کد خبر : 584888 تاریخ : ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۴ آبان - 20:11
مصطفی رحماندوست در گفت و گو با نوآوران: باعث و بانی کم‌توجهی به کتاب، سیاست‌زدگی است علی حقیقی

نوآوران آنلاین- یکی از بزرگترین نشانه های پیشرفت هر کشور  در هر زمینه به خصوص در زمینه های فرهنگی، سرانه مطالعه آن است که در ایران آمار دقیقی در این زمینه وجود ندارد و سبب شده است که بنگاه های نشر  برآورد درستی نداشته و در نتیجه اقتصاد شکننده ای داشته باشند. علاقه به مطالعه باید از سنین کودکی در افراد به وجود بیاید و نویسندگان و ناشران کودک در این زمینه می توانند تاثیر زیادی داشته باشند. همه ما مصطفی رحماندوست را از شال‌های کودکی و دوران دبستان به یاد می آوریم. او برایمان زیباترین کودکانه ها را سروده است و از همین رو با این شاعر، نویسنده و مترجم کتاب‌های کودکان و نوجوانان،مدیر گروه بخش كودكان و نوجوانان انتشارات امیرکبیر( شكوفه) و مشاور ادبی آثار مربوط به كودكان و نوجوانان کتابخانه ملی ایران، درباره مسائل مبتلابه ادبیات کودک و نوجوان و همچنین اقتصاد نشر کودک  گفتگو کرده ایم که در ادامه می خوانید.

 

آقای رحماندوست بسیاری بر این اعتقادند که اتفاق خاصی برای ادبیات کودک و نوجوان ما در دوران حاضر نمی افتد و همه آثاری که در این حوزه تولید می شوند، تکراری و ناجذاب هستند. نظر شما در این زمینه چیست؟

من اینطور فکر نمی کنم. تمام نویسندگان در زمان خلق آثار خود، تلاش می کنند که نوآوری داشته باشند و من نمونه های بسیار زیادی از این نوآوری را در کتاب های کودک و نوجوان می بینم. البته نوآوری کم اتفاق می افتد و مخاطبان ما، ثابت هستند. مخاطبان ما از نظر روانشناسی عمومی یکسان هستند اما در زمینه روانشناسی اجتماعی متفاوتند. از این رو نوشته هایی که بر روی ویژگی های عمومی کودکان تمرکز دارد، تا حدودی تکراری هستند ولی زمانی که به بحث جهانشناسی اجتماعی که به سرعت در حال تغییر است می رسیم، با محدودیت زبان و خیال مواجه می شویم. این مساله اصلا مختص ایران نیست. من هر دو سال، یکبار به نمایشگاه کتاب «بولونیا» که یکی از مطرح ترین ننمایشگاه ای کتاب کودک است، می روم. در آنجا هم در هر سال تنها یک اتفاق شگرف در ادبیات کودک و نوجوان روی می دهد، پس نمی توانیم بگوییم که نویسندگان ما ضعیف عمل می کنند. البته در بسیاری مواقع می بینیم که تلاش شده است در زمینه گرافیک و طراحی روی جلد، نوآوری هایی صورت بگیرد اما زمانی که مخاطبان کتاب را می خوانند، احساس می کنند که کتابی یکنواخت و مانند سایر کتاب های کودک را در نقابل خود دارند، نمی گویم که متفاوت بودن آثار اتفاق خوبی نیست، تنها حرف من این است که انتظار کتاب آوانگارد نداشته باشید.

پس چرا ما نمی توانیم این کتاب های متفاوت را در کتابفروشی ها بینیم؟ آیا این مساله مربوط به این است که کتاب های متفاوت در حوزه کودک و نوجوان، کم مخاطب تر هستند؟

عمده ترین مشکل ما در حوزه کتاب که کتاب کودک هم بخشی از آن محسوب می شود، مساله پخش کتاب است. مساله پخش ربطی به متفاوت بودن و یا نبودن کتاب ها ندارد و در واقع برای شرکت های پخش کننده، کتاب متفاوت و اثری که در آن، نوآوری وجود داشته باشد فرقی با دیگر آثار ندارد.اگر سرانگشتی حساب کنیم، حدودا 30 میلیون از جمعیت ایران را کودکان تشکیل می دهند، متوسط تیراژ کتاب ها، دوهزار نسخه است و این یعنی تیراژ کتاب، کمتر از یک هزارم تعداد کودکان ما است. این تیراژ هم در نهایت تنها کفاف تهران و شهرهای بزرگ را می دهد، در نتیجه کتاب ها در مناطق محدودی پخش می شوند.دلیل اصلی شلوغی نمایشگاه بین المللی کتاب تهران نیز همین مساله است. از آنجا که سیستم پخش کتاب های ما ایراد دارد و کتاب ها در دسترس نیستند، همه برای خریدن کتاب، به نمایشگاه می آیند، در نتیجه مخاطبان به جای اینکه از مسیر واقعی، یعنی کتابفروشی ها کتاب های مورد نیاز خود را خریداری کنند، به راه حل مجازی، یعنی مراجعه به نمایشگاه کتاب روی می آورند.

