◽مدیریت به معنای انجام دادن، به انجام رساندن و مسئولیت چیزی را پذیرفتن است. ◽ضعف در مدیریت از جایی شکل میگیرد که مدیران از بازتاب رفتارهای خود غافل میشوند. اغلب اشتباهات خود را در نظر نمیگیرند و به راحتی گمان میکنند رفتارشان بهترین در دنیا است. در حالی که یکی از ارکان اصلی مدیریت، رعایت اصول اخلاقی در سازمان است.
07/01/1404
◽مدیریت به معنای انجام دادن، به انجام رساندن و مسئولیت چیزی را پذیرفتن است.
◽ضعف در مدیریت از جایی شکل میگیرد که مدیران از بازتاب رفتارهای خود غافل میشوند. اغلب اشتباهات خود را در نظر نمیگیرند و به راحتی گمان میکنند رفتارشان بهترین در دنیا است. در حالی که یکی از ارکان اصلی مدیریت، رعایت اصول اخلاقی در سازمان است.
مدیریت باید به دانش چگونگی رشد و پیشرفت مجهز باشد، هم چنین باید شناخت مطلوبی از موانع و محدود کنندههای رشد و تغییر داشته باشد.
◽چند سالی است که معضلی تحت عنوان مدیر بی کفایت دامنگیر سازمانها شده است. متأسفانه آمار این مدیران روز به روز در حال افزایش است.
◽یک شرکت / سازمان زمانی ضعیف تلقی میشود که نظم، انگیزه، اخلاق و بهرهوری در سازمان وجود نداشته باشد. اهداف سازمانی، اعم از بلند مدت و کوتاه مدت، به موقع و یا اصلاً در یک شرکت ضعیف بر آورده نمیشوند.
◽بیش تر مدیران جوان و تازه کار ترجیح میدهند فرد ناکارآمد را در تیم خود حفظ کنند.
◽مدیریت رابطه مستقیمی با فرهنگ دارد. مدیریت در کشورهای کمونیستی با کشورهای لیبرالیستی فرق داشته هم چنان که مدیریت اسلامی که بر اساس فرهنگ اسلامی شکل گرفته، با مدیریتهای دیگر تفاوت دارد.
◽آن چه که میتواند مدیریت در سازمانهای نظام جمهوری اسلامی ایران را از سازمانهای غربی جدا کند، رویکرد مبتنی بر ارزش به خصوص ارزشهای انقلابی است که به عنوان عوامل موجد مدیریت انقلابی در نظر گرفته شده است.
مدیریت انقلابی در منظومه فکری رهبر معظم انقلاب در حکم الگوی مطلوب مدیریتی برای نظام اسلامی است. به نظر میرسد مدیریت اسلامی بر مبنای ارزشهای الهی اسلام، زمینههای تعالی و شکوفایی انسان، نگاه ارزش بنیان بر اساس آموزههای دینی، اسلامی و در نهایت انقلابی فراهم خواهد آورد.
رهبر معظم انقلاب در مجامع مختلف به تبیین شاخصههای مدیریت جهادی پرداخته و به مناسبتهای گوناگون، ویژگیهای این نوع مدیریت را بیان فرمودهاند. در این جا، ده شاخصه مدیریت جهادی در بیانات رهبری، تبیین میشوند:
توکل به خدای متعال از جمله نشانههای جامعه ایمانی میباشد. در جامعه اسلامی، مؤمنین بر اساس وعدههای الهی، تمام کارهای فردی و اجتماعی خود را با توکل به خدا آغاز کرده و حمایت الهی را برای خود کافی میدانند؛ چرا که قرآن کریم میفرماید: «وَ تَوَکَّل عَلَی اللّهِ وَ کَفَی بِاللّهِ وَکیلاً». / و بر خداوند توكّل كن، و همين بس كه خداوند وكيل و نگهبان (تو) است.
