کد خبر : 181352 تاریخ : ۱۳۹۷ شنبه ۲۹ دي - 13:45
گفت‌وگو با حسن اصغری نویسنده‌ها در خانه! حسن اصغری با بیان این‌که اثر ادبی باید اندیشه‌برانگیز باشد و آن را برای سرگرمی نمی‌خوانیم، می‌گوید داستان‌های محدودشده در فضای خانه معمولا باری ندارند و زندگی اجتماعی در آن‌ها وجود ندارد.

نوآوران آنلاین- این نویسنده در گفت‌وگو با ایسنا، درباره لزوم توجه به اقلیم و زیست‌بوم در ادبیات داستانی و این‌که گفته می‌شود ادبیات ما به سمت ادبیات آپارتمانی می‌رود، اظهار کرد: بخشی از این موضوع به کمبود تجربه مولف برمی‌گردد. محدوده‌ بسیاری از جوانان ما خانه است و تجربه بسیار کمی از جامعه دارند، بیشتر زندگی روزمره را در نوشته‌های‌شان منعکس می‌کنند که بسیاری از این تجربه‌ها نیز به شیوه ذهنی منعکس می‌شود.

او افزود: نویسنده زندگی جامعه را در اثر ادبی خود بازتاب می‌دهد. اگر نویسنده و مولف با زندگی بیرون، روستا و اقلیم بومی و شهری بجوشد می‌تواند آن‌ها را در آثارش بازتاب بدهد، اما اگر  به محیط خانه محدود شود، خب طبیعی است که همین‌ها را در نوشته‌هایش بازتاب بدهد.

اصغری خاطرنشان کرد: به نظرم داستان‌های آپارتمانی و داستان‌های محدودشده که معمولا باری ندارند، نتیجه زندگی مدرن هستند. باری ندارند، زیرا زندگی اجتماعی در آن‌ها وجود ندارد، چیزی به خواننده نمی‌دهند و خواننده را به ژرفای زندگی پرجوش و خروش بیرون از محیط خانه وارد و یا حتی نزدیک نمی‌کنند. این واقعیت داستان امروز ماست، البته این موضوع مختص جامعه ما نیست.

او در ادامه بیان کرد: در جوامع اروپایی ‌هم این نوع آثار وجود دارد، که ترجمه‌هایش را در بازار کتاب می‌بینیم. فقط در نسل‌های گذشته داستان‌نویسان اروپایی و آمریکایی می‌توانیم مثال بزنیم که در چهارچوب خارج  از محیط خانه بودند و در آثارشان زندگی جهان بیرون از خانه را بازتاب می‌دادند.

نویسنده کتاب «قربانگاه سهراب» سپس اظهار کرد: البته توجه به جهان خارج به خود نویسنده نیز بستگی دارد. نویسنده نسل امروز هم اگر دغدغه زندگی اجتماعی داشته باشد و در جامعه بیرون از خانه غرق شود، می‌تواند زندگی اجتماعی را ببیند و آن را در نوشته‌هایش بازتاب بدهد. این دغدغه در برخی هست و در برخی نیست. برخی از نویسندگان مسائل شخصی و فردی خودشان مهم است و می‌خواهند این‌ها را در اثرشان بازتاب بدهند. برخی هم معتقدند زندگی و دغدغه‌های فردی‌شان بخشی از واقعیت بیرونی است.

او تأکید کرد: توجه به اقلیم به خود نویسنده‌ها بستگی دارد، اگر  نویسنده دغدغه بیرون از خانه داشته باشد، سعی می‌کند مشاهدات جهان بیرون را با زندگی و دنیای شخصی خود بیامیزد و در کارش منعکس کند و اگر دغدغه نداشته باشد خود را کنار می‌کشد و به جهان فردی خود محدود می‌شود و باری نمی‌دهد.

اصغری خاطرنشان کرد: البته این‌طور هم نیست که ذهنیت انسان به صورت فردی و محدود در خانه چیزی نداشته باشد؛ دارد، اما وسعت و گستردگی زندگی اجتماعی را نمی‌تواند داشته باشد و خواننده را در دنیایی کوچک محدود می‌کند.

نویسنده کتاب «ول کنید اسب مرا» در پاسخ به این‌که محدود شدن ادبیات داستانی چه نتیجه‌ و تأثیری بر ادبیات دارد، گفت: نتیجه‌اش این است که آثار پدیدآمده نازاست، چیزی به خواننده نمی‌دهد و نمی‌تواند خواننده را به جامعه نزدیک کند. خواننده در آثار ادبی، چه شعر و چه داستان، به دنبال چیزی از جامعه است و قرار نیست با جهان فردی یک هنرمند طرف شود. خواننده کنجکاو است که ردی از جامعه، درد و رنج‌هایش در این آثار ادبی و هنری ببیند؛ چیزی که ما در آثار گذشتگان بسیار می‌بینیم و در چند دهه اخیر بسیار اندک شده است.

او با بیان این‌که کار اثر ادبی ایجاد سوال در رابطه با زندگی و دغدغه‌های مردم است، گفت: اثر ادبی باید اندیشه‌برانگیز باشد. اثر ادبی را برای سرگرمی نمی‌خوانیم، به اندازه کافی داستان‌های عامه‌پسند و سرگرم‌کننده وجود دارد که باری به خواننده نمی‌دهد. از طرفی هم کارهای محدود  بسیاری وجود دارد که از قضا ژست روشنفکری هم دارند و چیزی به خواننده نمی‌دهند.

حسن اصغری در ادامه بیان کرد: نویسنده توانا موظف است زندگی اجتماعی را در آثارش بازتاب دهد. این زندگی محدود به آپارتمان نیست،  سرگرم‌کننده نیست، بلکه وسیع‌تر از این‌هاست و باید خواننده را به جهانی که هنرمند کشف کرده، هدایت کند. این کشف در محدوده آپارتمان و داستان‌های عامه‌پسند وجود ندارد. این دو نه کشفی به خواننده ارائه می‌دهند، نه خواننده را به اندیشه وامی‌دارند و نه سوالی در آثارشان مطرح است. این مشکل را در چند دهه اخیر داشتیم. گاه این آثار جنجال  به راه‌ انداخته و جایزه‌ هم برده‌اند اما بعد هم فراموش و بایگانی شده‌اند.

نویسنده مجموعه داستان «بزرگداشت باشکوه» گفت: نویسنده باید ژرفا را ببیند و جهان جدیدی را کشف ‌کند، نگاه نویسنده همچنین نباید به جامعه خود محدود باشد و باید نگاه گسترده‌ای داشته باشد؛  نمونه‌هایش را در گذشته داشتیم. چیزی که در بسیاری از آثار گذشتگان ما بازتاب دارد ویژه مردم ما نیست، درد و دغدغه‌هایی وجود دارد که برای همه آشناست و همه می‌توانند با آن احساس نزدیکی کنند. همه این‌ها به وضعیت فکری نویسنده‌ها بازمی‌گردد.

او در پایان اظهار کرد: کارهای برجسته‌ای در میان آثار نویسنده‌های جوان دیده‌ام. اما کارهایی که اندیشه‌برانگیز هستند به صورت تک و توک بوده، غالب نوشته‌ها متأسفانه باری ندارند، که نامش را محدود و آپارتمانی گذاشته‌اند. هرچند آثار غیرآپارتمانی هم داریم که فضای تنگی دارند و اندیشه‌ای هم با خود به همراه ندارد.  این موضوع به ادبیات محدود نمی‌شود  و در تئاتر و موسیقی و نقاشی هم این موضوعات وجود دارد.