تاریخ انتشار: تیر 7, 1404 - 3 روز پیش
موضوع:‌ اجتماعی
شماره: 9144
تصویر تذکره رحیم پور ازغدی

تذکره مولانا حسن رحیم پور ازغدی

آن از ایدئولوگ‌های جریان اصولگرایی، آن از چهره های ثابت صدا و سیما در عزا و عروسی، آن ترمز بریده در انتقاد از برخی مسئولان جمهوری اسلامی، آن رسیده به درجه استادی اندر حواشی و جنجال‌سازی، آن به دور از هر گونه خود بزرگ‌بینی حتی در مقابل آینه قدی، آن شکافنده آسمان و اندازنده “طرحی برای فردا“ بی هیچ کم و کاستی، آن عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، آن از سوی مریدان معیارِ سنجشی خوبی و بدی، آن در میان تئوریسین ها برای خودش عددی، آن جمله مریدان را راهنما و هادی، آن سخنرانِ داش مشدی، آن صاحب نظریات صائب اندر مقوله میمون ها و فضانوردی، آن سخنرانی هایش گاهی تراژدی و گاهی کمدی، آن صاحب کرسی والای استادی، مولانا “حسن رحیم پور ازغدی“، انتقاداتش بسیار تیزی داشت و تندی و نیش و کنایه اش بر مخالفان زخم ها بزد بنیادی و پیاده بکرد از آنان بسیار فک و دهان و جلوبندی! گویند ابتدای کار وی چنان بود که چون خُرد بود، اندر مکتب، اوستادِ مکتبی ندایش همی داد که بخواند ابیاتی از منظومه لیلی و مجنون “مکتبی شیرازی“ را. پس مولانا “رحیم پور ازغدی“ بخواند تا برسید بر این بیت که: «بی ادب را به زر مگو که نکوست / ادب مرد به ز دولت اوست!». پس در فکر فرو همی رفت و سرانجام زیر لب همی گفت: «فکر نکنم!».