کد خبر : 466598 تاریخ : ۱۴۰۱ يکشنبه ۳۰ بهمن - 21:01
فرمانده پلیس آینده دکتر غلامحسین بیابانی / دانشیارگروه کشف جرایم دانشگاه جامع علوم انتظامی امین

نوآوران آنلاین- آینده ایده‌هایی در مورد روایت‌های علمی تخیلی را به یاد ما می‌آورد. این امر جهانی فانتزی را پیشنهاد می‌دهد و رؤیاهایی را فرا می‌خواند که ممکن است در نهایت متجلی گردند. آینده نمی‌تواند به طور دقیق پیش‌بینی شود؛ ولی بدون یک نگاه معطوف به پیش‌بینی، آینده ممکن است هراس‌انگیز و غیرقابل تصور باشد.

آینده متعلق به کسانی است که بلندنظری، برنامه‌ریزی، هوش به‌کار بستن برنامه‌ها و شهامت بر عهده گرفتن ریسک‌های شخصی برای بهبود اوضاع و شرایط، در زمان تحقق پیش بینی های صورت گرفته را دارند.

فرمانده پلیس آینده هر روزه با انتخاب‌های مهمی مواجه خواهد شد. تصمیمات او به طور اساسی مثبت خواهند بود؛ ولی همچنین پتانسیلی منفی نیز خواهند داشت. به طور خلاصه می‌توان گفت هر فرمانده‌ای باید ظرفیت به کارگیری درس‌هایی از گذشته را برای مشکلات آینده داشته باشد.

یک مسأله اساسی برای فرمانده پلیس آینده، میزان کنترلی است که برای عملکرد هر اداره لازم خواهد بود.

دو حوزه وجود دارد که در آن‌ها اگر یک فرمانده پلیس کنترل را از دست بدهد، دیگر نمی‌تواند مجموعه را مدیریت کند:

 

۱(امور مالی

بر عهده‌ فرمانده پلیس آینده است که تلاش کند تا در تمامی روش‌های اخلاقی، قانونی و وجدانی کنترل بر منابع مالی اداره و فعالیت‌های کارکنان را داشته باشد.

 

۲(امور مربوط به کارکنان

در موقعیت‌های بوروکراتیک، بده و بستان‌هایی که نیازمند مصالحه هستند، ممکن است ضروری شوند. همانند زمانی که مطالبات مجری قانون باید در سطحی برابر با دیگر ادارت دولتی یا شهری پایین بیاید.

اگر بخواهیم که مجری قانون واقعاً به بالاترین درجات تأثیرگذاری برسد، این کار باید به طرق دیگری جز تلاش برای همتراز کردن ادارات مجری قانون با تمام ادارات دیگر انجام شود. قانون خود تشخیص داده است که افسران مجری قانون ملزم هستند در استاندارد قانونی بالاتری از دیگر کارکنان دولتی عمل کنند. این امر به دلیل مسؤولیت نهایی و اعتماد به هر افسر در هر لحظه از زندگی او است. اگر بخواهیم افسران مسؤولیت‌پذیر باشند و اگر بخواهیم فرماندهان در قبال رفتار افسران مسؤولیت‌پذیر باشند، پس آن‌ها باید بتوانند استانداردهای بالای لازمه برای اجرای چیزی که اجرای قانون واقعاً حرفه‌ای دانسته می‌شود را به کار گیرند.

توماس جی. پترز” و “روبرت اچ واترمن” در کتاب خود (در جستجوی برتری)، مجموعه‌ای از شرکت‌های آمریکایی موفق را مطالعه کردند و دریافتند عوامل مشترک خاصی باعث ایجاد یک فرهنگ سازمانی مؤثر می‌شوند و به کمپانی اجازه می‌دهند به اهدافش برسد. همین معیارها می‌توانند به طور کلی در مورد یک اداره پلیس مصداق داشته باشند.

به نظر می‌رسد عواملی هستند که فرمانده را در اجرای مأموریت محوله به نحو مطلوب تری یاری می رسانند:

 

۱(گرایش به عمل

عامل اولیه و از همه مهم‌تر، گرایشی از سوی فرمانده پلیس برای برخی فرم‌های عملیات است. در این واحد‌ها، عباراتی از قبیل: «ما باید کمی تأخیر داشته باشیم»، یا «احتمالاً وقت مناسبی نیست»، مورد استفاده قرار نمی‌گیرند. در عوض، بر روی عمل کردن “همین حالا” و تمایل به “ریسک کردن” برای دستیابی به اهداف مهم سازمان تأکید می‌شود. بنابراین فرماندهان پلیس آینده باید به عمل گرایش داشته باشند.

 

۲(شفافیت اهداف فرماندهی

ادارات پلیس تأثیرگذار اغلب یک ساختار سازمانی ساده دارند. کارکنان در اداره کاملاً از نقش فرماندهی، شخصیت و اهداف او آگاه هستند.

 

۳(اولویت نیروی انسانی در بهره وری

سومین عامل این است که چنین اداراتی به سوی کارایی جهت‌گیری دارند و چنین کارایی به بهبود افراد درون اداره بستگی دارد و نه صرفاً به ابزار مکانیکی از قبیل رایانه ها یا تجهیزات. نمی‌خواهیم بگوییم رایانه ها یا دیگر تجهیزات مهم نیستند، بلکه صرفاً تأکید داریم که آن‌ها در سطح بهره‌وری عاملی تعیین کننده نیستند.

تنها زمانی که هر فرد درون اداره بالاترین درجه ممکن از ظرفیت خود را فراهم می‌سازد، بهره‌وری به بالاترین درجه می‌رسد. در چنین اداره‌هایی با مردم به عنوان فرد برخورد می‌شود، چه در گروه فعالیت کنند و چه به تنهایی. در چنین اداره‌هایی به فرماندهان واحدها گفته نمی‌شود چگونه کارهایشان را انجام دهند، بلکه به آن‌ها گفته می‌شود که انتظار می‌رود چه دستاوردی داشته باشند.

به عنوان مثال ممکن است به یک شیفت گشتی گفته شود با متعهد ماندن به منطقه‌ای خاص از جامعه در طول دوره‌ای خاص در برابر یک هدف خاص – از قبیل فروشگاه‌ها –انتظار می‌رود سرقت‌های مسلحانه را کاهش دهند. شیوه‌ای که با آن به این هدف دستیابی می‌شود، به کسانی واگذار می‌شود که مسؤولیت واقعی اجراء را بر عهده دارند. بنابراین، آن‌ها مستقل و مسؤولیت‌پذیر می‌شوند.