به همین جهت، رهبر معظم انقلاب، توکل و اعتماد به امداد الهی را ازجمله ویژگیهای مدیریت و کار جهادی دانسته و میفرمایند: «در همه کارها توکل به خدای متعال و استمداد از کمک الهی [کنیم ]؛ به کمکهای الهی اعتماد کنیم. [وقتی] شما از خدای متعال کمک میخواهید، راهها به سوی شما باز میشود».
خودباوری یکی از علامتهای جامعه زنده و فعّال است. جامعهای که خودباوری دارد، با نشاط و پویاست. با شور و حرارت وصف ناشدنی به هدف خود باور دارد و هر لحظه برای رسیدن به آن در حال کوشش بوده و با موانع و دشمنیها مبارزه میکند. چنین جامعهای مسئولیت پذیر است و از تقلید منفی و کورکورانه دوری میکند.
افراد در این جامعه، از ویژگیهای مثبت و منفی خود آگاهی دارند و در فکر و عمل، استقلال خود را حفظ میکنند. بر این اساس، مقام معظم رهبری، خودباوری و اعتماد به نفس را یکی از ویژگیها و عوامل مهم در مدیریت جهادی برمیشمارند: «عامل مهم مدیریت جهادی عبارت است از خودباوری و اعتماد به نفس و اعتماد به کمک الهی».
خودباوری و اعتماد به توانایی نیروهای خودی، یکی از هدیههای امام امت (ره) به ملت ایران بود که خلف صالح ایشان نیز بارها به این مطلب تأکید کردهاند: «همان طور که امام فرمودند ما میتوانیم، باید عزم داشته باشیم، عزم ملی و مدیریت جهادی میتواند همه این گرهها را باز کند».
طبیعی است، جامعهای که نتواند دشمن خود را بشناسد و از تهدیدهای او اطلاع پیدا کند، نمیتواند برای مقابله با او برنامه ریزی صحیحی داشته و سیاست دفاعی مناسبی اتخاذ کند. به همین جهت، دشمن شناسی در رهنمودهای رهبری، جایگاه ویژهای داشته و ایشان یکی از شاخصههای مدیریت جهادی را دشمن شناسی میدانند: «باید دشمن را شناخت… دشمنی او را باید فهمید، نقشه او را باید تشخیص داد… این شد حرکت جهادی و مدیریت دستگاه؛ چه مدیریت دانشگاه، چه مدیریت وزارت، چه مدیریت هر بخشی از بخشهای گوناگون این عرصه عظیم، خواهد شد مدیریت جهادی».
توصیه به وحدت و دوری از اختلاف و تفرّق، از مهمترین فرامین الهی در قرآن کریم است. از نگاه قرآن کریم، مؤمنان برادران یکدیگرند. آنان از طینت واحد خلق شده، آینه یکدیگر و شریک دینی همدیگر هستند. بر همین اساس، وحدت مؤمنین در جامعه اسلامی، یکی از اصول اجتماعی میباشد که بر پایه اعتقاد دینی بنا شده و الفت و مهربانی مسلمانان در رفتار و گفتار آنان با یکدیگر یکی از تکالیف دینی به شمار میآید. چنانکه قرآن کریم میفرماید: «اِنَّما یُریدُ الشَّیطانُ اَن یُوقَعَ بَینَکُم العَداوَهَ وَالبَغضاءَ» /اختلاف و دشمنی بین مسلمانان، خواسته شیطان و شیطان صفتان میباشد.
یکی از نقشههای دشمنان اسلام در عصر کنونی – در عرصه های بینالمللی و داخلی – ایجاد اختلاف بین مسلمانان میباشد و متأسفانه این اختلافات در هر دو عرصه به یکی از چالشهای جامعه اسلامی، تبدیل شده است.
مقام معظم رهبری با هوشیاری هر چه تمام تر به این نقشه دشمن وقوف داشته و بارها در بیانات خود، امت اسلامی را از آن بر حذر داشتهاند: «چالشهای درونی ما اینهاست: سرگرم شدن به اختلافات در داخل کشور؛ اختلافات فرعی و سطحی ما را سرگرم بکند، در مقابل هم قرار بدهد، تعارض به وجود بیاورد، ما را از مسائل و خطوط اصلی غافل بکند؛ این یکی از مصادیق آن چالش اصلی است… از دست دادن انسجام ملت از چالشهای ماست».
