نوآوران آنلاین- فرزاد موتمن فیلمساز با سابقه سینمای ایران که اغلب به عنوان فیلم سازسینمای هنری و خاص شناخته میشود. با ساخت فیلم «پوپک و مش ماشالله» موتمن نشان داد که راه ارتباط با مخاطب عام را هم خوب میشناسد و میتواند فیلم سودده بسازد. یکی از چالشهای اصلی سینمای ایران در سه دهه اخیر بحث اقتصادی و ایجاد بالانس بین هزینههای تولید و فروش فیلمها است که اغلب باهم تفاوتی زیادی دارند و اغلب فیلمهای ساخته شده حتی نمیتوانند بخشی ازهزینههای تولیدشان را جبران کنند. با افزایش هزینههای تولید این بحث اقتصادی تبدیل به چالش بزرگی برای سینمای ایران شده است. به خصوص با کاهش بودجههای فرهنگی و تکیه بیش از حد سینما به دولت میبایست به بحث اقتصاد و فروش فیلمها جدیتر نگاه کرد. با فرزاد موتمن فیلمساز و کارشناس سینما در این خصوص و وضعیت اقتصادی سینما و چالشهایش گفتوگویی انجام دادهایم.
چقدر اعتقاد دارید افزایش تعداد پردیسهای سینمایی در سال گذشته باعث شده که فروش فیلم نسبت به قبل بهتر شود؟
معتقدم اضافه شدن سالنهای جدید با کیفیت سینمایی در جلب توجه مردم برای رفتن به سینما نقش داشته است. اما نمیشود با قاطعیت گفت تنها عامل فروش فیلمها ساخت پردیسهای جدید است. رفتن خانواده برای فیلم دیدن به پردیسها یک جور دورهمی است تا با هم بیرون بروند و اوقات فراغتشان را بگذرانند. البته این پردیسها فضاهایی دیگری دارد که به خانوادهها فرصت میدهد گشتی در این فضاها بزنند و بعد از فیلم دیدن در رستوران پردیس فست فود و یا پاپ کورنی بخورند و یا خرید لباسی هم انجام دهند و اگر فرهنگیتر هم باشند از غرفه محصولات فرهنگی کتاب و یا لوح فشرده موسیقی و فیلمی هم تهیه کنند و خلاصه اقتصاد پردیسها و البته سینما را رونق میبخشند. این مسائل در رونق سینماهاخیلی موثر هستند.
در امریکای دهه هشتاد با ساخت پردیسهای مدرن و چند منظوره هم شاهد آغاز چنین رونقی در بحث اقتصاد سینما بودیم؟
من در دهه هفتاد که در امریکا درس میخواندم این پردیسها وجود داشتند و البته قبلتر از اینها این مراکز تاسیس شده بودند.
معمولا کشور ما چند دهه از تحولات روز دنیا عقب تر است.
واقعیتش را بخواهید به لحاظ تاریخی دویست و پنجاه سالی عقبتر هستیم.
بحثی که در مورد مسائل جانبی سینما رفتن خانوادهها اشاره کردید مربوط به طبقه متوسط روبه بالای جامعه است. در این تحولات خانوادههای کم درآمد که درآمد ماهیانهاش بسیار اندک است، چه جایگاهی دارند؟
به نظرم سنت سینما رفتن در بین طبقات کم درآمد تقریبا محو شده است. معمولا اینها صبر میکنند تا نسخه نمایش خانگی فیلم وارد بازار شود و با صرف کمترین هزینه آن را تهیه میکنند و چند خانواده همان را قرض میگیرند و تماشا میکنند. این وضعیت فعلی اقتصاد سینما است.
در حالی که میدانیم قبل از انقلاب مخاطب اصلی سینما کارگران و قشر کم درآمد جامعه بود. آیا با ارزان شدن بلیط سینما میتوان امید داشت که قشر کم درآمد به سینما بروند؟
یادم میآید ازهمان ابتدای انقلاب موقعی که سینماها یکسانسازی شد و مثلا سینما شهر فرنگ فیلم فارسی نشان داد. در حالی که در قبل از انقلاب نمایش فیلمهای ایرانی وخارجی در سینماها تفکیکشده بود و سینماهای میدان انقلاب به پایین فیلم فارسی نشان میدادند. بالای میدان انقلاب سینماها فیلمهای فرنگی نشان میدادند. موقعی که همه سینماها همه جور فیلمی را نشان دادند، در واقع سلیقه را از بین بردند و از همین جا ارتباط اقشار کم درآمد و پایین جامعه با سینما رفتن و فیلم دیدن کم و کمتر شد. در سالهای اخیر و به خصوص بحران و تورم اقتصادی و وضعیت نابسامان معاش خانوادهها مزید بر علت شده که خانواده کم درآمد تمام توجهاش به مواجه با تورم وحشتناک موجود باشد و در این وضعیت طبیعی است که سینما رفتن از برنامههایش به کلی حذف شود و به فکر تامین نیازهای ضروری خانوادهاش باشد. با ارزان کردن بلیط سینما هم نمیشود درمانی پیدا کرد.
وزارت ارشاد اسلامی در این چند ساله بهسراغ طرحهایی مثل اختصاص سینماکارت برای قشر کارمند جماعت جامعه رفته است. برآیند این طرحها را چگونه ارزیابی میکنید؟
انجام این طرحها خوب و مفید است و البته باید دید که این نوع طرحهای دولتی که همیشه کوتاه مدت است و بعد از یکی دو سال اجرا شدن به فراموشی سپرده میشوند، چه تداومی دارد و آیا کارمند جماعت از این طرح استقبال میکنند و وقت میگذارند بروند سینما یا نه. نکته مهمتر درباره طرح این است که چند سینما در تهران و یا شهرستانها مجهز به سیستمهای سینماکارت هستند و میتوانند از این طرح حمایت کنند. در کشورمان اغلب طرحها اجرا میشوند اما مسئولین از این نکته غفلت میکنند که باید قبل از عملیاتی کردن طرحهای مربوط اقدام به راهاندازی زیرساختها و سیستم سینماکارت در سینماهای سراسر کشور کنند. نه اینکه طرح را راهاندازی کنند و بعدا بخواهند به تدریج سیستمهای مربوطه را به کار گیرند. همیشه باید توجه داشت که ضامن موفقعیت یک طرح پرداختن به استراتژی بلند مدت و فکر کردن به این قضیه است که تمام جوانب طرح سنجیده شود و بعدا عملیاتی و کاربردی شود. در این چهل و پنج سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در هر دوره مدیریتی در سینما تیمهای مدیریتی و کارشناسی مربوطه اقدام به طراحی شیوههای جدید اقتصادی در سینما کردهاند که با خاتمه دوران مدیریتشان به فراموشی سپرده شده است و این قضیه جای نقد دارد.