چهل سال بعد در چنین روزهایی!

“علی زراندوز
“عباس عراقچی“، وزیر امور خارجه کشورمان پس از برگزاری دور تازه گفت و گوهای غیر مستقیم با آمریکا بیان کرد: «مواضع ایران بار دیگر شفاف بیان شد. گفت و گویی درباره ایده ها صورت گرفت. مقرر شد بررسی های کارشناسی بیشتری از سوی دو طرف انجام شود!». وی در پاسخ به این سوال که ولی شما همین حرف ها را چهل سال قبل و بعد از دور پنجم گفت و گوها هم بیان کردید، گفت: «اما در این دوره مواضع مان را شفاف بیان نکردیم که، شفففففففففاف بیان کردیم! تازه بررسی های کارشناسی هم کارشناسی معمولی نبود که، کارشننننننننننناسی بود! بعد هم جای شما خالی، گفت و گو درباره ایده ها هم گفت و گگگگگگگگگگگو بودها!». “عراقچی“ در پایان بیان کرد امیدوار است بتواند در دور بعدی گفت و گوها دریچه های تازه ای به ظرفیت های معنایی و کلامی عبارات “شفافیت“،“مواضع“،“گفت و گو“ و “ایده“ باز کند و علاوه بر سیاست، ادبیات و علمِ کلامِ مملکت را هم زیر و رو کند!
***
چهار دهه پس از آن که سخنگوی وزارت امور خارجه بیان کرد: «رئیس هیات مذاکره‌کننده آمریکایی، “استیو ویتکاف“، به‌دلیل برنامه‌ پروازی محل مذاکرات را ترک کرد!». این مقام دولتی در پاسخ به این سوال که مگر “استیو ویتکاف“ با پروازهای لحظه آخری به محل مذاکرات تردد می کرد؟ گفت: «بله، چون مذاکرات ما هم کمی به طول انجامیده، ایشان هر چه مال و ثروت داشت هزینه خرید بلیت رفت و برگشت به محل مذاکرات کرد و در حال حاضر هم خبر داریم که با اتوبوس های تعاونی 7 نیویورک خودش را به محل مذاکرات رسانده و برای این که خرجش کمتر هم بشود، بعضی اوقات مبجور است برای نشستن روی بوفه ته اتوبوس، زودتر از موعد مقرر، محل مذاکرات را با توپ و تشرهای شاگرد شوفر اتوبوس خط عمان – نیویورک ترک کند!».
***
چهار دهه پس از آن که وزیر جهاد کشاورزی در گفت و گو با خبرنگاران گفت: «قیمت گوشت 1.2 میلیون نیست. در مصاحبه ها و سوالات خواهشاً قیمت‌ گذاری نکنید!». جلسه پرسش و پاسخ خبرنگاران با وزیر جهاد کشاورزی در هاله ای از اشارات و کنایات برگزار شد! وزیر ذکر شده، همان ابتدای جلسه به خبرنگاران تذکر داد که از بردم اسم هر گونه مواد خوراکی و قیمت آنها به شدت خودداری کنند و خبرنگاران در ادامه مجبور شدند با کلی کنایه و اشاره، سوالات شان را مطرح و جلسه را جلو ببرند. در آغاز یکی از خبرنگاران سعی داشت با برخی اشارات، سوال خود را از وزیر جاد کشاورزی بپرسد که این مقام دولتی ضمن مشاهده ادا و اصول خبرنگار، سعی کرد سوال وی را حدس بزند و پرسید: «چی؟ قیمت گذاری را متوجه شدم، ولی بعدش دقیقاً متوجه نشدم به کجای تان اشاره کردید… آهان! مچ پا؟». خبرنگار: «برو بالاتر!». وزیر: «ساق پا؟». خبرنگار: «برو بالاتر!». وزیر: «ران پا؟». خبرنگار: «بزن قدش!». وزیر: «حالا خودت درباره قیمت مصوب نوع گوسفندی اش چی حدس می زنی؟». خبرنگار: «کیلویی یک میلیارد؟». وزیر: «برو بالاتر!». خبرنگار: «یک میلیارد و صد میلیون؟». وزیر: «برو بالاتر!». خبرنگار: «یک میلیارد و دویست میلیون؟». وزیر: «بزن قدش!». البته در ادامه خبرنگار فوق الذکر که طاقت شنیدن قیمت کیلویی یک میلیارد و دویست میلیون تومانی ران گوسفند را نداشت، دچار حمله قلبی شده و از مسیری که در آن قصابی و سوپر گوشت وجود نداشت، با آمبولانس راهی بیمارستان شد!
***
چهل سال پس از انتقاد “قالیباف“ از دولت “احمدی نژاد“ و بیان این که: «در مقاطعی درآمد کشور به ۱۱۹ میلیارد دلار رسید، اما رشد اقتصادی نداشتیم. با این ثروت چه کردیم؟». آخرین خبرنگار سیاسی فعال در جراید و خبرگزاری های کشور هم از کار بیکار شده و خانه شنین شد! لازم به ذکر است که از چهار دهه پیش و پس از بیانات دکتر “قالیباف“ که در ابتدای این مطلب ذکر شد، مسئولان مختلف سیاسی به جای گفت و گو با خبرنگاران، روزی پنج دقیقه جلوی آیینه رفته و با تصویر خود در آن گفت و گویی انجام می دهند که همین گفت و گوها، خوراک خبری همه رسانه های کشور را تامین می کند و عملا دیگر نیازی به حضور خبرنگار سیاسی در کشور احساس نمی شود!