جعفر غلامپور سال 1375 وارد عرصه بازیگری شده است. سال 1383 وارد دانشگاه شد و در رشته ادبیات نمایشی تحصیل کرد. از سال 1388 به عنوان نمایشنامهنویس در رادیو مشغول به کار شد.
جعفر غلامپور سال 1375 وارد عرصه بازیگری شده است. سال 1383 وارد دانشگاه شد و در رشته ادبیات نمایشی تحصیل کرد. از سال 1388 به عنوان نمایشنامهنویس در رادیو مشغول به کار شد. او در چند سال اخیر درگیر نمایشنامهنویسی برای اجرای صحنهای است. این روزها دو نمایش نوشته این هنرمند روی صحنه است؛ «تو راهی» در تالار سنگلج و «دویل» در عمارت نوفللوشاتو. تا چندی پیش نمایش «خون خفته» این هنرمند هم در تالار قشقایی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه بود. نمایش «دویل» نوشته جعفر غلامپور، با روایتی پیچیده و لایهلایه که دربردارنده مسائل فرهنگی، اجتماعی و فلسفی است، تماشاگر را در دنیای تاریک مفاهیم قدرت، خشونت، دین و قربانیسازی قرار میدهد. نمایش با توجه به مفاهیم فلسفی و روانشناسی شخصیتها، و همچنین نظریات جامعهشناسی درباره تقابل قدرت و جامعه، ساختاری عمیق و تحلیلی را به نمایش میگذارد. به بهانه اجرای این تئاتر متفاوت با غلامپور گفتگو کردهایم که در ادامه میخوانید:
شما علاوه بر نویسنده، سرپرست تیم کارگردانی دویل هم هستید. لطفا کمی از چالشهای پروسهی تولید و اجرای «دویل» تعریف کنید.
اصولا تئاتر کار کردن در ایران چالش بسیار بزرگی است. یعنی حتی اگر قرار باشد نمایشی تکپرسوناژ را هم روی صحنه ببرید که کور جمعوجوری داشته باشد هم با چالشهای فراوانی روبهرو میشوید. حالا فرض کنید میخواهید نمایشی کار کنید که بیست بازیگر دارد و تازه عدهی زیادی از این بیست نفر قرار است برای اولین بار روی صحنه بروند و تا امروز بهصورت جدی تئاتر کار نکردهاند؛ حتی در پروسه آماده شدن برای اجرا دارند آموزش میبینند، دارند تازه یاد میگیرند که اصلا تئاتر حرفهای چه معنایی دارد و … وارد کار شدهاند. در کنار این چالشها، ما با تمام چالشهای خود تئاتر کار کردن در ایران هم مواجهیم؛ چالشهایی مثل بحث یافتن پلاتو برای تمرین که با حضور بیست بازیگر، کار دشوار و هزینهبری است. خود هماهنگیها میان این گروه بزرگ خودش داستانها دارد و دشوار است. از آن طرف هر چه به اجرا نزدیکتر میشویم، بحث دکور، و هزینههای مختلف برای آماده کردن یک اجرای خوب هم به گروه تحمیل میشود که این هزینهها با توجه به تورم روز به روز افزایش پیدا مىکند.
بله واقعا هزینهها که سرسامآور شدهاند.
دقیقا. فکر کنید ما نشستیم و در ماه مهر، هزینههای نمایش را برآورد کردیم اما وقتی آذرماه از راه رسید و خواستیم متریال را آماده کنیم، دیدیم همهچیز تقریبا یکونیم برابر شده! من سعی کردم به عنوان سرپرست گروه کارگردانی تمام تلاشم را بکنم که باری از دوش حمید رحیمی، کارگردان «دویل» بردارم که او بتواند بر بحث هنری ماجرا متمرکز شود. چون واقعیت این است که در تئاتر ما کارگردان باید بیشتر انرژیاش را خرج جاشیهها کند و کمتر میتواند به بحث هنری کارش برسد.
