کد خبر : 585150 تاریخ : ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۲ آذر - 19:51
گفت‌وگوی اختصاصی نوآوران با بهرام دهقانیار درباره آسیب‌شناسی موسیقی در سینما و تلویزیون ایران عدم تناسب استعداد آهنگساز و مختصات اثر معضل موسیقی امروز سهند آدم‌عارف

 

بهرام دهقانیار و موسیقی خاص او را همه ما روی فیلم‌ها و سریال‌‌های مختلف از دهه‌‌های 60 و 70 گرفته تا به امروز به یاد می‌آوریم. «خونه مادربزرگه»، «آقای حکایتی»، «زی‌زی‌گولو»، «پدرسالار»، «شهر موشها2» و بسیاری از دیگر فیلم‌ها و سریال‌‌های به یادماندنی سینما و تلویزیون ما با موسیقی‌‌های او بر پرده سینما یا صفحه تلویزیون جان بیشتری گرفتند و باعث توفیق بیشتر آن‌ها شدند. حتی آهنگ‌هایی که دهقانیار برای برخی سریال‌ها می‌ساخت، آنقدر می‌گرفت و «هیت» می‌شد که در فضای عمومی درباره آن‌ها لطیفه هم ساخته‌اند همچون موسیقی سریال «پدرسالار». در این حال سال‌ها است که موسیقی فیلم و سریال در ایران افت محسوسی کرده و مدت‌هاست که معیارها و استانداردهای موسیقی فیلم و سریال در ایران تنزل کرده‌اند تا جایی که این روزها کمتر موسیقی فیلم و سریالی را می‌توان یافت که برجستگی خاصی به لحاظ درونمایه داشته باشد. برای آسیب‌شناسی این موضوع هیچ فردی بهتر از دهقانیار نمی‌توانست به ما کمک کند تا بتوانیم به اتفاق، علل و اسباب افت فاحش کیفیت موسیقی و آهنگسازی فیلم و سریال‌ها در ایران را واکاوی کنیم. پس به سراغ این آهنگساز برجسته سینما و تلویزیون رفتیم و دراین باره با او گفت‌و‌گو کردیم که می‌خوانید.

بحث آسیب‌شناسی موسیقی سینما یا به طور کلی موسیقی‌ای که با تصویر تلفیق شده است، در 15 سال گذشته سیر نزولی داشته است. از یک تاریخی به بعد اولا به شدت ملودی به‌یادماندنی کم داشته‌ایم، حال برخی اعتقاد دارند لزوما ملودی یک فیلم یا سریال نباید به‌یادماندنی باشد یا با سوت نباید آن را نواخت چرا که برجسته و باعث می‌شود مخاطب از فضای فیلم خارج شود ولی این سیر نزولی را به عینه دیده یا شنیده‌ایم و این اتفاق افتاده. اگر بخواهیم این مساله را آسیب‌شناسی کنیم که چرا این اتفاق در موسیقی فیلم می‌افتد، باید از کجا شروع کنیم؟

فرض کنید دو جعبه ادوکلن داریم. قیمت یکی از آن‌ها بیست میلیون تومان است و آن یکی که جعبه بسته‌بندی، شیشه و بویی کاملا مانند قبلی دارد اما با قیمتی معادل دویست هزار تومان ارائه می‌شود یعنی ادوکلن اولی قیمتی 100 برابر دومی دارد. مساله زمانی است که شما به عنوان مصرف‌کننده چشم‌تان را بر کیفیت می‌بندید و تنها به خاطر این ‌که در لحظه استفاده‌ای از ادوکلن کرده باشید و خوشبو شوید، فکر می‌کنید برای چه باید بیست میلیون تومان پول دهم و غافل از این ‌که ما وقتی ادوکلن بیست میلیون تومانی می‌خریم، یک بار از آن استفاده می‌کنیم و تا 24 ساعت نیازی به تکرار آن نداریم ولی ادوکلن ارزان‌تر پس از پنج دقیقه باید مجددا استفاده شود. در نتیجه اگر بخواهیم به صرفه اقتصادی آن هم توجه کنیم، ادوکلن بیست میلیون تومانی را می‌توانیم یک بار در ماه بخریم اما آن دیگری را باید 20 بار تهیه کنیم. این نکته کاملا مشخص است و ما آن را در مغازه‌ها می‌بینیم. به نظر من دلیل این مشکل در موسیقی هم همین است.