کارآمدی آن است که کارها به نیکویی انجام شود. کارآمدی؛ درخور بودن، به کار آمدن، مورد استعمال یافتن، مفید بودن و خدمت کردن است.
در فرهنگ اصطلاحات مدیریت، کارآمدی به مفهوم میزان موفقیت در تحقق هدفها و یا انجام مأموریت است که نشان دهنده درجه رسیدن به اهداف میباشد. زمانی میتوان یک نظام اجتماعی را کارآمد دانست که با در نظر گرفتن امکانات و موانع موجود به اهداف تعیین شده رسیده و بتواند مشکلات جامعه را حل کند.
از آن جا که کارآمدی یکی از عوامل رشد در هر نظامی بوده و بقای هر برنامه و سیستمی به کارآمدی آن است، هر نظامی – به ویژه نظامهای اجتماعی و سیاسی – به دنبال بیشینه کردن کارآمدی خویش هستند. در نظام جمهوری اسلامی ایران نیز به کارآمدی عنوان یک الگوی موفق نظام اجتماعی / سیاسی محسوب می شود که بر پایه قوانین شریعت و دین مبین اسلام، پایهریزی شده است.
یکی از ویژگیهای مدیریت جهادی، استفاده از ظرفیتها و بهرهگیری از امکانات موجود برای نیل به اهداف متعالی جامعه است. لذا مقام معظم رهبری با تأکید بر وجود استعداد و ظرفیت پیشرفت در جامعه، میفرمایند: «اگر ملّتی به خود نیاید، خود را قوی نکند، دیگران به او زور میگویند. بعضی ملّتها هستند که تا قوی شدن، فاصله زیادی دارند؛ امیدی وجود ندارد که بخواهند نیرویی در خود ایجاد کنند که بتوانند با زورگویان و گردن کلفتهای دنیا، مقابله کنند؛ امّا ملّت ما این گونه نیست؛ ما اولاً استعداد قوی شدن، زیاد داریم؛ امکانات و ظرفیتها هم زیاد داریم؛ ملّت ما به سمت اقتدار ملّی هم راه افتاده است و راه زیادی پیموده است.
نگاه نقادانه به خصوص از سوی اهل فن در هر سیستمی، بهترین راه شناخت نقاط قوت و ضعف آن سیستم است. اگر در جامعه، علما، اساتید، روشنفکران متدیّن و هنرمندان متعهد با نگاه تخصصی خود، نقاط ضعف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و…. در جامعه را به مسئولین و مدیران جامعه گوشزد نمایند، جامعه مسیر رشد خود را سریعتر و بهتر طی خواهد کرد.
مقام معظم رهبری، در باره نگاه نقادانه در عرصه فرهنگی میفرمایند: «علما، اساتید، روشنفکران انقلابی، هنرمندان متعهّد، نگاه نقّادانه خودشان را نسبت به اوضاع فرهنگی کشور هم چنان داشته باشند و تذکّر بدهند. البتّه من در مورد تذکّرات، معتقدم باید با منطق محکم و بیان روشن، نقطه نظرات صحیح را ارائه بدهند. بنده با تهمت زنی و جنجال آفرینی، با تکفیر و متهم کردن این و آن، موافق نیستم. اعتقاد من این است که مجموعه انقلابی کشور که بحمدالله تعداد بی شماری از آنها در بین جوانها و صاحبنظران، اساتید، بزرگان و تحصیل کردههای ما حضور دارند، میتوانند با منطقِ محکم وارد میدان بشوند، نقّادی کنند، نقاط ضعف و نقاط منفی را به رخ ما مسئولین بکشانند. گاهی میشود که مسئول، متوجّه نیست در متن جامعه چه میگذرد، امّا آن جوان در متن جامعه است، او میفهمد؛ آن عزم ملّی و مدیریت جهادی که عرض کردیم در زمینه فرهنگ، این است».