به این اشاره کردید که بازیگران نمایش اکثرا تا پیش از این نمایش، تجربه اجرای عمومی نداشتند. «دویل» نمایشی درهمتنیده و بازیگر محور است. چه مدت تمرین کردید و چطور بازیگران را به نقششان نزدیک کردید؟
بچههای این گروه حدود سیزده ماه تمرین کردهاند. بازیگران واقعا برای درآوردن نقشهایشان زحمت کشیدهاند، تلاش کردهاند و رنج کشیدهاند اما ذکر یک نکته ضروری است. اما اعضای پشتصحنه نمایش؛ هم طراحان و هم گروه کارگردانی، هم پابهپای بازیگران و در کنارشان کمک کردند. همهی اعضای گروه ما جوان و بیستوچندساله هستند و این جوانها پابهپای ما در تمرینها حضور داشتند. دستیار یک، دستیار دو، منشی صحنه، مدیر صحنه و دستیاران صحنه همین الان که نمایش به اجرا رسیده است هم واقعا دارند با انرژی و انگیزه زحمت میکشند. معمولا هم بچههای پشت صحنه دیده نمیشوند، واقعا پشت صحنه هستند، به نامی ازشان برده نمیشود، مصاحبهای با آنها صورت نمیگیرد اما ستونهای کار هستند. دوست دارم از همین تریبون از همهشان تشکر کنم.
روزی حدود سه اجرا در عمارت نوفللوشاتو روی صحنه میرود. نمایش شما هم گریم سنگینی دارد و هم دکور خاص. از سوی دیگر زمان میان دو اجرا بسیار اندک است. چطور برنامهریزی میکنید که بتوانید بهموقع روی صحنه حاضر شوید؟
نمایش «دویل» ساعت 19:30 روی صحنه میرود اما گروه از ساعت چهار در نفللوشاتو حضور دارد. بازیگران به نوبت آفیش میشوند. از همان ساعت چهار گروه کارگردانی در کنار طراح و دستیاران گریم هستند، گریمها به نوبت انجام میشود. پیش از آغاز اجرا، زمان بسیار اندکی در اختیار داریم تا دکور را آماده کنیم و بچههای پشتصحنه هستند که دکور را آماده میکنند و باز همین بچهها که از ساعت چهار در سالن حضور داشتند، آکسوسارهای مخصوص هر صحنه را به دست بازیگران میرسانند. اجرا که تمام میشود، باز به بازیگران کمک میکنند که گریمها را پاک کنند. بعد از اینکه بازیگرها میروند، تازه بچههای گروه کارگردانی میمانند و اتاق گریم و سالن را تمیز میکنند. یعنی ما معمولا از ساعت چهار بعدازشهر تا یازده شب درگیریم.
در این نمایش شاهد هستیم که ایده متن و شیوه اجرا بهخوبی در هم چفتوبست شدهاند. نمایش را چطور آماده کردید؟ اول متن تدوین شد بعد راجع به مختصات اجرا برنامهریزی کردید یا برعکس؟
تقریبا موازی پیش رفتند. حدود بیست سال است که من و حمید رحیمی داریم با هم کار میکنیم. اولین تجربه همکاریمان سال 1383 بود که من دستیار کارگردان بودم و حمید رحیمی کارگردان اثر. سال 1385 هم برای اولین بار او متن مرا اجرا کرد و از آن پس این همکاری ادامه پیدا کرده است تا الان. خیلی خوب هم را میشناسیم. من کاملا میدانم حمید بهعنوان کارگردان چه ذهنیتی دارد و حمید هم میداند من در مقام نویسنده چه ذهنیتی دارم. قرار بود یک نمایش پر بازیگر را روی صحنه ببریم و من میدانستم حمید دوست دارد در چه فضایی کار کند. میدانستیم قطعا قرار نیست کار رئالیستی روی صحنه ببریم چون هیچکدام به نمایش رئال علاقهای نداریم. من اصولا از آن جنس نویسندههایی نیستم که بگویم نباید حتی یک نقطه از متن تغییر کند، چون اعتقاد دارم وقتی نمایشنامهنویس متن را مینویسد، با دنیای ذهنی خودش چیزی را در اختیار کارگردان میگذارد و او هم باید جهان خودش را خلق کند. براى همین اصولا در کارهایی که مینویسم، کارگردان مىتواند رها و آزاد تئاتر بسازد البته به شرط اینکه کلیت ماجرا ضربه نخورد. وقتی با کسی همچون مثل حمید رحیمی کار میکنم؛ یعنی کسی که هم خوب میشناسمش، هم با همدیگر بسیار کار کردهایم و هم معتقدم که هنرمند اندیشمندی است، دستش را خیلی بازتر میگذارم.
