بر کسی پوشیده نیست که خانواده به عنوان یکی از مهم ترین ارکان اجتماع، نقش ویژه ای در رشد و پرورش فرزندان و درنهایت هدایت جامعه به سمت موفقیت و یا برعکس سیر قهقرایی دارد.
آرزو قادری
روزنامه نگار
بر کسی پوشیده نیست که خانواده به عنوان یکی از مهم ترین ارکان اجتماع، نقش ویژه ای در رشد و پرورش فرزندان و درنهایت هدایت جامعه به سمت موفقیت و یا برعکس سیر قهقرایی دارد.
از این رو بسیاری از صاحب نظران اعتقاد دارند اگر خانواده در ایفای نقش خود دچار مشکل شود و والدین در نتیجه ناآگاهی شان قادر به تربیت صحیح فرزندان شان نشوند، در جامعه شاهد آسیب های اجتماعی بسیاری خواهیم بود، اما بر عکس اگر شاهد کارکرد صحیح خانواده باشیم، امید به داشتن جامعه ای سالم دور از ذهن نخواهد بود.
متاسفانه در سال های اخیر تا حد قابل توجهی شاهد بروز ناهنجاری در جامعه بوده ایم که در نتیجه نبود تربیت صحیح درون خانواده ها صورت گرفته است.
اغراق نکرده ایم اگر نقش خانواده را در داشتن جامعه ای سالم از نظر روانی بسیار برجسته بدانیم. در اهمیت خانواده همین بس که در بسیاری از ادیان، نقش قابل توجه و مهمی برای این نهاد عنوان شده است.
در فرهنگ کشور ما نیز خانواده همچون دژ مستحکمی است که نقش بسیار مهمی در پرورش فرزندان به عنوان مادران و پدران آینده ایفا می کند. از این رو باید تاکید کرد که جامعه امروز ایران نیاز به خانواده هایی آگاه دارد که بتوانند با تربیت صحیح و آگاهانه نسل جوان فردای ایران، گامی در راستای رفع مشکلات و ایجاد جامعه ای سالم و با نشاط بردارند.
در همین راستا به گفت و گو با دکتر مستانه رنجبر، روان شناس پرداختیم که از نظر می گذرد.
* یکی از مشکلاتی که این روزها با آن مواجه ایم، بزرگسالانی هستند که پس از ریشه یابی علل بروز ناهنجاری آنها در جامعه به این نتیجه میرسیم که در خانوادههای مناسب و سالمی رشد نیافتهاند. بهنظر شما نقش خانواده تا چه اندازه در تربیت و پرورش فرزندان برجسته است؟
قطع یقین رفتار افراد در جامعه تا حد زیادی بستگی به نوع خانوادهای دارد که در آن متولد شدند و تربیت یافتهاند. بههیچعنوان نمیتوان منکر نقش خانواده در سلامت اخلاقی و روانی فرزندان شد؛ چراکه نخستین محیطی که فرد در آن خود را میشناسد و با ارزشها و هنجارها آشنا میشود و جامعهپذیری صورت میگیرد، خانواده است. بر همین اساس رفتار والدین تأثیر زیادی بر نوع رشد و تربیت فرزند خواهد داشت. اینکه والدین، فرزندان شان را چگونه تربیت کنند نیز ریشه در آگاهی آن ها نسبت به مسائل جامعه و نقش و اهمیت رفتارشان دارد. طبیعتاً فرزندان از رفتارهای والدین الگوبرداری میکنند و اگر این الگوهای رفتاری والدین نامناسب و ناهنجار و بهگونهای باشند که و موجبات بروز مشکلات را فراهم کنند، نهایتاً فرزندان نیز در جامعه به شخصیتهای ناهنجار تبدیل خواهند شد که در سطح وسیع تری این ناهنجاری از آن ها سر خواهد زد. خانوادهها باید این نکته را مورد توجه قرار دهند که رفتار آنها و سلامت روانی شان فقط محدود به محیط درونی خانواده نمیشود، بلکه به کل اجتماع سرایت میکند. فرزندی که امروزه کودک است و فردا بزرگسال میشود و وارد محیط هایی همچون دانشگاه، مدرسه، محیط کار و حتی زندگی مشترک با فرد دیگر میشود، قطعاً رفتارهایش بر جامعه تأثیرگذار خواهد بود. هر چه سلامت روانی افراد در خانواده بیشتر تأمین گردد و از نظر روانی مشکلات کمتری را تجربه کنند، شاهد مشکلات کمتری برای فرزندان خواهیم بود. اما متأسفانه این اتفاق در برخی موارد نمیافتد؛ بهویژه در شرایط فعلی که خانوادهها با طلاق عاطفی مواجه هستند و این طلاق عاطفی موجب شده تا فرزندان نتوانند به خوبی رشد و پرورش یابند.
