در میانه گرد و غبار زمانه، جایی میان خستگیهای ممتدِ مردم و خزانِ بیپایانِ سفرهها، نسیمی از امید وزیدن گرفته است. نسیمی که از دل اتاقهای مذاکرهای برخاسته، که سالهاست گاه به سکوت فرو رفته و گاه به طنینِ تندِ کلمات. گویی دوباره سخن از گفتوگوست، دوباره زمزمهای در گوش دیپلماتهاست که شاید بتوان از پس این سالهای سخت، گرهای گشود و قفلی را شکست.
آرزو قادری
روزنامه نگار
در میانه گرد و غبار زمانه، جایی میان خستگیهای ممتدِ مردم و خزانِ بیپایانِ سفرهها، نسیمی از امید وزیدن گرفته است. نسیمی که از دل اتاقهای مذاکرهای برخاسته، که سالهاست گاه به سکوت فرو رفته و گاه به طنینِ تندِ کلمات. گویی دوباره سخن از گفتوگوست، دوباره زمزمهای در گوش دیپلماتهاست که شاید بتوان از پس این سالهای سخت، گرهای گشود و قفلی را شکست.
مذاکرات ایران و آمریکا، بار در مسیر حرکت و پویایی قرار گرفته است. این مسیر نه برای سازش، که برای رسیدن به تعادل و تعامل است. برای رسیدن به توافقی که نه واگذاریِ عزت باشد و نه زیادهخواهی. توافقی که اگر از جنس بُرد – بُرد باشد، میتواند طلسم دیرپای تحریمها را بشکند. همان تحریمهایی که مثل زنجیری پنهان، بر گرده اقتصاد و معیشت مردم افتادهاند و زندگی را هر روز سختتر از دیروز کردهاند.
ایران سالهاست هزینه ایستادگی بر حقش را داده است. تحریمهای اقتصادی، بانکی، نفتی، علمی و حتی دارویی، هر کدام ضربهای بودهاند بر پیکرهای که ایستاده اما رنجور است؛ اما امروز که دوباره چراغ گفتوگو روشن شده، میتوان امید داشت؛ امیدی محتاطانه، اما روشن. امید به آن که اگر پای عهدی محکم گذاشته شود و طرف مقابل، به جای نیرنگهای پیشین، بر سر پیمان بماند، روزهای بهتری در راه است.
*در آستانه شکوفایی یا در حاشیه تکرار؟
اقتصاد ایران، همچون درختیست که سالها در زمستان مانده. آفتاب به آن نتابیده، باران با او قهر کرده است؛ اما اگر این گفتوگوها به سرمنزل برسد، اگر توافقی حاصل شود که بر پایه احترام متقابل و منافع مشترک بنا شده باشد، میتوان بهار را دید. تحریمها، آن پیچِ تندِ تاریخ، میتوانند باز شوند؛ اگر ارادهای صادقانه از سوی واشنگتن در میان باشد.
باید گفت، مردم ایران دیگر از شعار و وعده خستهاند. آنها چشمانتظار نتیجهاند، چشمبهراه گشایشاند. تورم، بیکاری، کاهش قدرت خرید و فشار روزمره اقتصادی، تاب و توان را گرفته. اما همین مردم، همین رنجدیدگان نجیب، هنوز به روزنهها خیرهاند؛ هنوز اگر نسیمی از تفاهم بوزد، آن را با جان و دل حس میکنند.
*خوشبینی محتاطانه
جامعه ایران، آموخته که خوشبینی را باید آغشته به احتیاط کرد. در این سالها، عهدشکنیهای مکررِ طرف آمریکایی، بیاعتمادی را در جان مردم ریشهدار کرده است. خاطره خروج ناگهانی از برجام، هنوز تازه است؛ زخمش هنوز باز است. اما با این حال، اگر ایالات متحده این بار پای قولش بایستد، اگر به جای نمایش، عمل نشان دهد، اعتماد میتواند آرامآرام بازسازی شود.
