حمله رژیم صهیونیستی به ایران نهفقط یک اقدام نظامی بلکه تجاوزی آشکار به حاکمیت و عزّت ملی ایران بود؛ تجاوزی که بر خلاف محاسبات طراحان آن، با واکنش کمسابقه و یکپارچه مردم ایران مواجه شد. از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب، ایرانیان – با هر گرایش سیاسی، قومیت و مذهب – شانهبهشانه با همبستگی ملی، پیام روشنی فرستادند و اعلام کردند که «تمامیت ارضی و عزّت ایران خط قرمز همه ماست». در روزهای ملتهب جنگ، صحنههایی از همبستگی ملی را شاهد بودیم که یادآور روزهای دفاع مقدس و حماسههای مردمی آن دوران است؛ صحنههایی که بار دیگر ثابت کرد هرگاه «امنیت و منافع ملی» در معرض تهدید قرار گیرد، مردم بدون درنگ زیر سقف پرچم سهرنگ جمع میشوند.
مریم احمدی
روزنامه نگار
حمله رژیم صهیونیستی به ایران نهفقط یک اقدام نظامی بلکه تجاوزی آشکار به حاکمیت و عزّت ملی ایران بود؛ تجاوزی که بر خلاف محاسبات طراحان آن، با واکنش کمسابقه و یکپارچه مردم ایران مواجه شد. از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب، ایرانیان – با هر گرایش سیاسی، قومیت و مذهب – شانهبهشانه با همبستگی ملی، پیام روشنی فرستادند و اعلام کردند که «تمامیت ارضی و عزّت ایران خط قرمز همه ماست». در روزهای ملتهب جنگ، صحنههایی از همبستگی ملی را شاهد بودیم که یادآور روزهای دفاع مقدس و حماسههای مردمی آن دوران است؛ صحنههایی که بار دیگر ثابت کرد هرگاه «امنیت و منافع ملی» در معرض تهدید قرار گیرد، مردم بدون درنگ زیر سقف پرچم سهرنگ جمع میشوند.
اما آن چه امروز بیش از همیشه اهمیت دارد، نحوه تبدیل این سرمایه اجتماعی و جوهره همبستگی به برنامه عملیِ عبور از چالشهای مزمن داخلی است؛ چالشهایی که اگرچه ریشه در عوامل بیرونی – نظیر تحریمهای غیرقانونی – دارند، اما انکار نمیتوان کرد که سوءمدیریتها و تأخیر در اصلاحات ساختاری نیز سهمی در تشدید آن ها داشته است. مردمی که اینچنین پای آرمانها ایستادهاند، اکنون انتظار دارند مسئولان در عمل نشان دهند قدردان این سرمایهاند که این قدردانی با مهار تورم لجامگسیخته، تسهیل کسبوکار، تقویت شفافیت و مبارزه بیامان با فساد که همه اینها به تقویت بیشتر اعتماد عمومی خواهد انجامید.
از همین رو، میتوان گفت اکنون میدانِ اصلی کارزار به درون مرزها بازمیگردد؛ جایی که دولتمردان باید از فرصت طلایی وحدت ملی برای حل مشکلات معیشتی، توسعه زیرساختها و تحقق مطالبات مردم بهره جویند.
در این میان، رسانه ها ملزم هستند ضمن پاسداشت این همدلی کمنظیر، پرسشهای صریح و نقادانهای را مطرح کند تا مسیر تصمیمسازی شفاف باشد و سرمایه اجتماعی دوباره فرسایش نیابد. با همین دغدغه، در ادامه به گفت و گو با علی صوفی، وزیر تعاون دولت اصلاحات، فعال سیاسی اصلاح طلب و دبیر کل حزب پیشرو اصلاحات پرداختیم.
*در برابر تجاوز اخیر، دیپلماسی ایران باید چه رویکردی را در مجامع بینالمللی دنبال کند تا حقانیت تهران اثبات و رژیم متجاوز منزویتر شود؟
دیپلماسی ما باید سه محور حقوقی، امنیتی و افکار عمومی جهانی را همزمان پیش ببرد. نخست، ثبت رسمی تجاوز در شورای امنیت و ارائۀ اسناد ردیابی منشأ حمله باعث میشود رژیم صهیونیستی در موضع دفاعی قرار گیرد و هرگونه تلاشش برای وارونهنمایی شکست بخورد. دوم، همگرایی با قدرتهای نوظهور همچون بریکس میتواند هزینه حمایت علنی از تلآویو را برای برخی بازیگران غربی بالا ببرد. سوم، فعالسازی دیپلماسی رسانهای برای برجستهسازی مظلومیت مردم ایران و غیرقانونی بودن اقدام، فضای اخلاقی بینالمللی را به سود تهران تغییر میدهد. اجرای همزمان این سه محور حقانیت ایران را تثبیت و اجماعسازی خصمانه علیه کشور را خنثی میکند.
