کتاب «والدین سمی» اثری پرفروش و تأثیرگذار از رواندرمانگر برجسته، دکتر "سوزان فوروارد" است که به بررسی نوعی از آسیبهای روانی پنهان در روابط والدین و فرزندان میپردازد؛ آسیبهایی که برخلاف خشونتهای فیزیکی، غالباً نادیده گرفته میشوند و سالها زیر پوست زندگی ادامه پیدا میکنند، بیآنکه کسی آنها را جدی بگیرد.
کتاب «والدین سمی» اثری پرفروش و تأثیرگذار از رواندرمانگر برجسته، دکتر “سوزان فوروارد” است که به بررسی نوعی از آسیبهای روانی پنهان در روابط والدین و فرزندان میپردازد؛ آسیبهایی که برخلاف خشونتهای فیزیکی، غالباً نادیده گرفته میشوند و سالها زیر پوست زندگی ادامه پیدا میکنند، بیآنکه کسی آنها را جدی بگیرد.
در جامعهای که «پدر و مادر» در جایگاهی مقدس قرار دارند و هرگونه انتقاد از آنها تابو به حساب میآید، این کتاب جرأتی جسورانه و در عین حال شفابخش به خواننده میبخشد تا ریشهی بسیاری از رنجهای درونیاش را بشناسد. والدین سمی اصطلاحی است که نویسنده برای توصیف والدینی به کار میبرد که با رفتارهای تحقیرآمیز، سلطهگرانه، کنترلگر یا نادیدهانگار، به شکل عمدی یا ناآگاهانه، شخصیت و عزت نفس فرزندانشان را تخریب میکنند.
*ساختار و رویکرد کتاب
کتاب از چند فصل تشکیل شده است که هر یک به نوع خاصی از رفتار والدین سمی اختصاص دارد. از والدینی که دائم فرزندانشان را سرزنش میکنند تا آنهایی که نقش قربانی را بازی میکنند، والدین معتاد، بیثبات، خشونتگر، یا حتی والدینی که با مهر و محبت افراطی فرزند را در قفسی نامرئی زندانی میکنند.
نویسنده با بهرهگیری از نمونههای بالینی واقعی و مستند از جلسات درمانیاش، سعی دارد به خواننده نشان دهد که این نوع روابط ناسالم چطور ریشه در کودکی دارد و چگونه میتوان آن را شناسایی، تحلیل و سپس از آن عبور کرد. در پایان کتاب نیز تمرینها و راهکارهایی برای رهایی عاطفی از این والدین ارائه میشود.
یکی از نکات قابل توجه در رویکرد فوروارد، تأکید او بر مسئولیت فردی در مواجهه با والدین سمی است. او با صراحت میگوید که ممکن است نتوانیم والدینمان را تغییر دهیم، اما میتوانیم واکنشها، مرزها و انتخابهای خودمان را مدیریت کنیم و مسیر شفای روانی را در پیش بگیریم.
* قدرتمند، اما گاه سیاهوسفید
نخستین نقطهقوت کتاب، بیان ساده، همدلانه و کاربردی آن است. فوروارد با زبانی صمیمی اما حرفهای، موضوعی سنگین را به زبانی قابلفهم برای عموم مطرح میکند. او خواننده را قضاوت نمیکند، بلکه او را همراهی میکند تا بهتدریج به درکی جدید از گذشتهاش برسد و به جای سرزنش خود یا دیگران، راهی برای شفا و رهایی بیابد.
با این حال، یکی از نقدهایی که برخی روانشناسان بر این کتاب وارد کردهاند، دوگانهسازی شدید میان والدین خوب و والدین سمی است. در واقع، بسیاری از والدین ترکیبی از ویژگیهای مثبت و منفی دارند، و تربیت فرزند در فضای پیچیده و فشارزای اجتماعی گاه منجر به رفتارهایی میشود که نه از روی خباثت، بلکه از ناآگاهی یا اضطرار است. در چنین شرایطی، دستهبندی سیاهوسفید ممکن است موجب بدبینی، قطع رابطه یا حس گناه عمیق در فرزند شود، بهویژه اگر هنوز در مرحله پذیرش روانی نیست.
همچنین، کتاب بیشتر برای مخاطب آمریکایی نوشته شده و بسیاری از مثالها، ارزشها و فرهنگها ممکن است برای خواننده شرقی، بهویژه در جوامع سنتی مثل ایران، بیگانه یا غیرقابلاجرا به نظر برسند. بهعنوان مثال، قطع کامل رابطه با والدین، که در برخی موارد توصیه میشود، در بستر فرهنگی ایران نهتنها بسیار دشوار، بلکه با بار شدید عاطفی و اجتماعی همراه است. بنابراین لازم است خواننده، کتاب را با فیلتر بومیسازی روانی و فرهنگی مطالعه کند.
* رهایی از زنجیرهای نادیدنی
با وجود این نقدها، پیام اصلی کتاب بسیار ارزشمند است: کودک درون بسیاری از ما هنوز درگیر تأییدطلبی، ترس، خشم فروخورده یا شرمِ بیپایانی است که ریشه در سالهای ابتدایی زندگی دارد. فوروارد ما را دعوت میکند تا به گذشته بازگردیم، زخمهای خود را ببینیم، آنها را نامگذاری کنیم، و سپس با آگاهی، خویشتنِ بالغ خود را بازسازی کنیم.
کتاب به افراد کمک میکند تا بفهمند چرا در روابط عاشقانه، کاری یا خانوادگی، همواره در حال تکرار یک الگوی آسیبزا هستند. زیرا تا زمانی که زخمهای کودکی شفا نیافتهاند، ناخودآگاه به دنبال بازتولید همان دردها در قالبهای جدید میرویم، مگر آنکه آگاهانه مسیر را تغییر دهیم.
«والدین سمی» کتابی ضروری برای کسانی است که احساس میکنند بخشی از وجودشان هنوز در کودکی گیر کرده و با خشم، ترس یا شرم مزمن زندگی میکنند. این کتاب میتواند آغازی برای سفر درونی به سوی شناخت، شفای روان و بازیابی عزتنفس باشد. اگرچه لازم است با نگاهی انتقادی و تطبیقی به آن نگریسته شود، اما پیام اصلی آن درباره قدرت رهایی از گذشته، جهانی و انسانی است.