آیا این به مانوس یا نامانوس بودن یک ملودی یا یک تم هم بستگی دارد؟

بله. این موضوع هم روی شنیده شدن و فراگیر شدن اثر تاثیر دارد اما اگر به سخن اصلی‌مان برگردیم و بخواهیم شرایط تولید را بررسی کنیم، یک تهیه‌کننده داریم که یک موسیقی از ما می‌خواهد که در آن تم‌ها برجسته باشد و سابقه تولید کار فرهنگ نمایشی در کشور ما به ویژه این اختیار را دارد که موسیقی متن قابل شنیده شدن و قابل به یاد آوردن باشد. آن‌ جا صحبت ما شروع می‌شود. شما به 15 سال گذشته اشاره کردید اما من روی چیزی حدود 20 یا 25 سال تاکید دارم. موضوع به این برمی‌گردد که ما در آن سال‌ها چند کانال مشخص داشتیم. اگر اشتباه نکنم سه کانال بیشتر نداشتیم. بسیاری از کارهای من از شبکه 2 پخش شد. وقتی امکان دیدن تلویزیون از ساعت خاصی تا ساعت خاص دیگری به صورت محدود دارم و آن هم محدود شود به دو کانال خاص که فقط برنامه‌سازی می‌کنند، مجبور می‌شوم بنشینم و روی همان نقطه تمرکز کنم در نتیجه روی ذهن من اثر می‌گذارد اما همین را با امروز مقایسه کنید؛ من 100 کانال اینترنتی دارم. 300 کانال ماهواره‌ای دارم و 15 کانال داخلی دارم. در آن مدتی که می‌توانم تلویزیون ببینم، چند کانال را می‌توانم ببینم

پس از نظر شما این کم بودن انتخاب‌ها یکی از دلایلی بود که باعث می‌شد یک اثر با کمترین تعداد پخش، بیشترین مخاطب را به خودش جذب کند.

دقیقا اکنون این امکان را نداریم چرا که تعداد کانال‌ها بیشتر و درگیری‌هایمان بیشتر شده است. در کنار این موضوع تعداد افراد موزیسینی به عنوان آهنگساز که کار موسیقی فیلم هم می‌توانند بکنند، ارکستره هم بتوانند بکنند و در نهایت به عنوان موسیقی یک اثر نمایشی آن را ارائه کنند شاید چیزی حدود 10 تا 15 نفر بود که تولیدات سینما و هر دو یا سه کانال تلویزیونی تحت درایت و برنامه‌ریزی این 10 یا 15 نفر بود. خیلی از این افراد از 30 یا 40 سال پیش سابقه داشتند، تعدادی از این‌ها هم کسانی بودند که با شرایط جدیدی تازه‌نفس به آن‌ها پیوسته بودند. من جزو همین گروه بودم که از سال 1365 در 20 سالگی کار خودم را شروع کرده بودم و فقط همین تعداد اندک بودیم که کار‌ها را پیش می‌بردیم اما اتفاقی که در 25 سال اخیر افتاده است این بوده که آموزشگاه‌‌های موسیقی، مراکز دانشگاهی و... تعداد بسیار زیادی خروجی داشته‌اند؛ چه در داخل کشور و چه خارج از کشور که حالا برگشته‌اند و می‌خواهند وارد بازار کار شوند. در کنار این افراد که تخصص موسیقی دارند و هر ساله می‌خواهند وارد بازار کار شوند، افراد بسیاری هم هستند که آگاهی، پتانسیل و توان کافی برای انجام این کار را ندارند و وارد بازار این کار یعنی موسیقی فیلم و تلویزیون شده‌اند. در کنار همه این‌ها بسیاری از کسانی که کارشان آهنگسازی سینما و تلویزیون نیست یعنی یا مدرس موسیقی هستند یا نوازنده، موزیکولوژ هستند، کارشناس ضبط استودیو هستند و گروه‌‌های دیگری که به عنوان سازنده موسیقی فعالیت می‌کنند، خیلی‌هایشان پتانسیل کار «کامپوزر» (جایگزین فارسی برایش نداریم) کردن را ندارند. ملودی‌ساز کسی است که خلاقیت این را دارد که از 12 صدای استاندارد موسیقی یعنی نت (فعلا با ربع پرده کاری نداریم) بتواند جمله‌ای متفاوت با 2000 سال گذشته موسیقی بسازد.