مردم ایران، اهل صلحاند؛ ملتیاند که در تاریخشان، گفت وگو را بر جنگ برگزیدهاند. اما این مردم، تجربه هم اندوختهاند. میدانند که گفتوگو، تنها زمانی ثمر میدهد که بر پایه احترام متقابل باشد، نه با چماق تحریم بر سر. خطوط قرمز ایران نیز در همین راستاست: حفظ عزت ملی، صیانت از حقوق هستهای و تضمینهای واقعی برای اجرای توافق.
*برد – برد؛ تنها مسیر ماندگار
در مذاکره، همانطور که در زندگی، هیچ طرفی نمیتواند همه چیز را ببرد و دیگری را در باخت تنها بگذارد. توافق پایدار، توافقیست که هر دو طرف در آن احساس رضایت کنند. ایران بارها اعلام کرده که به دنبال سلاح هستهای نیست، اما بر حق توسعه صلحآمیز انرژی هستهای خود ایستاده است. این خواستهای معقول و مشروع است. در برابر، آمریکا اگر از موضع خصومت و تحقیر فاصله بگیرد و به تعامل واقعی روی آورد، میتواند در منطقهای پرتنش، شریک صلح باشد.
اگر این گفت و گوها به نتیجه برسد، چرخ کارخانهها دوباره میچرخد، سفرهها جان میگیرد، ارز از التهاب میافتد و بازار از ترس و تردید فاصله میگیرد. اشتغال جوانان، جان گرفتن صنایع داخلی، احیای ارتباطات بانکی و مالی با جهان، همه میتوانند از دل این توافق بجوشند. تنها کافیست گره کور تحریمها باز شود؛ آنگاه اقتصاد ایران که همچون بذر در دل خاک مانده، ناگاه شکوفا میشود.
*پیام مثبت گروسی از تهران
در حالی که نگاهها بار دیگر به میز مذاکرات ایران و آمریکا دوخته شده، رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، روز پنجشنبه ۲۸ فروردینماه در تهران، با لحنی امیدوارانه از چشماندازی روشن برای آینده گفتوگوها سخن گفت. گروسی با تأکید بر این که در یکی از مراحل حساس و کلیدی مذاکرات قرار داریم، تصریح کرد: «من این چشمانداز را میبینم که امکان دستیابی به یک نتیجه مثبت وجود دارد؛ مؤلفههای توافق هم برای ایران و هم برای آمریکا در حال شکلگیری است.»
وی با اشاره به نقش میانجیگرانه آژانس افزود: «با مذاکرهکنندگان آمریکایی در ارتباطم تا ببینم چگونه آژانس میتواند به عنوان پلی میان تهران و واشنگتن عمل کرده و روند دستیابی به نتایج مثبت را تسهیل کند». گروسی تأکید کرد که زمان محدود است، اما با تمرکز بر توافق، میتوان بسیاری از نگرانیها را برطرف ساخت و تهدیدات را از میان برداشت. او گفت: «برای من مهم است که به سخنان ایران گوش فرا دهم، انتظاراتش را درک کرده و بر این اساس عمل کنم.»
گروسی افزود: مسیر مذاکرات ساده نخواهد بود و به حتم افرادی هستند که تمایل ندارند این مذاکرات به نتیجهای مطلوب برسد، اما برای دستیابی به صلح باید تلاشهای خود را در این راستا ادامه دهیم.
مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی بیان کرد: هر توافقی که در زمینه فناوری حاصل میشود، از حساسیت ویژهای برخوردار است و باید از اعتبار کافی برخوردار باشد و این امر با همکاری و حضور آژانس میسر میشود.
گروسی تاکید کرد: برای ما مهم است که به نظر ایران توجه کنیم، انتظارات این کشور را درک کنیم و در فرایند تکامل مذاکرات نقش موثر خود را ایفا کنیم.
این سخنان در حالی مطرح میشود که مردم ایران همچنان در انتظار گشایشهای اقتصادی و بهبود معیشتاند؛ و حالا بارقههایی از امید، دوباره در فضای سیاسی کشور شعلهور شده است.
