کد خبر : 584862 تاریخ : ۱۴۰۳ شنبه ۱۲ آبان - 23:41
گفت ‌و گوی اختصاصی نوآوران با پیام دهکردی استفاده ابزاری از چهره‌ها به انجام خوشی نمی‌رسد الدوز بیدلی

نوآوران آنلاینپیام دهکردی بازیگر کارگردان و مدرس تئاتر که همواره اعلام کرده است خاستگاهش تئاتر بوده و اگر چه در یکی دو سال اخیر یکی دو سریال هم روی آنتن داشته که بازی در آن‌ها به سال‌های قبل برمی‌گردد؛ اما مدتی‌ست از فضای هنر کناره‌ گیری کرده و در شمال کشور به سر می‌برد و یک نانوایی تأسیس کرده است. 

البته دلیل گوشه‌ نشینی او ارتباطی به شرایط تئاتر ندارد و ماجرا بسی عمیق‌تر به نظر می‌رسد؛ اما تصمیم گرفتیم با او که عطای هنر را به لقایش بخشیده است و در هنر این مرز و بوم همواره حرفی برای گفتن داشته است، درباره‌ی شرایط امروز هنر اول جهان، یعنی تئاتر در ایران گپ ‌و گفتی داشته باشیم که در ادامه می‌خوانید. 


 آقای دهکردی نمی‌شود گفت امروزه تئاتر به حاشیه رفته است،؛ چرا که هر روز شاهد اجرای نمایش‌های فراوانی در سالن‌های دولتی و خصوصی هستیم و گاهی حتی یک سالن چهار نمایش را در روز میزبانی می‌کند؛ اما گویا در این هنر هم عرضه بر تقاضا چربیده است و مخاطبان چندان از همه‌ی نمایش‌ها استقبال نمی‌کنند. به نظر شما دلیل این امر چیست؟ 
به نظر من استقبال مخاطبان از تئاتر به نمایشی که اجرا می‌شود ربط دارد. البته در یک نگره کلان و با احتساب نسبت جمعیت ما و جمعیت تئاتربین، در می‌یابیم این دو جمعیت سنخیتی با هم ندارند. به نظر من این فرو ریزی تماشاگر ربطی به بحران اقتصادی ندارد؛ چرا که در بحرانی‌ترین شرایط و یا بزنگاه‌های مهم مانند برگزاری یک مسابقه حساس ورزشی و یا رخداد مهم در جامعه، باز هم نمایش‌های پرمحتوا و آثار زیبا مخاطبان خود را دارند. من همواره به عنوان عضو کوچکی از جامعه تئاتر در این اندیشه بوده‌ام به واسطه اثرم به مردم نزدیک شوم. من به شخصه شاهد بوده‌ام تئاترهای ناب را مردم بارها دیده‌اند. 


شما به جذاب‌ بودن نمایش اشاره کردید. در این میان نقش بازیگران چهره را که در سینما و تلویزیون محبوبیت یافته‌اند؛ از نظر شما چقدر است؟ 
سینما، تلویزیون و تئاتر ملک شخصی هیچ کس نیست و حضور در یک عرصه به معنای ممنوعیت حضور در عرصه‌های دیگر محسوب نمی‌شود. تنها نکته این است که در هر مدیومی باید خوب بازی کنیم. اگر بازیگر در قاموس تئاتر کارش را درست انجام دهد و نمایش هم واجد ارزش‌های تئاتری باشد، حضور چهره‌های سینما و تلویزیون در تئاتر نه‌ تنها هیچ ایرادی ندارد، بلکه بسیار هم مبارک است و این اتفاق در همه‌ جای دنیا رخ می‌دهد. نکته‌ای که نباید از آن گذشت استفاده ابزاری برخی از کارگردان‌ها از چهره‌های سینمایی و تلویزیونی است. این اقدام به انجام خوشی نمی‌رسد. خود من به این شیوه اعتقاد ندارم و معتقدم بازیگران باید متناسب با ایده نابی که در اثر به دنبال آن هستند انتخاب شوند. اعتقادم بر این است که این استفاده ابزاری از چهره‌ها در دراز مدت به شکست می‌رسد. به طور کلی تئاتر ناب چه چهره داشته باشد و چه نه، مورد استقبال مخاطب قرار می‌گیرد و اگر حتی از مطرح‌ترین چهره‌های سیاسی، ورزشی، تلویزیونی و یا موسیقایی استفاده کنیم؛ اما اثر ناب تئاتری به مخاطبان ارائه ندهیم، در جذب مخاطب شکست می‌خوریم. تلقی غلط این است که تنها به واسطه حضور بازیگر چهره، تئاتر ما رونق می‌گیرد. نکته مهم در زمان دعوت از این بازیگران این است که چقدر حضور بازیگر در راستای زیباتر شدن اثر نمایشی است. نباید نگاه غالب استفاده ابزاری از چهره‌ها باشد. البته بدیهی است که هر پدیده‌ای محاسن و عوارض خاص خود را دارد. معضل زمانی پیش می‌آید که عوارض بر محاسن بچربد. 

