نمایش «وحشی» امیر ساعتچی محصول تئاتر دانشگاهی بود و سالها طول کشید که بعد از اجرای پر از حاشیه جشنواره تئاتر دانشگاهی، به اجرای عموم برسد و این شبها میزبان مخاطبان تئاتر تجربی باشد.
محمدحسن خدایی/ منتقد تئاتر
نمایش «وحشی» امیر ساعتچی محصول تئاتر دانشگاهی بود و سالها طول کشید که بعد از اجرای پر از حاشیه جشنواره تئاتر دانشگاهی، به اجرای عموم برسد و این شبها میزبان مخاطبان تئاتر تجربی باشد. ماجرای نمایش در رابطه با چند جوان حاشیهنشین و اغلب بیکار شهر است که به غیر از فوتبال بازی کردن، سرگرمی دیگری ندارند و شوربختانه این روزها توپ مناسبی برای فوتبال بازی کردن در اختیارشان نیست و به این صرافت افتادهاند که از کله بریده شده حیواناتی چون گوسفند و گربه در زمین فوتبال بجای توپ استفاده کنند. جالب آنکه مدتی است گربههای محله ناپدید شده و تهیه توپ ناممکن. نمایش وحشی به خوبی نشان میدهد که برای مواجهه با واقعیت صلب اجتماعی میتوان به ساحت فانتزی پناه برد و واقعیت را تغییر داد. بدین منظور شاهد هستیم که چگونه یکی از این جوانان عاشق فوتبال، میان خواب و بیداری با امر ماورایی روبرو شده و توصیهای دریافت میکند که برای شکار گربهها، باید تبدیل بع سگ شد. ورود زنی شیکپوش که گویا مربی آموزش سگشدن است، فضای کلی نمایش را واجد مازادی جادویی میکند. جوانان خشن عاشق فوتبال، به زبان فرانسه حرف میزنند و آموزش سگشدگی میبینند. فرآیندی دشوار که در نهایت به سرانجامی تلخ منتهی میشود چراکه این جماعت خشمگین به این نتیجه میرسند که نمیتوان موجودات دوستداشتنی همچون گربهها را به قتل رساند و در نتیجه باید به فرآیند دموکراتیک رای دادن متوسل شد و بجای کله گربه، از سر انسان استفاده کرد. وقتی یکی از این جوانان عشق فوتبال قربانی میشود و دو تیم مقابل یکدیگر صفآرایی میکنند، بار دیگر ناممکن شدن بازی فوتبال عیان میشود: اینبار نه به خاطر نبودن توپ که به دلیل نابرابر شدن تعداد بازیکنان دو تیم. بله در جهان فانتزی میتوان ناممکن را ممکن ساخت و در واقعیت بار دیگر ناکام ماند.