سفر رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تهران با پیامهایی از تعامل و خوشبینی همراه بود؛ گروسی گفت: فضای گفتوگو سازنده است و پنجره دیپلماسی همچنان باز است. در حالی که مردم چشمانتظار گشایش در زندگی روزمرهاند، نشانههای تازهای از احیای مذاکرات و احتمال کاهش تحریمها دیده میشود.
*اعتماد؛ پرندهای با بالهای زخمی
اعتماد میان ایران و آمریکا، پرندهایست که بارها تیر خورده، بالهایش زخمیست. اما اگر قرار باشد این پرنده دوباره پرواز کند، باید بادبان عهد و پیمانش محکم باشد. آمریکا باید بداند که ایران، حافظه تاریخی خوبی دارد و بیدلیل اعتماد نمیکند، اما اگر صداقت ببیند، ادامه می دهد. این اعتماد، میتواند آغاز فصلی نو باشد؛ فصلی که در آن، فرزندان این سرزمین به جای نگرانی از فردا، به ساختن آن بیندیشند.
از سوی دیگر، رسانههای جهانی نیز باید نقش خود را بازی کنند. تصویری که از ایران به نمایش میگذارند، اغلب تحریفشده و یکسویه است. باید صدای این مردم، صدای صلحخواهی و منطقشان، به گوش جهانیان برسد. ایران، کشوری با تمدنی کهن و فرهنگی عمیق است، نه تهدیدی برای جهان.
*نقش دیپلماسی در آوردگاه قرن
در دنیای پرتنش امروز، دیپلماسی همان شمعیست که میتواند در دل تاریکی بدرخشد. مذاکره، راهیست برای عقلانیت، برای فاصله گرفتن از توهم تقابل و چه زیباست اگر این شمع، نه تنها در دل سالنهای مذاکرات، بلکه در جان ملتها نیز روشن شود. ایران، با همه رنجهایش، هنوز به گفتوگو باور دارد. اما این بار، حق دارد که تضمین بخواهد. دیگر وقت آزمون و خطا نیست. وقت آن است که توافقی جامع، شفاف، و با ضمانت اجرا بسته شود.
*معیشت مردم؛ مهمترین محک توافق
مردم ایران، دیگر با الفاظ و بیانیهها اقناع نمیشوند. آنها تأثیر توافق را در سبد خریدشان میسنجند، در قبض برق و اجاره خانه و قیمت لبنیات. اگر قرار است این توافق جان بگیرد، باید در معیشت مردم دیده شود. اگر تحریمها رفع شود، دارو بهموقع میرسد، دانشجوی ایرانی با خیال راحت سفر میکند، سرمایهگذار خارجی به ایران بازمیگردد و بخش خصوصی نفس میکشد.
و اگر چنین شود، آنگاه نه تنها اقتصاد احیا میشود، بلکه امید اجتماعی نیز جان میگیرد. جامعهای که مدام در تلاطم بوده، به تعادل میرسد. نسل جوان، بهجای مهاجرت و ناامیدی، در خاک خود ریشه میدواند.
*پایان یک دهه سرگردانی؟
آیا میتوان امیدوار بود که پس از بیش از یک دهه سرگردانی در هزارتوی تحریم، روزی برسد که کلاف سردرگم اقتصاد باز شود؟ پاسخ، در اراده سیاسی است. اگر ایالات متحده این بار با صداقت پا به میدان بگذارد، اگر تعهد بدهد و بماند، اگر حقوق ملت ایران را به رسمیت بشناسد، آنگاه میتوان فصل تازهای را آغاز کرد.
در پایان، این گفتوگوها، تنها یک مذاکره میان دولتها نیست. این گفتوگو، تلاشی برای نجات امید است. امیدی که سالهاست زیر خاکستر فشارها پنهان مانده، اما هنوز زنده است. هنوز مردم ایران، به آینده مینگرند؛ به روزی که جهان، زبان احترام را جایگزین زبان تحریم کند.
مذاکره، اگر بر مدار عقل باشد، نه ضعف است و نه تسلیم. مذاکره، هنر صلح است؛ راه نجات از طوفانی که همگان را گرفتار کرده. و چه نیکوست اگر این راه، به رهایی ختم شود.