مدیریت جهادی، مبارزه با مشکلات و موانع از روی علم و آگاهی، جهت رفع اصولی این مشکلات و موانع میباشد.
لذا یکی از اصول اساسی این نوع مدیریت، علم و درایت است: « اگر مدیریت جهادی یا همان کار و تلاش با نیت الهی و مبتنی بر علم و درایت حاکم باشد، مشکلات کشور، در شرایط کنونیِ فشارهای خباثت آمیزِ قدرتهای جهانی و در شرایط دیگر، قابل حل است و کشور حرکت رو به جلو را ادامه خواهد داد».
حضرت علی (ع) میفرماید: «اَلشَّرَفُ بِالهِمَمِ العالیهِ لا بِالرِّمَمِ البالیهِ». / شرافت به همتهای بلند است، نه به (تفاخر به گذشتگان) و استخوانهای پوسیده آنان.
بنابراین هر فرد یا جامعهای به اندازه تلاش و همتی که از خود نشان میدهد به قلههای رفیع شرافت و موفقیت دست خواهد یافت. قطعاً کارهای بزرگ در هر جامعهای، نتیجه همتهای والا و عالی و به تعبیر مقام معظم رهبری همت جهادی افراد در جامعه خواهد بود: «با حرکت عادی نمیشود پیش رفت؛ با حرکت عادی و احیاناً خواب آلوده و بی حساسیت نمیشود کارهای بزرگ را انجام داد؛ یک همت جهادی لازم است، تحرک جهادی و مدیریت جهادی برای این کارها لازم است. حرکتی که میشود باید علمی، پر قدرت، با برنامه و هم مجاهدانه باشد».
البته این همت عالی، اگر با نیت خالص، جهت خدمت رسانی به جامعه و برادران دینی باشد، ارزشمند خواهد بود. مقام معظم رهبری، مسئولیت پذیری به نیت خدمت به مصالح کشور را بزرگترین کار جهادی مینامند: «این مسئولیتها اگر به طور جدی، به دور از انگیزههای شخصی، به دور از هر چیزی جز انگیزه خدمت به مصالح کشور انجام بگیرد، بزرگترین کار جهادی است؛ کار جهادی یعنی این؛ انگیزههای گوناگون را نباید دخالت داد، اولویتها را باید نگاه کرد».
شاه بیت سخنان حضرت امام خمینی (ره) از همان روزهای اول انقلاب و پیرو آن بیانات مقام معظم رهبری این بوده و هست که پیشرفت و سازندگی در کشور، بدون مشارکت مردم امکان پذیر نمیباشد. به این علت، یکی از اصول اولیه و ویژگیهای اساسی مدیریت جهادی، مشارکت و حضور مردمی و یا به تعبیر رهبر معظم انقلاب، عزم ملی میباشد: «آن چه برای بنای زندگی و سازندگی آینده مورد انتظار است، بدون مشارکت مردم تحقّق پذیر نیست… بدون حضور مردم کار پیش نخواهد رفت و مقصود تحقّق پیدا نخواهد کرد. مردم در گروههای گوناگون مردمی با اراده و عزم راسخ ملّی میتوانند نقش آفرینی کنند. مسئولین هم برای این که بتوانند کار را به درستی پیش ببرند، احتیاج به پشتیبانی مردمدارند. آنها هم بایستی با توکّل به خدای متعال و با استمداد از توفیقات و تأییدات الهی و کمک مردمی، مجاهدانه وارد میدان عمل بشوند».
یکی از شاخصههای مدیر موفق، فراهم بودن ابزار، اعتبار و وسایل مورد نیاز در کار است. قرآن کریم در این باره میفرماید: «و الله یُؤتی مُلکَهُ مَن یَشاءُ واللهُ واسِعٌ عَلیم». / و خداوند زمامداریش را به هر کس بخواهد عطا میکند و خدا بسیار عطا کننده و داناست (بقره/۲۴۷).
