سالن تماشاخانه سنگلج، یکی از استانداردترین سالنهای ایران محسوب میشود. مدیر این تماشاخانه نیز بهتازگی پشتصحنه این تماشاخانه تعمیر شده و شرایط بسیار خوبی پیدا کرده است. برای من مایه افتخار است که در تماشاخانه سنگلج تئاتر اجرا کنم چون این سالن، قدیمیترین سالن فعال تئاتر تهران است. اگر پشتوانه تاریخی سنگلج را در نظر بگیرید، درمییابید که سنگلج در دهه چهل نقش مهم و جریانسازی در تئاتر ایران داشته است. ما هنوز وامدار هنرمندان جریانسازی که در سنگلج تئاتر اجرا کردهاند، هستیم. با توجه به اتفاقهای مهمی که در سنگلج رخ داده است، میتوان گفت این سالن یک موزه است. اما متاسفانه مخاطبان حرفهای تئاتر اقبال چندانی به این تماشاخانه نشان نمیدهند. البته سنگلج مخاطب خود را دارد اما تماشاگر حرفهای که به ایرانشهر، تئاتر شهر یا سالنهای خصوصی میرود، متاسفانه به سنگلج نمیآیند. متاسفانه بهخاطر همین مسئله، بسیاری از کارگردانهای حرفهای ما قبول نمیکنند در سنگلج تئاتر اجرا کنند.
نکته اینجاست پس از انقلاب، نمایشهای ایرانی را نمایشهای سنتی تعریف کردیم و تماشاخانه سنگلج به اجرای این نمایشها اختصاص پیدا کرد. این تعریف، با کارکرد ابتدایی این تماشاخانه بسیار فاصله داشت چون تماشاخانه سنگلج برای اجرای نمایشهای ایرانی تاسیس شد و نخستین نمایشهایی که در این تماشاخانه اجرا شد و فکر کنم بروشورهایش هنوز در این تماشاخانه موجود باشد، به جشنواره نمایشهای ایرانی اختصاص داشت که این نمایشها صرفا روحوضی و ... نبود. البته این حرف من به معنای زیرسوال بردن این گونههای نمایشی نیست چون این قبیل نمایشها جایگاه والایی دارند و باید به آنها پرداخته شود. مشکل جایی به وجود میآید که این رویکرد تمشاخانه سنگلج موجب شد برخی از تماشاگران حرفهای تئاتر، نگاه دیگری به این سالن داشته باشند.
برچسبی به این تماشاخانه عظیم زدهشده است و ما راحت از کنار این مکان تئاتری بسیار مهم میگذریم. متاسفانه سنگلج مهجور مانده است به نظر میرسد تماشاخانه سنگلج را طرد کردهایم.