نوآوران آنلاین- بیش از صد روز از روی کار آمدن دولت پزشکیان می گذرد. او با هدف تغییر و اصلاح روندها و رویه های جاری به نفع مردم و گره گشایی از معضلات ماندگار جامعه طی سالیان گذشته پا به میدان گذاشت؛ مدعایی سنگین در میدانی پر چالش.
پزشکیان زمانی وارد عرصه انتخابات شد که در پایان سومین سال ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی، پروژه یک دست سازی حکومت و بر نشاندن عناصر کاملاً هم سو با قرائت قدرت مسلط در حکمرانی، با شتاب پیش رفته بود.
در چنان فضایی، تأیید صلاحیت غیر منتظره پزشکیان به عنوان کاندیدای معرفی شده طیف اصلاح طلب، از سوی مخالفان و منتقدان وضع موجود به دو صورت کلی تحلیل می شد:
اول) از نگاه گروهی، با نمایان شدن نشانه های افزایش بیش از پیش شکاف مردم و حاکمیت در روند پروژه یک دست سازی، این اقدام حکومت حرکتی نمایشی و در جهت بهره برداری تبلیغاتی یک دست سازان تلقی شد. با در نظر گرفتن سیر نزولی مشارکت در انتخابات و به طور مشخص انتخابات مجلس دوازدهم با رکورد کمترین میزان مشارکت در طول حیات جمهوری اسلامی، تأیید پزشکیان که حتی در انتخابات پیشین مجلس ابتدا رد صلاحیت شده بود، تنها با هدف گرم کردن تنور انتخابات و افزایش میزان مشارکت مردم قابل ارزیابی بود. از این منظر، تآیید کنندگان که در غیاب چهره های شاخص اصلاح طلب و منتقد، هیچ شانس و اقبالی برای پیروزی پزشکیان قائل نبودند، برای پیروزی کاندیدای همسوی خود در فضایی به ظاهر رقابتی، به مشارکت بیش تر مردم نیاز داشتند.
دوم) اما از نظر گروهی دیگر که به نظر می رسد در اقلیت هم بودند، این احتمال مورد توجه قرار گرفت که تأیید صلاحیت پزشکیان و اجازه ورود و مشارکت نیروهای منتقد در عرصه رقابت برای کسب بالاترین جایگاه رسمی اجرایی، نه اقدامی تاکتیکی و تبلیغاتی بلکه نشانه ای از تغییری محدود؛ اما راهبردی در روش و نگرش حکومت در توزیع قدرت و گشایش نسبی فضا به منظور افزایش مقبولیت و کارآمدی، غلبه بر بحران های انباشته و فزاینده و مبتنی بر باز نگری و تحلیلی تازه از شرایط جاری کشور است.
قاعدتاً غالب مخالفان و منتقدانی که در انتخابات شرکت نکردند – حدود ۵۰ درصد واجدین شرایط – با یکی از این دو تحلیل به ماجرا نگاه کرده اند؛ یا حاضر به مشارکت در انتخاباتی نمایشی و بلا اثر نبوده اند یا نمی خواستند در افزایش کارآمدی و بقای سیستم حاکم به هر نحو نقشی داشته باشند.
اما از نظر مخالفان و منتقدانی که در انتخابات شرکت کردند و البته برخی پس از تردیدهای فراوان، پیروزی پزشکیان که ادعای او برای تلاش همه جانبه در جهت تغییر و اصلاح امور را در مجموع صادقانه ارزیابی می کردند، می توانست فرصت و چه بسا آخرین فرصتی باشد برای گشایش های سیاسی و اجتماعی و عبور مسالمت آمیز از وضع موجود، جلوگیری از حاکم شدن تندروترین عناصر به ظاهر اصولگرا در بالاترین مناصب اجرایی که نتیجه ای جز افزایش رنج و آلام عمومی در پی نداشت، یا حتی جلوگیری از فروپاشی اقتصادی، اجتماعی و سرزمینی کشورشان.