در سراسر دنیا، حوزه کودک بسیار پراهمیت است و در این زمینه فعالیت های بسیار زیادی صورت می گیرد، وضعیت در ایران چگونه است و ما به چه میزان به استانداردهای جهانی در این جوزه نزدیک شده ایم؟

ما در حوزه کودک و نوجوان، به شدت از بازارهای جهانی عقب هستیم. همواره حانواده ها را ترغیب می کنند که بچه دار شوند اما امکانات لازم را برای آنها فراهم نمی کنند. من کاملا با این طرز تفکر موافقم چرا که موجب می شود نیروی کار به وجود بیاید و همچنین نیاز کشورمان به انرژی جوان براورده شود اما برای کم کردن هزینه های هنگفتی که این مساله برای خانواده ها به وجود می آورد مانند تحصیل، پوشاک، لباس و... چه کاری صورت گرفته است؟ بسیاری از کشورها مردم خود را تشویق کرده اند که تعداد فرزندانشان را افزایش دهند اما امکاناتی را در اختیار خانواده ها قرار داده اند که شرایط معاش را برای آنها راحت تر کند. تنها اتفاق دولتی خوبی که در ایران صورت گرفته است، واکسیناسیون عمومی است، به غیر از این مورد، هیچ درمان رایگانی در ایران وجود ندارد. در حوزه آموزش و پرورش که هزینه مدارس غیر دولتی بسیار بالا است و مدارس دولتی نیز با وجود ادعایی که مبنی بر رایگان بودن آن است، به هزار بهانه از والدین پول دریافت می کنند. در زمینه بالا بردن فرهنگ کودکان ما هم هیچ فعالیت مثبتی وجود ندارد.

آیا از سوی دولت، کمک بودجه ای مختص به انتشار محصولات کودک و نوجوان در نظر گرفته شده است؟

خیر. تا کنون نشنیده ام که از طرف سازمان، نهاد و یا وزارتخانه ای بودجه ویژه ای برای تولید محصولات فرهنگی در حوزه کودک و نوجوان در نظر گرفته شده باشد. از وزارت ارشاد که اصلی ترین متولی این مساله است گرفته تا سازمان های فرهنگی دیگر که بسیار پر ادعاتر و پولدارتر هستند مانند سازمان تبلیغات، هیچکدام کوچکترین هزینه ای در این زمینه انجام نمی دهند. حداکثر حمایتی که در این حوزه صورت می گیرد، خریداری کردن 500 نسخه کتاب از سوی این مراکز است. البته برای انتخاب کتاب ها هم هیات انتخابی وجود دارد و همواره برای ناشران، این شائبه به وجود می آید که این مراکز بیشتر از ناشرانی که با آنها آشنا هستند و یا نزدیکانشان کتاب ها را خریداری می کنند. پیش از این، به ناشران کاغذ با نرخ دولتی می دادند و امکانات مناسبی برای توزیع کتاب ها در اختیار انها قرار می دادند اما الان هیچ حمایتی از ناشران نمی شود.

با این تفاسیر وضعیت ناشران بسیار نامناسب است.

چندان در مورد وضعیت آنها اطلاع ندارم. تنها همین را می دانم که وضع مالی آنها از نویسندگانی همچون من به مراتب بهتر است!

آیا آمار درستی از سرانه مطالعه کودکان و نوجوانان در دسترس هست؟

آمار اصلا خبرهای خوبی به ما نمی دهد. کودکان و نوجوانان ما علاقه ای به مطالعه ندارند، وقتی می گوییم تیراژ کتاب کودک 2000 نسخه است، یعنی در ایران 2000 کودک کتابخوان داریم. در نتیجه نویسنده نمی تواند تنها از راه نویسندگی روی پای خود بایستد و ناچار است شغل دیگری را برای امرار معاش خود انتخاب کند، کتابفروشی ها ناچارند در کنار عرضه کتاب، محصولات دیگری را بفروشند. کودکی که علاقه ای به مطالعه کتاب نداشته باشد، حوصله تحقیق کردن هم نخواهد داشت این مساله برای کشوری که می خواهد جهانی باشد و در سال های آینده به تولید علم بپردازد، بسیار ناخوشایند است. این مساله، مشکل حاد ملی است اما از آنجا که این معضل، سیاسی نیست و در ایران هر مساله ای که سیاسی نباشد برای آن فعالیتی انجام نمی شود، هیچ کس به فکر راهکاری برای این مشکل نیست. برای برون رفت از این بحران، باید برنامه ای کلان و 10 ساله با همکاری همه نهادها مدون شود. در غیر این صورت با صحبت کردن درباره معضلات، مساله ای حل نمی شود.