با توجه به اینکه اکثر قریب به اتفاق بازیگرها بهاصطلاح کار اولی هستند، آیا بازیهایشان طوری از آب درآمد که بتواند رضایت شما را در مقام نویسنده و سرپرست گروه کارگردانی برآورده کند؟
بله. اما واقعا رساندن بازیگران به این سطح کار سختی بود. البته اگر بخواهیم امتیاز بدهیم، یکی شاید امتیاز بالاتری بگیرد و یکی پایینتر، اما در مجموع به حدی به نقش رسیده بودند که بتوانیم اجرا برویم. در واقع همه استانداردهای لازم را که در ذهنمان بود، به دست آورده بودند. از بازخورها هم اینطور برمیآید که بچهها از پس کار برآمدهاند چون بسیاری از مخاطبان وقتی نمایش را میبینند و بعد میفهمند که این بسیاری از این بازیگران برای اولین بار است که دارند جلوی تماشاگر بازی میکنند، تعجب میکنند و میگویند که بسیار خوب از پس کار برآمدهاند.
با توجه به بحث هزینهها، پروسه تمرین و … آیا میخواهید پرونده «دویل» را در نوفللوشاتو ببندید یا برنامه دیگری برای این نمایش دارید؟
شرایط تئاتر طوری پیش رفته است که دیگر نمیشود با یک دور اجرا، هزینههای تولید را جبران کرد. واقعا در سی شب این جبران هزینهها امکانپذیر نیست. برای همین قطعا ما خیلی تمایل داریم نمایش را در سالن دیگری دوباره روی صحنه ببریم. حالا اگر شرایطش فراهم شود، این برنامه را پیش میبریم. از همه مهمتر اینکه احساس میکنم «دویل» نمایشی است که ارزش دارد برای آدمهای بیشتری اجرا شود. البته این امر بستگی به شرایط دارد چون همواره همهچیز به خواست ما پیش نمیرود. مخصوصا با توجه به شرایطی امروز چون مشکلات اقتصادی باعث شده تئاتر چندان تو سبد خانوار قرار نگیرد. از سوی دیگر مشکلات جدیدی هم افزوده شده است. مثلا همین رفتن برق که اجرا را دچار مشکل میکند و … مشکل تعطیلیهایی که بهخاطر همین مسائل به وجود آمده، واقعا دارد به گیشه تئاتر آسیب میزند. از سویی دیگر معضل این روزها یعنی آلودگی هم باعث شده است بسیاری از مردم از خانههایشان بیرون نیایند و طبیعتا تئاتر هم نبینند. بسیاری از دوستان هنرمندی که برای دیدن نمایش دعوتشان میکنیم، نمیتوانند بیایند چون بهخاطر آلودگی تهران نیستند. همه این مسائل دارند به تئاتر آسیب میرسانند.
با تمام این شرایط، استقبال از «دویل» چطور بوده است؟
بله. به نظرم با در نظر گرفتن مجموع شرایط، اجرا موفق بوده است. در همین مدتی که «دویل» اجرا شده است، همهجا دارند دربارهاش حرف میزنند. حداقل با توجه به نظراتى که در فضای مجازی میبینم، میتوانم استقبال و بازخوردها را مناسب بدانم. اما متاسفانه این تعطیلیها کمی به اجرایمان آسیب زد، هرچند در مقایسه با آثار دیگر میتوانم بگویم شرایط ما خوب بوده است و از ادامه این راه ناامید نیستیم.
نکتهای مانده است که بخواهید مطرحش کنید؟
میخواهم نکتهای را در مورد تئاتر مستقل گوشزد کنم. کار کردن به صورت مستقل، بدون تهیهکننده، به شدت کار دشواری است. واقعا بخش زیادی از انرژی و تمرکز ما دارد صرف این میشود که تلاش کنیم میزان فروش را بالاتر ببریم. البته این امر تنها مختص به گروه ما نیست، الان گروههای مستقل دیگری هم که دارند نمایش اجرا میکنند، گرفتار همین شرایط هستند. امیدوارم حداقل آدمهایی که به اندیشه بها میدهند، چه از کار ما چه کارهای گروههای دیگر حمایت کنند. چون فقط در این صورت است که این بازیگران به خصوص قشر جوان امکان ادامه دادن این مسیر را پیدا میکنند. باید این اتفاق رخ دهد تا گروههای جوان، تئاتر مستقل و تئاتر اندیشمند همچنان زنده بماند.