نوآوران آنلاین- چرا برخی از زنان مدام به خود میگویند «من به هیچ دردی نمیخورم» حتی بسیاری از این زنان دارای تحصیلات عالی و مشاغل خوبی هستند، اما احساس خستگی، کمبود انرژی، بیماریهای جسمانی بدون علل پزشکی، احساس وابستگی، یا اینکه به خود میگوید من به درد هیچ کاری نمیخورم. دیگران متوجه این موضوع نیستند ولی من که خودم میدانم، فقط به این خاطر در کارهایم موفق هستم که زیاد کار میکنم وگرنه استعداد خاصی ندارم. بیارزشی و بیهویتی و... شاید همه اینها یا برخی از مسائلی را که گفتم در شما بهعنوان یک زن وجود داشته باشد. من بهعنوان یک روانشناس یونگی علت و ریشه آن را در نوع رابطه پدر با دختر میدانم. همانطور که کارل گوستاو یونگ بر نقش عقدهها در سرنوشت انسانها تاکید داشت. دختری با چنین افکاری گرفتار عقده منفی پدر است. عقده منفی پدر به نوع ارتباطی که پدر از کودکی با دختر خود داشته است. این دسته از پدرها ارتباط خوبی با دختر خود نداشتهاند، به آنها بیتوجه بودهاند مدام از آنها انتقاد میکردهاند، چنین شیوه و الگوی تربیتی باعث میشود که دختر در طی روند رشد روانی و بلوغ خود اعتماد به نفس کافی را کسب نکند و معمولاً در انتخاب مرد آینده خود دچار اشتباهی میشوند که مدام از خود سؤال میکند من که این مرد را دوست ندارم چطور شد که با او ازدواج کردم، چرا خیلی از رفتارها و اخلاقهایش شبیه پدرم هست که رابطهای خوبی با او نداشتهام. باید به این گروه از دختران گفت وقتی در فرآیند عقده پدر منفی قرار میگیرند و رشد مییابند، آینده او به شکل سرنوشت رقم خواهد خورد، این جمله یعنی تا زمانی ما از این الگوی مردانه زندگی خود باخبر یا آگاه نباشیم، ناخودآگاه زندگی ما را در دست میگیرد و خود را به شکل سرنوشت در مقابل ما ظاهر میکند و گرفتار زندگی تکراری میشویم که در گذشته در رابطه با پدر به شکلی دیگر بوده است. معمولاً چنین دخترانی هم از سوی دیگر گرفتار مادرانی هستند که تن به روشها و الگوهای پدر منفی دادهاند چراکه خود آنان نیز سرنوشتی بر اساس نوع رابطه و سبک تربیتی از پدر خود در ازدواجشان داشتهاند. دختران گرفتار عقده منفی پدر علاوه بر خشمی که از پدر خود دارند از مادران خود نیز خشمگین هستند، چراکه معتقدند مادر، آنها را از چنگال پدر رها نکرده است. از سوی دیگر دختران گرفتار عقده منفی پدر به دنبال تایید از منابع دیگری هستند چون پدر آنان را تایید نمیکرده است یا اگر هم میکرده این تایید مشروط بوده است، پس حجم زیادی از فشار روانی و اجبار ناشی از اشتیاق به تایید شدن توسط دیگران را بر خود حمل میکنند و سعی میکنند این تایید از پدر نمادها بگیرند. یا در قلمرویی گام بگذارند که هویت خود را در جایی جستوجو کنند که نیاز به تایید پدر نباشد. این تایید میتواند یا ترس تایید نشدن معمولاً آنها را در زندگی نگه میدارند که آن را دوست ندارند و با احساسی از تحقیرشدگی، ناتوانی، ترس و عدم امنیت نسبت به آینده خود، حال خود را نیز تباه میکند. چراکه ساختار عقده به گونهای است که این عقده نمیگذارد زن در جستوجوی فردیت خویش باشد. پس زن زمانی میتواند از بار عقده منفی رها شود که از آن اطلاع حاصل کند و با بخشهایی از روان که بارها و بارها به شکلگیری الگوها و مشکلات تکراری روبهرو میشود از طریق روان تحلیلی یونگی مسائل خود را حلوفصل کند.