که به‌شدت کار دشواری است!

بله. این توانایی نزد افرادی که کار تولید موسیقی انجام می‌دهند، به ندرت پیدا می‌شود که قادر به تولید تم و جمله‌‌های خاص، منحصر به فرد و شیرین هستند. این نکته‌ای بسیار مهم است که به شخصی که در مصدر موسیقی یک فیلم قرار دارد، برمی‌گردد. این همه افراد اکنون حضور دارند و اگر آن زمان 20 نفر بودیم، اکنون 20 هزار نفر هستیم. این درست که تعداد شبکه‌ها و به تبع آن تعداد تولیدات نمایشی افزایش یافته است ولی این را در نظر بگیرید که اگر برای تولید آن نوع ادوکلن اصل و مرغوب 20 ساعت زمان گذاشته شود به علاوه مبلغ هنگفتی دستمزد، برای این نوع جدید 10 دقیقه وقت گذاشته می‌شود با خودتان حساب کنید چقدر دستمزد.

پس آیا می‌توان گفت دلیل اصلی افت تماتیک موسیقی فیلم در ایران به توانایی محدود افرادی برمی‌گردد که کار موسیقی فیلم‌ها و سریال‌ها به آن‌ها سپرده می‌شود؟

بله، دلیل اصلی افت تماتیک در موسیقی فیلم‌ها و سریال‌‌های ایرانی به استعداد افراد و توانایی افراد برمی‌گردد. واضح است که اگر موسیقی تعداد زیادی از فیلم‌ها ماندگار نشده و زیبا از آب درنیامده، به این دلیل بوده که آهنگساز استعداد آن کار را نداشته است. در آن واحد 10 نفر می‌توانند برای یک فیلم موسیقی بسازند و هر 10 نفر هم کار متفاوتی ارائه دهند اما به یکی دو کار می‌شود نمره داد چرا که یک نفر می‌تواند از اول تا آخر فیلم از خودش صداهای نامطلوب! تولید کند و شخص دیگر برای همان فیلم می‌تواند یک موسیقی خوب را با ارکستر سمفونیک به زیبایی هرچه تمام‌تر اجرا کند. چه بسا همه این‌ها هم به فیلم و تصویر بخورد. آن ‌جا مرحله‌ای پیش می‌آید که کار تهیه‌کننده و کارگردان سخت می‌شود. آن ‌جا باید تصمیم بگیرند که کدام یک از این 10 نفر برای کارشان بهتر است تا از موسیقی او استفاده کنند. نخستین عامل این است که بتوانند تحت برنامه‌ریزی مالی که کرده‌اند، تصمیم درست بگیرند اما عامل دوم شعور و اشرافی است که به کارشان دارند. کمتر کسانی هستند در بین خیل تولیدکنندگان آثار نمایشی امروز چه در بخش تلویزیون و چه در بخش سینما که به بخش موسیقی اهمیت بدهند. نمی‌گویم نیستند. می‌گویم کمتر کسانی هستند. دلیلش هم روشن است چون تهیه‌کنندگی به معنای مطلق خودش شامل مجموعه تخصص‌‌های زیادی است.