*همبستگی کمسابقۀ مردمی چگونه میتواند به ابزاری برای پیشبرد اصلاحات اقتصادی و پاسخ به مطالبات معیشتی تبدیل شود؟
سرمایۀ اجتماعی پس از بحران به مثابۀ «وام اعتباری» است که حاکمیت از مردم گرفته؛ بازپرداخت آن بهبود معیشت است. پیشنهاد میکنم دولت با تشکیل شورایی متشکل از بخش خصوصی، اصناف و نخبگان دانشگاهی، بسته ضربتی کاهش تورم را شامل مهار نقدینگی، هدفمند کردن یارانه انرژی و آزادسازی ظرفیت تولید در شش ماه ارائه دهد. وقتی شهروندان ببینند صدایشان به سیاست عملی بدل شده، همین وحدت به موتور پیشبرد اصلاحات تبدیل میشود.
*با توجه به تجربه تحریمها، آیا زمان آن نرسیده که الگوی اقتصاد مقاومتی بهروزرسانی شود؟
اقتصاد مقاومتی یعنی کاهش آسیبپذیری نه انزوا. امروز با توجه به این که ایران در آستانه پیوستن به بریکس قرار دارد، شانس داریم زنجیره ارزش منطقهای بسازیم. باید مقررات بانکی و گمرکیمان را با اوراسیا و چین هماهنگ کنیم و از ارزهای ملی در تسویه استفاده نماییم. تنوعبخشی شرکا نه فقط فشار تحریم را خنثی میکند بلکه فرصت رقابت سالم را فراهم میسازد، به شرطی که شفافیت و مقابله با رانت در اولویت بماند.
*چه تضمینهایی باید فراهم گردد تا این وحدت ملی پس از فروکش کردن بحران نظامی، تحت تأثیر مسائل اقتصادی و سیاسی داخلی فرسوده نشود؟
برای این که وحدت فرسوده نشود لازم است سازوکاری نهادی تعریف گردد؛ مثلاً میثاق ملی همبستگی و توسعه که در آن جناحهای سیاسی متعهد شوند منافع ملی را بر رقابتهای انتخاباتی مقدم دارند. تقویت احزاب و مناظرات مستمر اما قانونمند و تقویت نهادهای میانجی (خانه احزاب، شوراهای صنفی) فضای رقابت را سازنده و نه تخریبی میکند. همچنین باید تضمین شود مطالبات صنفی در چارچوب قانونی شنیده و پاسخ داده شوند تا شهروندان احساس نکنند مسئولان نسبت به مطالبات مردم بی توجه هستند.
*در شرایطی که جبهۀ مقاومت منطقهای نیز درگیر است، چگونه میتوان بازدارندگی مؤثر را حفظ کرد؟
باید قدرت نظامی همراه با دیپلماسی باشد. پاسخ نقطهای اما متناسب به تجاوز، همراه با اعلان خط قرمزهای روشن، هزینه تکرار حمله را بالا میبرد. همزمان، ایجاد کانالهای کاهش تنش غیررسمی با بازیگران فرامنطقهای مانع سوءمحاسبه میشود. توازن دقیق این دو بال، ما را از درگیری فرسایشی دور نگه میدارد و ابتکار عمل را در دست ایران حفظ میکند. قطعا باید در شرایط فعلی با اقتدار در میدان دیپلماسی حاضر شد؛ چرا که تقویت دیپلماسی نشان از توان بالای ایران خواهد داشت.
*نقش رسانههای داخلی در این مقطع چیست تا ضمن منعکس کردن مطالبات مردم، مانع جنگ روانی دشمن و تخریب سرمایه اجتماعی شوند؟
رسانه داخلی باید سه کارکرد را توأمان انجام دهد: آگاهیبخشی دقیق درباره تهدیدات، مطالبهگری هوشمند از مسئولان، و روشنگری دربارۀ عملیات روانی دشمن. این یعنی انتشار دادههای معتبر اقتصادی و امنیتی، برگزاری میزگردهای تخصصی با حضور منتقدان مستقل و افشاگری بهموقع درباره شایعاتی که هدف شان شکستن انسجام است. رسانه اگر این سه نقش را متوازن اجرا کند، تبدیل به پل ارتباطی اعتمادساز بین مردم و حاکمیت میشود و سرمایه اجتماعی را تقویت میکند، نه تضعیف.
تجاوز اخیر فرصتی کمنظیر برای بازتعریف «وحدت ملی» در میدان عمل فراهم کرد. اگر دستگاههای مختلف بهسرعت نشان دهند مطالبات مردم در حوزۀ معیشت، شفافیت و کرامت اجتماعی روی میز تصمیمگیری است، وحدتِ امروز به سرمایهای پایدار برای فردای ایران بدل خواهد شد؛ سرمایهای که در صحنه بینالملل نیز قدرت چانهزنی تهران را چند برابر میکند.