شاخصه مهم دیگر مدیر لایق،
امانتدار بودن است. اگر مدیر امین باشد و قید منافع زودگذر دنیا را بزند و منافع عموم را بر منافع خود ترجیح دهد، قطعاً به فساد دامن نخواهد زد. آن چه یک نظام را مختل میکند، وجود مدیران فاسد، بی تدبیر و بی کفایت است که موجب اختلاس، دزدی، تبعیض و… میشود.
ویژگی مهم دیگر مدیر لایق از منظر قرآن، داشتن برنامه است که در مطالب بالا به آن اشاره شد، این مهم را میتوان در داستان حضرت یوسف و تعبیر ایشان از خواب پادشاه مصر برای ذخیره سازی گندم برای ۷ سال آینده عنوان کرد.
بدون برنامه تیم شما راه را از بی راهه تشخیص نمیدهد و بادی به هر جهت میشود. برای همین برنامهریزی کردن جزئی از کلیدیترین ویژگیهای مدیر خوب است. برنامهریزی باید واقع بینانه و با توجه استراتژی سازمان تان باشد. برنامه به خودی خود فقط یک نوشته روی کاغذ است! برای همین تا اجرا نشود، هیچ ارزشی ندارد و شما را به جایی نمیرساند. برای همین باید پرسنل خود را قانع کنید که آن را اجرا کنند و هم چنین برنامه خود را با توجه به توان نیروی انسانی خود بچینید.
احساس تکلیف و مسئولیت پذیری در زمان بحران و سختی، از ویژگیهای مدیران جهادی و متعهد است، بسیاری از افراد جامعه از طرق مختلف همواره درصدد دستیابی به پستهای دولتی هستند حتی جهت دستیابی به اهداف خود به راههای نامشروع هم چون رانت، رشوه، حزب، معرف اقوام و… نیز متوسل میشوند.
به گونهای باشید که بتوان به شما تکیه کرد! چه مدیران بالا سرتان و چه پرسنلی که مدیریت شان میکنید، باید بتوانند روی شما حساب کنند. هم چنین وقتی کارمندان تان این روحیه را در شما میبینند، خودشان نیز سعی در مسئولیت پذیری وظایف شان میکنند.
اوضاع همیشه خوب پیش نمیرود! ممکن است زمانی مجبور باشید برای عمل به قول تان تا پاسی از شب در شرکت بمانید تا کارها به خوبی جلو برود.
«صداقت و مسئولیت پذیری باید در مدیران وجود داشته باشد. هنر یک مدیر این است که مسئولیتپذیری داشته باشد. بر مبنای یک پایۀ منطقی، کار را انجام دهید و مسئولیتش را هم به گردن بگیرید؛ بگویید این کار را کردم، مسئولیتش با من است. از مسئولیت نباید هراس داشت…».
زمانی که کارکنان به درستی مدیریت نمیشوند و نظم و ساختاری در محیط کار وجود ندارد، بروز تعارض کاملاً طبیعی است. تضاد بین کارمندان میتواند آسیب جدی به شرکت وارد کند، زیرا موفقیت یک شرکت / سازمان درگروی همکاری و کار گروهی است. این یک مورد جدی از بی توجهی به مسئولیتها و مدیریت ضعیف منابع انسانی است.
مدیران کم تجربه تصور میکنند مدیریت به معنای اعمال کنترل شدید بر روی نحوه عملکرد کارکنان یا بیش از حد ظرفیت و توانایی آنها برای شان مسئولیت تراشیدن است. آنها گمان میکنند شاید با این روش حساب کار دست کارکنان بیاید و دست از پا خطا نکنند. در حالی که این سختگیریها میتواند به معنای عدم اطمینان مدیران به زیر دستان شان باشد. در چنین شرایطی مدیریت، جایگاه و نقش خود را با سر کارگر یا مدیران جزئی اشتباه گرفته است. شما باید نشان دهید که به توانمندی تیم کاری خود اعتماد دارید نه این که مدام از آنها بخواهید که گزارشهای کاری روزانه برای شما تهیه کنند. همواره دورا دور از آنها حمایت و پشتیبانی کنید و آنها را برای پیشرفت و نحوه عملکردشان مورد تشویق قرار دهید.