 

احساس نمی‌کنید میزان استفاده از چهره‌ها در سال‌های اخیر چندان حساب‌شده نبوده است؟ 

اگر در تئاتر ایران فقط و فقط تئاترهای فرمالیستی، پرفورمنس و کانسپچوآل آرت اجرا شوند، در نهایت مخاطب دلزده می‌شود. تماشاگر تئاتر به تمام گونه‌های تئاتری نیاز دارد.از این رو اگر استفاده از چهره‌ها فکر‌نشده گسترش یابد، مخاطبان نسبت به بازیگر، نویسنده، کارگردان و تماشاخانه‌ای که این گونه آثار را اجرا می‌کند، دلزده می‌شوند. همواره تماشاگر‌ از دست دادن ساده؛ اما به‌ دست‌آوردن آن بسیار دشوار است. در ده سال اخیر تئاتر مخاطب از دست داده و اگر سیاستگذاران هنری و هنرمندان حواس شان نباشد، این ریزش مخاطب بیش‌ و بیش تر می‌شود و بسیار غیر کارشناسانه است. 

 

به نظر شما مشکل معیشتی مردم در این امر تاثیر نداشته است؟ 
اشتباه محض است که بخواهیم ریزش مخاطب را پای اقتصاد مقاومتی و توان پایین مالی مخاطبان بگذاریم. اصلاً این‌گونه نیست. من همواره به عنوان عضو کوچکی از جامعه تئاتر در این اندیشه بوده‌ام به واسطه اثرم به مردم نزدیک شوم. البته نزدیک‌شدن به مردم الزاماً به معنای اجرای اثری مفرح یا کمدی بر روی صحنه یا تکه‌ پرانی‌های سیاسی نیست. به نظرم در هر ژانر تئاتر، آثاری که واجد ارزش‌های هنری باشند دیده می‌شوند. من به شخصه شاهد بوده‌ام تئاترهای ناب را مردم بارها دیده‌اند. حال وخیم تئاتر ایران محصول یک غفلت عمومی‌است. همه ما در یک گناه دسته جمعی سهیم هستیم و بسیار بی انصافی است اگر نوک پیکان را به سمت هنرمندان تئاتر، مدیران حال حاضر یا مدیران تئاتر سالیان گذشته بگیریم. تئاتر ما طی یک فرایند دچار بیماری شده‌است. 


چطور می‌شود از این شرایط نامناسب گذر کرد؟ 
نباید تصور کنیم که شش ماه دیگر اوضاع تئاتر رو به راه می‌شود. وضعیت هنر و فرهنگ با اقتصاد متفاوت است. مشکلات اقتصادی پس از بر طرف‌ شدن تحریم‌ها، می‌تواند در عرض چهار یا پنج سال تغییر کند؛ ولی زمانی که فرهنگ آسیب دید، با میلیاردها تومان هزینه‌ کردن نمی‌توانیم اوضاع را یک شبه به سامان کنیم. اگر فضای هنری مسموم شود، سال‌های سال این سم می‌ماند و به این زودی پاک سازی نمی‌شود. در نهایت هیچ امیدی به بهبودی ندارم؛ اما معتقدم تنها چاره ما امیدواری است و ما مکلف هستیم به امیدوار بودن. باید ببینیم تئاتر به عنوان یک هنر متعالی چند صفحه روزنامه را به خود اختصاص داده‌است؟ در تیراژ روزنامه‌های کشور تئاتر چه سهمی‌دارد؟ در رادیو و تلویزیون چه میزان در مورد آن صحبت می‌شود؟ یا چه میزان از تبلیغات شهری به آن تخصیص پیدا کرده‌است؟ هنوز بازیگری، نویسندگی و کارگردانی تئاتر از سوی وزارت کار به عنوان شغل پذیرفته نشده‌است. در نهایت زمانی که تئاتر به رسمیت شناخته نشده است، چه انتظاری می‌توان از مخاطبان داشت؟    


از این که در این گفت و گو شرکت فرمودید، سپاسگزارم.