نمایش ایرانی همواره جذاب بوده است و نمایشهایی که بهعنوان نمایش ایرانی میبینید و جذابیت ندارد، نمایش ایرانی نیستند.
نمایش ایرانی همواره جذاب بوده است و نمایشهایی که بهعنوان نمایش ایرانی میبینید و جذابیت ندارد، نمایش ایرانی نیستند. بهرام بیضایی نمایش ایرانی بهروی صحنه میبرد و مخاطبان اثر، نمیتوانستند از جای خود تکان بخورند و یا حتی پلک بزنند. بیضایی فیلسوف و هنرمند ایرانی بود اما ما قدرش را ندانستیم و او از ایران رفت و با این اقدام سقوط تئاتر را در ایران رقم زدیم.
زمانی بیضایی رییس دپارتمان تئاتر ایران بود اما الان چه کسانی جای او نشستهاند؟ از سویی دیگر مدتی است همه درباره تئاتر ملی حرف میزنند اما امروزه بیش از هر دورهای ما تئاتر ملی را از دست دادهایم و هیچکس هم دلش برای این تئاتر نمیسوزد. تا زمانیکه مدیریت کلان هنری، نگاه ویژهای به تئاتر نداشته باشد و مجلس شورای اسلامی در زمان تخصیص بودجه، نگاهی جدی به تئاتر نداشته باشد، وضعیت تئاتر مملکت ما نه تنها رو به بهتر شدن نمیرود بلکه روزبهروز وضعیت تئاتر ما بدتر میشود. مشکل ما این است که کسی حرف ما را نمیشنود و سیاستمداران فرهنگ ملی به تئاتر سر نمیزنند تا شرایط تئاتر امروز ایران را ببینند.
از سوی دیگر جای پای موسیقی فولک و عامیانه همواره در تئاتر ایرانی بودهاست. در تئارهایمان موسیقی را هم به قهقرا بردهایم. در تئاتر سنتی و ایرانی، موسیقی یکی از بزرگترین ارکان نمایش محسوب میشود. موسیقی یکی از ابزارهای بسیار خوبی است که تئاتر میتواند از آن بهره بگیرد. هنر ملی ما از رَنگ، موسیقی، شعر و ترانه لبریز است و این نکات است که سبب میشود مخاطب تئاتر لبخند بزند. اگر این ارکان فراموش شوند، سقوط تئاتر اتفاق میافتد.