نوآوران آنلاین- تارشگری (تروريسم) بينالمللی از مرزها عبور کرده و ناامنی را صادر می کند. نه تنها شهروندان يك كشور، بلكه مردم تمام دنيا را مخاطب قرار میدهد و بهنوعی، از تكنولوژی ارتباط بينالمللی و رسانهها سوءاستفاده میكند.
تروريسم بهعنوان يك پديده چندبعدی، علاقهمند به شركت در درگيریهای داخلی و خارجی مخاطرهآميز است كه در حال حاضر وجود دارد.
در ده سال گذشته همكاری دولتها گسترش يافته و بهطور قابل توجهی تعداد حادثههای تروريستی عليه گردشگران بينالمللی كاهش يافته است. با وجود اين که تعداد حادثهها كاهش يافته است، ولی حملات تروريستی در بسياری از نقاط دنيا كه محيط امنيتی نامطمئنی دارند، ادامه داشته و افزايش يافته است.
با يك بررسی كلی از تروريسم و صنعت گردشگری، می توان گفت كه تارشگری يك ساختاری مانند “ساختار جنگ” دارد. هدفش اين است كه وضعيت اقتصادی هر كشور را از طريق “مرگهای تصادفی و مشكوك” تخريب كند و در جامعه ايجاد ترس و دلهره كند.
اخيراً به دليل فقر و حتی وضعيت بد اجتماعی، تروريسم كمتر تشكيل می شود. آيا وجود فقر و وضعيت بد اجتماعی می تواند موجب بروز تروريسم شود؟ پس می توان گفت كه جاهايی كه دچار ضعف اجتماعی هستند، می توان وجود تروريسم را حس كرد، در حالی كه اين واقعيت هميشه وجود ندارد؛ چرا كه كشورهای فقيری هستند كه در آن ها هيچگونه آثار تروريستی مشاهده نشده است و برعکس تعداد زيادی كشورها و مليتهای ثروتمندی هستند كه تارشگری از آن جاها نشأت می گیرد.
به همان صورت هم، اكثر كشورهای فقيرنشين از عملكرد گروه خلافكار صنعت گردشگری رنج می برند، اما ميزان خلافكاری و خرابكاری آن ها به تارشگری كه به صنعت گردشگری آسيب می رساند، نيست. در واقع، اولين اشتباهی كه از سوی رسانههای گروهی صورت می گيرد اين است كه اعلام می كنند كه به خاطر اين عوامل گروه تارشگری تشكيل شده است. اين عوامل عبارتند از: فقر، وضعيت بد سياسی و يا دستيابی به موقعيتهای مناسب تحصيلی؛ اما عامل اصلی عملكردها و فعاليتهای تروريسم و بهخصوص عملكردهای اين گروه بر ضد صنعت توريسم چيست؟ در حاليكه ما نمی توانيم انگيزه اصلی تارشگری را دريابيم.
۱ـ اول اين که گردشگران اهداف آسانی برای حمله هستند. حمله تارشگری به دقت زيادی نيازمند است كه اين دقت به نوبه خود محتاج پيشبينی است. برای يك تارشگر، اتوبوس گردشگری كه پنج روز در هفته و هر روز بين ساعات ۸ صبح تا ۵ بعد از ظهر در حال تردد است، يك هدف مناسب است؛ زيرا اين هدف تا زمانی كه نقشه حمله مناسبی طرحريزی شود در دسترس است.
۲ـ دوم اين که گردشگران، نسبت به افراد محلی اهداف بهتری هستند؛ زيرا تارشگرها اغلب در كشورهايی سكونت دارند كه حملات تارشگری در آن كشور رخ می دهد و مردم از حضورشان كاملاً مطلع ميشوند (و حتی گهگاه اقليتهایی از مردم از تروريستها حمايت ميكنند). اگرچه هدف قرار دادن گردشگران باعث ناراحتی افراد خاصی از جامعه می شود؛ اما هدف قرار گرفتن افراد محلی، قطعاً باعث عصبانی شدن همه مردم می شود و شايد نتيجه آن به خطر افتادن جايگاه مردمی سازمان تروريستی باشد.
۳ـ سوم و مهمتر از همه اين که حمله به گردشگران به ويژه گردشگران بينالمللی می تواند جلب توجه بيشتری كند و باعث اجتناب گردشگران از سفر به آن منطقه از جهان شود. گردشگری به راستی يك صنعت انعطافپذير است كه مشتريان آن چندين عامل را در تصميمگيری هایشان لحاظ می كنند كه يكی از اين عوامل اين است كه تروريستها به چه چيزی می خواهند دست پيدا كنند.
در این جا علاوه بر آنچه که در سطور بالا قید شده، پنج نوع سناريوی مختلف ارائه می شود:
الف) گردشگر به عنوان قربانی تصادفی است كه تنها به علت قرار گرفتن در زمان و مكان نامناسب در يك فعاليت مجرمانه وارد و يا به دليل اين که گردشگران بهعنوان اهداف آسانی شناخته می شوند، هدف اعمال مجرمانه قرار می گيرند.
ب) محل اقامت گردشگر بهعنوان محل وقوع جرم است كه با زندگی شبانهاش، فرهنگ لذت جويانهاش و دهها هزار پتانسيل ديگر برای قربانی شدنش از قبيل دائمالخمر بودن برخی گردشگران و معتاد بودن برخی ديگر به اين موضوع دامن می زند.
پ) گردشگری به صورت فراهمكننده قربانی برای جرائم مطرح می شود. علت اين امر آن است كه گردشگران بيشتر در معرض خطرپذيری قرار گرفته و در تعطيلات بدون در نظر گرفتن احتياطهايی كه در محل زندگيشان رعايت می كنند، به گشت و گذار می پردازند. با افزايش تعداد گردشگران، دشمنی و خصومت نسبت به آنان گسترش می يابد كه اين امر می تواند به صورت افزايش تمايل به كلاهبرداری از گردشگران، مورد سرقت قرار گرفتن اموال و حتی قتل بازديدكنندگان نمود پيدا كند.
ت) چهارمين مورد گردشگران را بهعنوان تقاضايی وارداتی برای بروز رفتارهای انحرافی می داند. گردشگران برای يكی دو هفته از محل زندگی خود فرار كرده و در بروز رفتارهای ضداجتماعی، مخرب و آشوبگرانه كه می تواند منجر به وقوع جرم شود؛ افراط می كنند. مصرف مواد مخدر و درخواست اعمال غيراخلاقی از ساكنان منطقه از ديگر نمونههای اين رفتارهاست.
ث) پنجمين مورد ارائه شده، شناسايی گردشگران بهعنوان اهداف اصلی اعمال مجرمانه است. اين مورد برای گردشگران اتفاق می افتد كه به صورت تنها و منفرد به مناطق مختلف سرك می كشند و بهعنوان هدفی برای گروگانگيری و نيز قتل قرار می گيرند. آن ها به عنوان اهدافی آسان و مناسب كه مظهر سرمايهداری جهانی هستند محسوب گشته و در عمليات مختلف كه مورد حمايت مالی منابع محلی است گرفتار شده و از سوی تروريستها بهعنوان دشمن گروههای توريستی قلمداد خواهند شد.