* به طلاق عاطفی اشاره کردید. به نظر شما با توجه به این که آمار طلاق عاطفی در حال حاضر بیشتر از طلاق رسمی است و فرزندان نیز بهخوبی به این درک میرسند که بعد از مدتی والدینشان نسبت به یکدیگر بیتفاوت هستند و دچار طلاق عاطفی شده اند، فکر میکنید این معضل تا چه اندازه در از بین بردن سلامت روان فرزندان خانوادهها مؤثر است؟
بله. همانطور که اشاره کردید میزان طلاق عاطفی بسیار بیشتر از طلاق رسمی است؛ چراکه افراد قاعدتاً به دلیل هراس از انگ طلاق مجبور هستند به زندگی با فردی که رضایت ندارند، تن دهند و این زندگی را به خاطر فرزندان شان ادامه دهند تا آن ها عنوان فرزندان طلاق را یدک نکشند و خودشان عنوان مطلقه را حمل نکنند. متأسفانه در کشور ما در شرایط حاضر به ویژه طی سال های اخیر طلاق عاطفی با شدت و سرعت بیشتری در حال رشد و وقوع بوده است و فرزندان بسیاری قربانی این اتفاق شده اند. اخیراً در یکی از مدارس برای ارائه آموزش های روانشناسی و بررسی وضعیت روانشناختی دانشآموزان حضور داشتم، بسیاری از مراجعین فرزندانی بودند که در دوران ابتدایی به سر میبردند و حتی با سنین کمشان نیز متوجه بروز مشکلات در خانواده و عمق آنها میشدند. درواقع باید اذعان داشته باشیم که کودکان قربانیان و سپر بلای خانواده هایی میشوند که متأسفانه از روی ناآگاهی و جهل نسبت به بسیاری از مسائل زندگی، رفتاری را بروز میدهند که درنهایت منجر به بروز اتفاقات تلخ و تربیت شخصیتهای ناهنجار در آینده می شود.
* میزان آگاهی والدین تا چه اندازه در رفع مشکلات فرزندان و تربیت فرزندان صحیح آنها مؤثر خواهد بود؟
یکی از نکات بسیار مهمی که باید والدین مورد توجه قرار دهند این است که پیشاز اقدام به فرزندآوری از سلامت روان خود و شریک زندگیشان بهخوبی آگاه شوند که این مهم از طریق مشاورههای روانشناسی و انجام تستهای روانسنجی صورت میگیرد و این نکته را باید در نظر داشت، جامعه سالم منوط به داشتن افراد سالم است و افراد سالم نیز از دل خانوادههای دارای سلامت روانی بیرون میآیند. درنهایت باید تأکید کنیم والدین یکی از مهمترین مسائلی که باید مورد توجه قرار دهند اصول فرزندپروری صحیح است. آنها باید به طریقی مناسب فرزندان شان را تربیت کنند که سلامت روان شان خدشهدار نشود و دچار مشکل و آسیب نشوند. بسیاری از اختلافات خانوادگی و خشونت های والدین و نوع برخوردشان با یکدیگر در روند شکلگیری شخصیت کودک تأثیر میگذارد. هر چقدر محیط خانواده سرشار از محبت و عاطفه و احساسات خوب نسبت به یکدیگر باشد فرزندان سالم تری وارد جامعه خواهند شد، اما هر چه برعکس در محیط خانواده خشونت بیشتر باشد، تحریک پذیری فرزندان نیز بیشتر میشود و آسیب های بیشتری آن ها را تهدید میکند و خود حتی در بزرگسالی به دلیل نداشتن بهداشت روانی مناسب می توانند جامعه را نیز دچار مشکل کنند.
نمونه این امر را در یکی از مراجعین به خوبی مشاهده کردم. فردی بود که اقدام به دزدی های مکرر کرده بود اما نه برای تأمین معاش و رفع مشکلات اقتصادی بلکه برای تخلیه هیجانات روانی اش که نهایتاً با ریشهیابی و واکاوی وضعیت زندگی او به این نتیجه دست یافتم، خانوادهای که در آن رشد و پرورش داشته از کودکی او را مورد بیتوجهی قرار دادهاند و در محیط خانواده خشونت و اعتیاد بهعنوان دو مؤلفه بسیار پررنگ و برجسته جاری بود و نهایتاً این فرد نیز با انگیزه ای غیر از مسائل مادی اقدام به جرم دزدی می کرد.