هیچ کارمندی دوست ندارد در جایی بماند که ساختار و نظم ندارد. یک محل کار با مدیریت ضعیف، محیط کار ایده آلی را برای رشد و پیشرفت شغلی فراهم نمیکند. مدیریت ضعیف منابع انسانی باعث می شود تا کارمندان ماهر و توانمند شرکت را ترک کنند.
درگیری و استرس مداوم، محیط کاری آشفته و فقدان قوانین اخلاقی هرگز به کارمندان برای انجام کارها به بهترین نحو انگیزه نخواهد داد. مدیریت ضعیف منابع انسانی هم چنین به کارمندان اجازه میدهد تا در کار خود صادق نبوده و سهل انگار باشند. بنابراین بهرهوری نیز کاهش مییابد.
ایجاد محیط گرم و صمیمی در فضای سازمان هیچ ایرادی ندارد؛ اما داشتن تماس ۲۴ ساعته با کارمندان اصلاً رفتار شایستهای نیست. این سبک مدیریت میتواند منجر به وابستگی کارکنان به مدیران شود. سازمانها به افرادی با تفکر و قدرت تصمیمگیری مستقل نیاز دارند. در دسترس بودن همیشگی مدیران در نهایت موجب ناتوان ساختن و سلب استقلال از کارکنان میشود. کار به جایی میرسد که آنها حتی برای انجام کارهای پیش پا افتاده و جزئی به نظر و تأیید مدیر خود نیاز دارند. در حالی که مدیریت باید تمام تلاش خود را برای توانمندسازی تیم کاری خود بگذارد. انتظارات و اهداف سازمان را به طور واضح برای کارکنان شرح دهید و آنها را مجاب کنید که مسئولیت انتخابها و رفتارهای شان را بپذیرند. کار کشیدن بیش از حد از خود به عنوان مدیریت مجموعه نه تنها وسواس و کمالگرایی شما را تشدید میکند، بلکه بر نحوه عملکردتان در سایر بخشها تأثیر منفی میگذارد.
یکی دیگر از مسئولیتهای کلیدی واحد منابع انسانی، استخدام و جذب استعداد است. زمانی که مدیریت منابع انسانی غیر مسئولانه و ناتوان عمل میکند، کارمندانی که استخدام میشوند ناتوانی را منعکس میکنند.
صرفاً کارمندان بسیار ماهر میتوانند زیر نظر مدیران بسیار ماهر با ویژگیهای رهبری عالی کار کنند. وقتی یک شرکت دارای کارکنان و مدیران کم مهارت باشد، آینده آن شرکت محکوم به فنا است.
عاشق کارمندان چاپلوس و خبرچین و نزدیکان خود هستند؛ یعنی کسانی که گزارش کارهای بقیه را به آنها میدهند. آنها چند کارمند را به عنوان کارمندان نورچشمی انتخاب میکنند و اشتباهات آنها را از چشم بقیه مخفی میکنند و برای بی کفایتی این جمع کوچک در انجام وظایف خود بهانهتراشی میکنند. این مدیران برخی کارمندان را نادیده میگیرند و با تعداد بسیاری از کارمندان تبعیضآمیز رفتار میکنند. آنها همیشه به کارمندان نورچشمی خود برنامه زمانی و مأموریتهای بهتری میدهند و به آنها بیشتر توجه میکنند و خارج از محیط کار با آنها دوست میشوند و اوقاتشان را با هم میگذرانند.
در ارتباط بر قرار کردن با کارمندان خود ناتوان هستند و حتی نمیدانند که دقیقاً از کارمندان خود چه میخواهند و برنامه زمانی چگونه باید باشد و اهداف کلی سازمان چه هستند.
مدیران بد، مرتباً نظر خود را عوض میکنند و کارمندان را به اصطلاح پا در هوا نگه میدارند که چه کار باید بکنند.