به هر حال انتخابات برگزار شد و مسعود پزشکیان در رقابت با نماینده طیف تندروی حامی و به نوعی بانی وضع موجود، به پیروزی رسید. چه این پیروزی را حاصل اشتباه محاسباتی صاحبان قدرت بدانیم یا آن را ناشی از تغییر رویکرد سیستم برای غلبه بر نا کارآمدی های مزمن و عبور از بحران بقا ارزیابی کنیم، پزشکیان امروز رئیس جمهور و بالاترین مقام اجرایی در جمهوری اسلامی است؛ اما نمی دانیم آن چه در زمان کاندیداتوری پیش بینی می کرد و آماده مواجهه با آن بود با آن چه امروز از معضلات موجود در بطن مناسبات قدرت در بالاترین سطح حاکمیتی لمس می کند تا چه حد نزدیکی و قرابت دارد.
تکیه مبنایی بر صداقت و صراحت در برابر مردم، واقع بینی نسبت به مسائل و رویکرد ایجاد همگرایی و کاهش منازعات و تعارضات درونی برای اصلاح امور، ابزارهای اصلی و امید آفرین او هستند. اما زمان با شتاب می گذرد و عدم آمادگی مواجهه درست با رویدادهای در پیش، تخریب گر و نا امید کننده خواهد بود.
تغییرات مدیریتی و شکل گیری تیم کارآمد و همگرای اجرایی و مشورتی در سطوح مختلف، اولویت و ضرورت اصلی است؛ اما باید با سرعت بیشتری به اصلاح روندها و رویه ها در بدنه اجرایی کشور منجر شود. وقایع، منتظر نمی مانند.
هفته گذشته خبر دیدار محرمانه ایلان ماسک با نماینده ایران در سازمان ملل از طریق برخی بنگاه های خبری در آمریکا منتشر شد و به سرعت مورد توجه قرار گرفت. واکنش مقامات رسمی کشور به این خبر جنجالی تا حدود دو روز سکوت بود، در حالی که مقامات آمریکایی از تأیید یا تکذیب خبر خودداری کردند و حتی خود ایلان ماسک هم به پرسش خبرگزاری ها در این باره پاسخی نداد؛ همین امر احتمال صحت خبر را افرایش می داد. تا این که در نهایت سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی بر خلاف موج خبری ایجاد شده و تحلیل های پیرامون آن، وقوع چنین ملاقاتی را از اساس تکذیب کرد.
فعلاً بنا را بر صحت موضع جناب سخنگو می گذاریم؛ اما آقای پزشکیان باید توجه داشته باشد که اگر خود مدعی و مصر به صداقت و راستگویی است، این انتظار از همه منصوبان و مقامات زیر مجموعه دولت او هم می رود که جز با صداقت سخن نگویند و موضع نگیرند. در حافظه عمومی ما از خاطرات تلخ خلاف گویی ها و مواضع غیر شفاف و غیر واقعی برخی مقامات هم چون یک رویه در برابر مردم کم نیست؛ اما خلاف گویی در دولتی که شعار اصلی اش صداقت است با هر مصلحتی که صورت بگیرد، ویرانگر و نابود کننده است. گاهی می توان سکوت کرد؛ اما نباید خلاف گفت؛ این البته سخت و دشوار است و در دنیای سیاست با انواع ملاحظات و محذوریت ها، کار هر کسی نیست.
واقعه دیگر، انتشار خبر خودکشی یک فعال سیاسی منتقد در هفته گذشته بود. هر مرگی دردناک است؛ اما با توجه به هویت و سوابق جان باخته و شائبه ها و تردیدهای مطرح شده پیرامون خبر، چرا تیم ویژه ای برای بررسی جزئیات ماجرا و اعلام نتایج تعیین نشد؟
خاطره تلخ قتل های سیاسی در زمان دولت آقای خاتمی با هدف ایجاد بحران در جامعه سیاسی هرگز فراموش نمی شود. چرا دولت پزشکیان و تیم اجرایی و مشورتی مرتبط با موضوع نباید به چنین موضوعی حساس باشد و در درجه اول برای اطمینان خود از عدم وجود رویه های تخریب کننده در سطوحی از منابع قدرت و سپس در جهت اطمینان بخشی در سطح عمومی اقدام نکند؟
قابل درک است که پزشکیان در زمانی حساس با انواع مسائل و بحران های داخلی و خارجی و در موقعیتی که می تواند نقطه عطفی در تاریخ کشور باشد، بار سنگینی بر دوش گرفته است؛ کار سخت و دشواری است؛ اما از مسئولیت ایشان کم نمی کند.