چهل سال بعد در چنین روزهایی!

علی زراندوز
چهار دهه پس از آن که سخنگوی دولت سیزدهم گفت: «شناسایی فساد دبش با همکاری همان دو وزیر صورت گرفت!». روح نویسنده کتاب های “شرلوک هلمز“ یعنی “سر آرتورکانن دویل“ به خواب خبرنگار اقتصادی یکی از جراید کشور آمده و گفت: «راستش از چهل سال قبل که من این گفت و گوی سخنگوی دولت سیزدهم شما را خواندم، کلاً ذهنیتم درباره کارآگاهی و کشف مجرم و جرم دگرگون شده؛ چون هر کاری می کنم با وجود این همه داستان جنایی و معمایی و پلیسی که نوشتم، هنوز نمی توانم حال آن دو وزیر که با همکاری شان فساد چای دبش کشف شد را درک کنم؛ در حالی که پس از کشف این فساد، ناگهان متوجه شدند خودشان هم کمی تا قسمتی در آن دخیل بودند؛ این درست مثل آن است که “شرلوک هلمز“ پس از حل یک پرونده پیچیده متوجه شود زمانی که حواسش نبوده، خودش هم به پروفسور “موریارتی“ کمک کرده بوده تا مردم لندن را سرکیسه کند!».
***
چهل سال پس از آن که رئیس اتحادیه مشاوران املاک گفت: «قسط وام مسکن زوجین ماهانه 27 میلیون تومان است؛ آن هم با سود 22 درصد! کدام زوج می‌تواند قسط به این سنگینی را پرداخت کند؟». یک زوج نه چندان جوان، در حضور چند خبرنگار اعلام کردند این گونه حرف ها و صحبت ها سیاه نمایی و زیر سوال بردن توانایی های جوانان و البته خدمات مسئولان زحمت کش است و به عنوان مثال، زوج مورد بحث به راحتی توانستند پس از چهل سال، قسط مسکن شان را پرداخت کنند. این زوج در پاسخ به سوال خبرنگاری که از آن ها پرسید: «حالا چرا اقساط تان این قدر طولانی شده و پس از 40 سال توانستید قسط آخر وام مسکن تان را بپردازد؟». گفتند: «قسط آخر کدام است آقا؟ ما تازه توانستیم با کلی پس انداز و قرض و قوله و صرفه جویی، قسط اول وام مسکنی که چهل سال قبل گرفته بودیم را پرداخت کنیم و از حالا هم رفتیم در کار صرفه جویی و پس انداز برای تامین مبلغ قسط دوم وام مسکن مان در سال 1484!».
***
“سند چشم نندار“، برای ابلاغ به دستگاه های اجرایی آماده است. یکی از مسئولان دولتی که در جمع خبرنگاران این خبر را اعلام می کرد، در جواب این سوال که مگر “سند چشم انداز“ چه اشکالی داشت که بعد از این همه سال، رفتید سراغ “سند چشم ننداز“؟ گفت: «راستش ما خیلی بررسی کردیم و متوجه شدیم در پایان مهلت هر “سند چشم انداز“، نه تنها هیچ کدام از نتایج و دستاوردهای “سند چشم انداز“ مورد بحث تامین نشده بود، بلکه از زمان تدوین سند در چند سال قبل هم عقب تر بودیم و گویا این “سند چشم انداز“ فقط باعث پیشرفت کشورهای همسایه می شد؛ از این رو با تدوین و ابلاغ “سند چشم ننداز“، خواستیم ماجرا را 180 درجه برگردانیم تا ببنیم آیا با وجود “سند چشم ننداز“ به جای “سند چشم انداز“، در نتیجه کار تفاوتی حاصل می شود یا ایراد از عنوان سند نیست و جای دیگری است!
***
یکی از دانشمندان نوجوان ایرانی که ادعا کرده بود موفق به اختراع نیرویی با عنوان نیروی الکتریسیته شده است که می توان به وسیله آن چراغ ها را روشن کرد و برخی وسایل مثل یخچال ، فریزر و تلویزیون روشن کرد، با حالتی سرخورده، چهارگوشه کارگاهش را بوسید و برای همیشه از دنیای اختراع و اکتشاف خداحافظی کرد. این اتفاق تلخ زمانی رخ داد که یکی از مسئولان، پس از شنیدن خبر کشف وی توسط جارچی شهر، اعلام کرد نیروی الکتریسیته یا برق، صدها سال قبل توسط فردی به نان “ادیسون“ اختراع شده و فقط الان مدتی است که برق در کشور ما سهیمه بندی شده و از شانس بدِ این مخترع نوجوان، وی در نقطه ای از شهر زندگی می کرده که برقش 15 سال قبل قطع شده بوده ولی قطعاً تا 2 یا 3 سال آینده برای چند ساعتی وصل می شده و این نوجوان می توانست بدون زحمت برای اختراع مجدد برق، کارکردهای نیروی الکتریسیته را برای چند ساعتی از نزدیک مشاهده کند. این مقام مسئول در پایان از والدین خواست با بیان قصه، داستان، شعر و استفاده از ظرفیت های ادبیات فولکلور، اجازه ندهند یاد و خاطره برق و نیروی الکتریسیته با این مختصر قطع و وصل شدن، از ذهن کودکان و نوجوانان پاک شود!