مدیران بد، مرتباً توقعات خود و برنامهریزی کاری را تغییر میدهند. کارمندان این مدیران نمیدانند که در کدام مرحله از کار هستند و چه زمانی کار آنها به نتیجه خواهد رسید. وقتی توقعات مدیر روشن نباشند، کارمندان هرگز احساس موفقیت در انجام کار را نخواهند داشت.
وقتی که میتوان با گفتگویی ساده و مثبت مشکلی را بر طرف کرد، این مدیران از روشهای تنبیهی استفاده میکنند. مدیران بد، اغلب کارمندان خود را نادیده میگیرند تا زمانی که مشکلی پیش بیاید و آن گاه به کارمند خاطی حمله میکنند. آنها هنگامیکه میخواهند مشکلی را حل کنند، فقط به دنبال مقصر میگردند.
مدیران بد، با صدای بلند و بی ادبانه و یک طرفه با کارمندان خود صحبت میکنند. آنها به کارمندان خود فرصت نمیدهند که در مقابل اتهامات یا انتقادها از خود دفاع کنند. آنها دوست دارند دیگران از آنها بترسند و به کارمندان خود زور میگویند و مانع زورگویی سایر کارمندان به یکدیگر نیز نمیشوند.
از موفقیت و دستاوردهای کارمندان به نفع خود سوء استفاده میکنند. به همین ترتیب هر گاه که مشکلی پیش بیاید بی درنگ کارمندان را مقصر میدانند. آنها کارمندان خود را فدا میکنند تا کارهای خود را توجیه کنند و از انجام این کار هراسی ندارند.
مدیران بد، از فعالیتهای مثبت و مفید کارمندان خود تقدیر نمیکنند و به این دستاوردها آن طور که باید توجه نمیکنند.
مدیران بد، برای مدیر بودن به قدر کافی تجربه و مهارت ندارند. آنها نمیدانند چگونه تیم خود را رهبری کنند و با کارمندان خود به نحو مؤثر تعامل داشته باشند.
آنها نمیتوانند از مشکلات و اشتباهات بگذرند. مدیران بد، چندین و چند بار به اتفاقات ناخوشایندی که در حین کار میافتند اشاره میکنند. با صحبتهای منفی، کارمندان را تحت فشار روحی قرار میدهند و همیشه به دنبال یافتن نقاط ضعف کارمندان خود هستند.
مدیران بد، بازخوردهای سازنده و پیشنهادات مفید برای پیشرفت کار را نمیپذیرند. آنها نمیتوانند مخالفت کارمندان خود را تحمل کنند و به نظرات آنها در مورد مسائل کاری اهمیت نمیدهند.
آنها صادق نیستند، قول خود را به راحتی زیر پا میگذارند و قابل اعتماد نیستند. مدیران بد، هنگامی که پاسخ پرسش یکی از کارمندان خود را نمیدانند، داستان سر هم میکنند و به خودشان زحمت نمیدهند جواب درست را پیدا کنند.
با این که میدانند کار درست کدام است؛ اما شهامت کافی برای مواجه شدن با موقعیتهای دشوار را ندارند.
با کنشها و حرفهای خود، بین اعضای تیم شکاف و دو دستگی ایجاد میکنند.
انبیا و پیامبران الهی و همه امامان معصوم علیهمالسلام به ویژه امیر مؤمنان که اسوه یک مدیر موفق است، از هیبت و وقار خاصی برخوردار بودهاند; زیرا خداوند در قرآن میفرماید: «لله العزة و لرسوله و للمؤمنین». / عزت و شوکت از آن خدا و رسولش و مؤمنان است.
