کد خبر : 584898 تاریخ : ۱۴۰۳ شنبه ۱۹ آبان - 02:15
حسین پاکدل در گفت‌وگو با نوآوران: تئاتر شاخصه سنجش توسعه در جوامع مدرن است مینا صفار

نوآوران آنلاین- حسین پاکدل مجری و بازیگر تلویزیون و سینما ونمایش‌نامه‌نویس و کارگردان تئاتر از جمله هنرمندانی است که علاوه‌بر فعالیت هنری، سال‌ها مدیر شبکه‌ی یک صدا و سیما و همچنین مدیر تئاتر شهر بوده است. با این هنرمند نام‌آشنا درباره‌ی شرایط تئاتر امروز و مسائلی که پیش روی این هنر است، گفتگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

 

در حال حاضر، تعداد زیادی تماشاخانه خصوصی داریم اما بیشتر این سالن‌ها، شناخته‌شده نیستند و به اصطلاح «چرخشان نمی‌چرخد» آیا می‌توانیم در آینده مخاطبان ر ا بیشتر به این تماشاخانه‌ها بیاوریم؟ یا اینکه مثل چند سال اخیر باز هم باید با سالن‌هایی روبرو باشیم که پول زیاد از هنرمند می‌گیرند و مخاطب استقبال کمی از آنها می‌کند؟

برای ایجاد تئاتر خصوصی، باید کمپانی تولید تئاتر شکل بگیرد. حضور تماشاخانه‌های خصوصی، خوب است و تا حدودی می‌تواند تئاتر را به جلو ببرد اما اینکه فکر کنیم با این شکل کوچک و جمع‌وجور می‌توانیم تئاتر را رونق بخشیم و تئاتر را به جایی برسانیم که بچه‌های تئاتری بتوانند امورات زندگی‌شان را از این طریق بگذرانند، محال است. اساسا در راه فرهنگ، تا زمانی که همه چیز را صد در صد در اختیار دولت قرار داده ایم، نمی‌شود به خصوصی‌سازی پرداخت. باید برخی مسایل به نوعی واگذار شوند. البته به هر حال در همه جای دنیا از تئاتر حمایت می‌شود و باید هم حمایت شود چرا که تئاتر هنر مادر است. اتفاقا تئاتر شاخصه سنجش توسعه در جوامع مدرن است. میزانی که نمایش در یک کشور اجرا می‌شود و مخاطب دارد، شاخص توسعه محسوب می‌شود و در واقع اگر کشوری از لحاظ تکنولوژی جایگاهی بالایی داشته باشد اما تئاتر نداشته باشد، اصلا به آن کشور توسعه‌یافته نمی‌گویند.

 

بله کاملا درست است اتفاقا بعد از اتمام جنگ جهانی دوم، متفقین وام‌هایی را به اتریش دادند تا زیرساخت‌های لازم را بسازد و اثرات منفی جنگ را از بین ببرد. مقامات اتریش تمام مبلغ وام را صرف ساخت سالن موسیقی و تئاتر کردند و در جواب کشور‌های دیگر که معتقد بودند این وام باید صرف زیرساخت‌های اقتصادی شود، گفتند که مهم ترین کار تولید سالن تئاتر و موسیقی برای ارتقای هنر است.

دقیقا زیرساخت همین است من در سفری که به کشور چک داشتم، سالن تئاتری را دیدم که به مراتب فاخرتر از تالار وحدت ما است. تمام درودیوارها و صندلی‌های این سالن، آنتیک است و قدمت دارد. در زمان جنگ جهانی دوم و پیش از حمله نازی‌ها به چک، تمام این سالن را از صندلی‌ها و مجسمه‌هایش گرفته تا پرده و حتی در و دیوار آن را پیاده و بسته بندی کردند و به وسیله کشتی از کشور خارج کردند. پس از اتمام جنگ، دوباره همه چیز را به کشور برگرداندند و سالن را دوباره آماده کردند. یعنی یک سالن بزرگ را به طور کامل از کشور خارج کردند و آن را دوباره برگرداندند! این حرکت حیرت انگیز است! در ایران شهرداری‌ها و اداره‌های فرهنگ، موظفند از تئاتر حمایت کنند.

 

از چه نهادی می‌توان انتظار حمایت از تئاتر را داشت؟

مثلاً شهرداری موظف است بنا به میزان فعالیت و رونقی که سالن‌ها و کمپانی‌های تئاتر، به تئاتر می‌دهند، از آنها حمایت کند. الان هم طبق قانون موظفند اما بودجه‌ها، جای دیگری صرف می‌شود و در واقع این بودجه، آن گونه که باید مسیر درست را طی نمی کند. باید این بچه‌ها تشویق و حمایت شوند. اگر این حمایت‌ها نباشد، کم کم انگیزه‌ها از بین می‌رود و به مرور اهالی تئاتر فرسوده می‌شوند. تئاتر را نمی توان رایگان اجرا کرد و از سویی دیگر هم نباید بلیط آن بسیار گران باشد، بلکه مبلغی متعادل را برای این هنر باید در نظر گرفت. یکی از مشکلات ما در ایران، این است که اساسا نیاموخته ایم که به همان میزانی که به خوراک بدنمان می‌پردازیم، به مغزمان هم خوراک بدهیم. فکر می‌کنیم که تلویزیون، ماهواره و اینترنت را داریم و دیگر به دیدن آثار هنری احتیاجی نداریم، از سویی دیگر نیز مدرسه داریم و کودکانمان هم در مدرسه می‌آموزند. درک نمی کنیم که ما هم به آموزش نیاز داریم. در بسیاری از کشور‌ها، یک مستخدم، خودش را موظف می‌داند که حتما اپرا ببیند، کتاب بخواند، کنسرت موسیقی برود. تلقی ما از فرهنگ، تلقی غلط و وارونه‌ای است. فکر می‌کنیم نیازی به محصولات فرهنگی نداریم، فکر نمی کنیم که باید کتاب بخوانیم، تابلوی نقاشی ببینیم، به سینما برویم، تئاتر ببینیم، به کنسرت برویم تا زیبایی شناسی مان تقویت شود.

 

آقای پاکدل به طور کلی وضعیت اقتصادی تئاتر ایران را به چه صورت می‌بینید؟

واقعیت این است که مساله تئاتر، بسیار بزرگتر از این حرف‌هاست. ما اساسا در کلان مسایل فرهنگی ایران مشکل داریم، اما من یاد گرفته ام که به جای نق‌زدن و گلایه‌کردن، کار خود را انجام دهم. هر یک از ما وظیفه ای داریم. زمانی که من در مقام مدیرم، یک وظیفه ای دارم و زمانی که در موقعیت کار خلاقه ام، وظیفه دیگری دارم. به شخصه با وجود اینکه چه در تلویزیون و چه در تئاتر، دوران مدیریت طولانی مدتی داشته ام، اما میزان عمری که بر روی کار خلاقه گذاشته ام، بسیار بیشتر از میزان مدیریت من است. همواره تلاش کرده ام که در حیطه مدیریتی نیز مدیریتی هنرمندانه داشته باشم.