نوآوران آنلاین- گرچه برخی تلاش دارند راه او را جدا از راه جریان مورد حمایتش جلوه دهند اما باید در این خصوص به صراحت بگوییم که هدف آنها محقق نخواهد شد و تلاششان راه به جایی نخواهد برد. در کنار حمایتهای اصلاحطلبان از منتخب مردم در انتخابات برای تصدی جایگاه ریاستجمهوری اما این نکته نیز باید حتماً مورد توجه قرار گیرد که جریان اصلاحات چشم بر عملکرد ضعیف دولت نبندد و همچنان مطالبهگر خواستها و نیازهای مردم باشد. دولتمردان باید این نکته را در نظر داشته باشند که به دور از حواشی در راستای تأمین مطالبات مردم گام بردارند تا در انتخابات 1400 مجدد شاهد اقبال مردم به جریان اصلاحات باشیم. پُرواضح است که رمز موفقیت اصلاحطلبان در انتخابات 1400 عملکرد مناسب دولت دوازدهم است بر همین اساس میتوان گفت جانبداری از یک شخص نباید منافاتی با منافع ملی داشته باشد و دفاع از عملکرد روحانی درصورت مشاهده اقدامات مناسب در راستای توسعه و پیشرفت کشور باشد. در همین خصوص به گفتوگو با مهدی مطهرنیا، آیندهپژوه و تحلیلگر مسائل سیاسی پرداختیم که مشروح آن تقدیم مخاطبان گرامی میشود. طی روزهای اخیر بسیاری تلاش کردند چنین جلوه دهند که اصلاحطلبان از دکتر روحانی ناامید شدهاند و بر طبل اختلافات عمیق میکوبند. در این میان نکته مهمی که اصلاحطلبان باید در نظر داشته باشند این است که در عین تداوم حمایت از دکتر روحانی چشم خود را بر نواقص نبندند. به نظر شما تا چه حد ضروری است که اصلاحطلبان نقش حمایتگری را ایفا نمایند که در عین حمایتهای قوی از دولت تدبیر و امید بر مدار مطالبهگری خواستها و انتظارات مردم حرکت کنند؟ در وهله نخست بر این باورم که اصلاحطلبی شخصمحور نیست بلکه گفتمانی است که در درون تحولخواهی خود را برساخته است. تحول به معنای حفظ اصول و ارزشهای مرکزی و در عین حال قبول تغییر و تحول برای بازتعریف آن اصول و ارزشها متناسب با گذر زمان از یک سو نیازها و خواستههای پیش آمده و درنهایت تکامل انسان و جوامع انسانی در چارچوب اصلاحگرایی است. لذا میتوان گفت اصلاحطلبی ستون فقرات تحولخواهی را شکل میدهد و اگرچه در درون خود تغییرات را میپذیرد اما با ایجاد تغییراتی که مبتنی بر حفظ اصول و ارزشهای مرکزی و معیارهای بنیادی نباشد و تغییر و تحولات بسیار گسترده بنیادین را ایجاد کند چندان سازگان نیست اما با حفظ آن چارچوب اصلی و اصالت برخواسته از آن چارچوب تلاش دارد که متناسب با زمان تغییرات را بپذیرد و در مسیر حرکت تکاملی جامعه تغییرات موردنیاز را تزریق نماید. از این جهت اصلاحطلبی نمیتواند بر بستر تحولخواهی معتقد به شخص و یا فرد باشد آنچه که برای اصلاحطلبان باید از اهمیت جدی برخوردار باشد جهتگیریهایی است که در آن اصلاحطلبان در قالب برجستهترین وجه تحولخواهان نمایندگی نیروهای اجتماعی بهویژه طبقه متوسط را در جوامع ملی داشته باشند و بتوانند از پایگاههای قدرتی که ناشی از حمایت ملتهاست، دولتها و دولتکشورهای متفاوت را در منطق رفتاری و کنش سیاسی خود به سمتوسوی ایجاد فضای مناسب در استفاده از قدرت حکومتی و رسمی خود صحبت کند از این جهت است که اصلاحطلبان بیشتر پایگاه خود را از نیروهای اجتماعی میبینند و اگر در مقاطعی از زمان در پایگاههای قدرت رسمی براساس رأی دموکراتیک مردم و پشتیبانیهای مرزی تکیه میکنند فراموش نمیکنند که پایگاه خود را از مردم اخذ کردند و در جوامع دموکراتیک باید تلاش کنند که پاسخگوی طبقات مختلف مردم باشند و اگر میخواهند پاسخگوی طبقات و اقشار گوناگون مردم باشند باید در وهله نخست دانش بهسزایی از خواستها و نیازهای مردم داشته باشند و به درستی این دانش نسبت به نیازهای مردم را درک نمایند و با تجزیه و تحلیل جدی و قوی از این خواستها و نیازهای