بدیهی است انسانها هیچ گاه بدون ملاک خاصی در برابر افراد به خضوع در نمیآیند . کلیه کمالات معنوی و روحی انسانها آنها را بر دیگران سلطه و تفوق میدهد. بدیهی است مدیریت الهی توأم با هیبت، قدرت و وقار بوده و زیربنای آن تقوا و خلوص مدیر است. تا آدمی به زیور تقوا و ایمان راستین آراسته نباشد، به چنین وقار و هیبتی دست نمییابد; بنابراین مدیری که مهر و محبتش بر دلهای همگان سایه افکنده باشد، باید با تمام وجود در خدمت فرمانهای الهی باشد; زیرا به میزان اجرای این فرمانها، هیبت او افزایش مییابد.
یکی از ویژگیهای مدیر موفق، آمیختن قوانین خشک و غیر قابل انعطاف با مهر و عطوفت است. موفقیت در این کار نشانگر هنروری مدیر است. رعایت قانون، مسؤولیت مدیر و برخورد عاطفی او، انسانیتش را تثبیت میکند.
امیرالمؤمنین (ع) در نامهای به فرماندارش “عثمان بن حنیف” به خاطر شرکت در میهمانی شامی که فقرا از آن مجلس رانده شده بودند، میفرماید: «اقنع من نفسی بان یقال امیرالمؤمنین و لا اشارکهم فی مکاره الدهر؟». / آیا قناعت کنم به این که مردم مرا امیرالمؤمنین بگویند در حالی که در سختیهای روزگار و تلخیهای آنان با آنان شریک نباشم؟
در خطبهای دیگر نیز بیان فرمودهاند که مدیران و حکام باید با جلوگیری از اسراف و تجمل پرستی، مشارکت و همدلی خود را با فقرا و نیازمندان سازمان تحت اداره خود اعلام کنند.
انسانهای متواضع هر چه درخت وجودشان پر بارتر گردد، متواضعتر میشوند. مدیر اسلامی شخصیت خود ساخته خویش را در کنار خصلتهای انسانی پرورش داده و هرگز احساس ضعف و بی ثمری نمیکند.او برای مقام و منصب اصالت قائل نیست; بلکه اصل اساسی را رضایت الهی میداند.
خداوند در تبیین این صفت مدیریتی خطاب به پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله میفرماید: «و اخفض جناحک لمن اتبعک من المؤمنین». / ای پیامبر! در مسند مدیریت و رهبری بالت را برای مؤمنان و پیروانت فرود آور.
امیر مؤمنان نیز در خصوص رعایت این اصل اخلاقی که ضامن اجرای ضوابط در مسند مدیریت است، میفرمایند:
◽«التواضع زینة الحسب». / زینت بزرگواری، تواضع و فروتنی است.
◽«علیک بالتواضع فانه من اعظم العبادة». / بر تو باد فروتنی! پس همانا فروتنی از بزرگترین عبادتهاست.
◽«و مشیهم التواضع». / راه رفتن شان فروتنانه است.
وفای به عهد از اوصاف فطری انسانها و پیمان شکنی از ویژگیهای بارز منافقان است.
مولیالموحدین علیهالسلام در عهدنامه مالک اشتر وفای به عهد را از مهمترین فرایض خدایی میداند: «وان عقدت بینک و بین عدولک عقدة او البسة منک ذمة فحط عهدک بالوفاء و ارع ذمتک بالامانة و اجعل نفسک جنة دون ما اعطیت فانه لیس من فرائض الله شی ء الناس اشد علیه اجتماعا مع تفرق اهوائهم و تشتت ارائهم من تعظیم الوفاء بالعهود». / اگر پیمانی بین تو و دشمن منعقد گردید یا در پناه خود او را امان دادی، به عهد خویش وفا دار باش و بر آن چه به عهده گرفتی امانتدار باش و جان خود را سپر پیمان خودگردان! زیرا هیچ یک از واجبات الهی همانند وفای به عهد نیست . همه مردم جهان با تمام اختلاف آرائی که دارند، حتی در زمان جاهلیت به عهد خود وفادار بودند.
شایستگی، مهربانی، کاردانی و رحمت از جمله اوصاف این مدیر لایق جهان تشیع است که رمز موفقیت ایشان در فتوحات اسلامی به خصوص فتح کشور یمن، بدون جنگ و خونریزی به شمار میآید.