تاریخ انتشار: اسفند 11, 1403 - 4 ماه پیش
موضوع:‌ اجتماعی
شماره: 5600
علی شمخانی

ذکر مولانا علی شمخانی

نقل است چون طفلی مکتبی بود، روزی مشق هایش ننوشت و اوستادِ مکتب، او را تهدید همی کرد که اگر مشق ننویسد، پرونده اش را زیر بغلش گذاشته و او را به خانه همی فرستد؛ لیک هر چه اوستادِ مکتب، بیشتر تهدید می کرد، مولانا “شمخانی“ کمتر مشق همی نوشت. پس روزی پدرِ مولانا “شمخانی“ به مکتب همی رفت و سببِ درس نخواندن فرزندش را جویا شد و اوستادِ مکتب نیز شرح ماوقع بداد؛ پدر، اوستادِ مکتب را همی گفت: «غلط تهدید کردی که فزرند من عاشق به دست گرفتن پرونده است و اگر بخواهی او را تهدید همی کنی، باید گویی پرونده ات را از تو می ستانم نه این که زیر بغلت می دهم!». پس اوستاد مکتب این بگفت و مولانا “شمخانی“ شاگر اول مکتب همی شد از ترس این که پرونده اش از او بستانند!