درک شده ارزیابی و قضاوت صحیحی و سپس عمل درستی از خود به نمایش بگذارند. در این جاست که اصلاحطلبان نمیتوانند بر شخصیتها تکیه کنند بلکه به جامعه ملی و طبقات متوسط روبهبالا و پایین و همچنین تودههای فعال مردم جامعه تکیه دارند و باید بدین جهت سخنگوی آنان و درواقع پلی میان این طبقات و اقشار با هیأت حاکمه جوامع گوناگون در جهت مسیر تکاملی اصلاح در جامعه قرار گیرند. اگر این گزارههای پرمعنا را بپذیریم باید بگوییم اکنون نیز اصلاحطلبان بنا بر مصلحتی که روبهروی آنها از منظر تاریخی قرار داشت به درستی جهتگیری عملگرایانه را سرلوحه کار خود قرار دادند و از روحانی بهعنوان فردی با شخصیتی تعریف شده در چارچوب تحولخواهی و جهتگیری اعتدالی حمایت کردند و حمایت خود را استمرار بخشیدند اما در عین حال نباید فراموش کنند که آنها بیش از هر چیزی متکی بر نیروهای اجتماعی و لایههای گوناگون و مختلف طبقات و اقشار متعدد و متکثر موجود در این طبقات میباشند و باید مطالباتی را که مردم مطرح میکنند در قالبهای قانونی و چارچوبهای نقد منصفانه و دفاع معقول دنبال نمایند و به باور من با جهتگیری مبتنی بر دکترین فرهنگپروری در پایین و پرسمان از بالا از یک مردم جامعه را به مشارکت فعال در حلوفصل مسائل و چالشها و بحرانهای فراروی جامعه فراخوانند و مشارکت مردمی را افزایش دهند و از دیگر سو با صراحت و در چارچوبهای پذیرفته شده قانونی در عین حمایت از دولت حسن روحانی مطالباتی را که مردم خواهان آن هستند بر اساس شرایط موجود یعنی شعارها و وعدههای رسمی که حسن روحانی در کمپین انتخاباتی خود داده است و براساس آن مردم از او حمایت و به ویژه اصلاحطلبان بالاترین میزان حمایت خود را نسبت به او انجام دادهاند که این این منافاتی با حمایت از روحانی ندارد و میتواند ایجادکننده فضای مناسب برای حرکت روبهجلو برای شخص روحانی به عنوان رئیس دولت دوازدهم جهت ایجاد فضای مثبت برای تحقق وعدههای انتخاباتیاش است و او اگر بتواند این وعدهها را پیاده نماید بیتردید چهره سیاسی بسیار ماندگارتر از وضعیت گذشته و کنونیاش در تاریخ سیاسی ایران خواهد بود لذا اگر این گزارهها را بپذیریم آنچه که اصلاحطلبان چه در حمایت از روحانی و یا در نمایندگی مطالبات مردم از حسن روحانی به فرجام خواهند رساند هر دو به نفع روحانی تمام میشود و دکتر روحانی به عنوان رئیسدولت دوازدهم با جهتگیری مدبرانه و امیدوارانه و در عین حال متکی بر رویکرد اعتدالی است که او به عنوان یک گفتمان آن را برساخته و خود را پرچمدار آن میداند. طی سالهای اخیر برخی اصولگرایان معتدل به سمت مواضع اصلاحطلبی چرخش یافتهاند. به نظر شما علت اصلی این چرخش مواضع چیست؟ بسیاری از اصلاحطلبان کنونی پیشتر در پایگاههای دیگری از چپ و راست قرار داشتند اگر به تاریخ اصلاحطلبی نگاهی بیندازیم جریان چپ موجود در ایران به جای آرمانگراییهای دور از واقعیات به عملگرایی نزدیک به حقایق روی آوردند. حمایت از روحانی به باور من تغییر جهت در همین مسأله است که اصلاحطلبان بهویژه بخش رادیکال آنها جهتگیریهای چپ مبتنی بر واقعیات موجود و جهتگیریهای آرمانگرایانه را دنبال میکرد. امروز اصلاحطلبان رادیکال نیز به نوعی عملگرایی نزدیک به حقایق موجود در جامعه روی آوردند و این نکته را دریافتند که اگر بخواهند زمینههای رسیدن به بسیاری از اهداف خود را فراهم نمایند باید حقایق موجود در جامعه را پذیرا و با نوعی تدبیر معطوف به عملگرایی در بالا بردن ضریب نفوذ اقدامات خود آرمانهای خویش را در چشمانداز آینده ایران مورد توجه قرار دهند. لذا بر این باورم آنچه که هماکنون در حال مشاهده آن هستیم به نوعی خردورزی اصلاحطلبان برای مدیریت آینده تحولات ایران فرداست.
خبرنگار: آرزو قادری