نوآوران آنلاین- طی روزهای اخیر رئیسجمهور و وزیر امور خارجه کشورمان راهی آنکارا شدند و طی جلساتی با همتایانشان به بررسی مشکلات و بحران سوریه پرداختند و رئیسجمهور کشورمان نیز در این نشست هشدار داد که امریکا به دنبال تجزیه سوریه است و این کشور نیازمند راه حل از بیرون نیست و مردم نقشی تعیینکننده در آینده نظام سیاسی این کشور و تعیین سرنوشتشان دارند.
پرواضح است که راهحل نظامی پاسخگوی رفع مشکلات منطقه نیست و گزینه مناسب برای پایان ناآرامیها در این کشور گفتوگو، مذاکره و تعامل است. بسیاری از تحلیلگران حوزه بینالملل نیز اعتقاد دارند که نباید منطقه به سمتی پیش رود که از بیرون برخی قدرتها همچون امریکا به بهانه رفع مشکلات و پایان دادن به بحران، وارد خاورمیانه شوند که در این صورت مشکل نه تنها رفع نشده بلکه پیچیدهتر خواهد شد و از دیگر سو امریکا نیز در باتلاقی که برای خود در منطقه درست کرده است، گرفتار خواهد شد. در همین خصوص به گفتوگو با سید جلال ساداتیان، سفیر سابق ایران در لندن پرداختیم که مشروح آن تقدیم مخاطبان گرامی میشود.
* به اعتقاد شما آیا از طریق راه حل نظامی بحران سوریه حل خواهد شد یا اینکه رفع مشکلات این کشور از مسیر دیپلماتیک میگذرد؟
بر کسی پوشیده نیست که رژیم صهیونیستی به دنبال جنگ در منطقه و باز شدن پای امریکا به خاورمیانه است. در همین راستا این رژیم غاصب از جاهطلبی محمدبنسلمان نیز بهره برده است؛ چراکه سعودیها همواره آرزوی حاکمیت بر منطقه را در سر میپرورانند. برای نمونه در گذشته نیز عربستان به دنبال این بود که در لبنان و سوریه حاکمیت خود را تثبیت کند و بر این کشورها مسلط شود و در مسیر دستیابی به اهداف اکنون به هر روشی متوسل میشوند، اما در این راستا موفق نشدند؛ چراکه سیاستهای خصمانه آنها موجب از بین رفتن حیثیت بینالمللیشان در دنیا شد و دیگر اینکه مقامات وقت امریکا یعنی اوباما و جانکری نیز همراهی لازم را با آنها نداشتند و سوم اینکه روشهای مدیریتی که خودشان اعمال میکردند، صحیح نبود. از این رو در آن مقطع تاریخی موفق به دستیابی به اهداف نشدند، اما اکنون تغییراتی ایجاد شده است؛ از جمله اینکه در عربستان محمدبنسلمان روی کار آمد و در امریکا نیز ترامپ به کاخ سفید راه یافت. رژیم صهیونیستی نیز در جهت مقابله با ایران و به این دلیل که داعش در منطقه ضعیف شد، تصمیم گرفت که دست به توطئههای ریز و درشت علیه ایران بزند؛ از جمله اینکه بحث استعفای سعد حریری را در عربستان شکل دادند و فرماندهی کردند. درحقیقت میتوان گفت هدف اصلی رژیم صهیونیستی و همپیماناش متشنج کردن منطقه و درگیر کردن ایران در بحرانهای موجود بود. لابی عربستان اعلام آمادگی برای جنگ علیه ایران و حتی تهدید نیز کرد. گفتنی است که رژیم صهیونیستی نیز علاوه بر توطئه علیه ایران همین هدف را دنبال میکند. در امریکا نیز شاهد بودیم که کسینجر ضد این حرکت اظهاراتی را در قالب توصیه به ترامپ عنوان کرد تا منافع امریکا به خطر نیفتد. به این معنا که هشدارهایی را عقلای امریکا نسبت به تحریکاتی که اتفاق افتاد دادند. از دیگر سو باتوجه به اینکه روحیات ترامپ نیز کاسبکارانه است، اما میتوان چنین تحلیل کرد که او در پی تأمین منافع اقتصادی خود در منطقه است و در پی وارد شدن به جنگی جدید در منطقه نیست؛ چراکه به خوبی به تبعات جنگ در منطقه آگاه است و این اقدام میتواند هم پای دیگر کشورها را به منطقه بکشاند و هم خود امریکا را در باتلاقی فرو ببرد که به راحتی از آن راه خلاصی نخواهند یافت. ترامپ وعده توسعه اقتصادی را در امریکا سر میدهد و در حال ترمیم روابط با اروپا و محافل بینالملل است تا منافع اقتصادی را تأمین کند. در چنین شرایطی میتوان گفت اسرائیل و عربستان پوست خربزه زیر پای امریکا می اندازند و صرفاً هدف ورود امریکا به جنگی جدید در منطقه را در سر میپرورانند. از دیگر سو چنین احساس میکنند که نیروهایی که اکنون در سوریه حضور دارند میتوانند برای آنها دردسرساز باشند از این منظر تلاش بسیاری کردند تا در منطقه حومه شرقی پایگاه طرفدارانشان یعنی ارتش آزاد را در کنار پایتخت ترکیه حفظ کنند و حتی قطعنامهای را مطرح کردند که در آنجا آتشبس برقرار شود، اما گروه ائتلاف ایران و روسیه متوجه شدند که آنها شبها از فرصت آتشبس استفاده میکنند و به تحکیم مواضع خود میپردازند.
* به اعتقاد شما در این میان دیپلماتهای ایران در کاهش تنشها و رفع بحرانهای منطقه از طریق راهحل دیپلماسی چه نقشی را میتوانند ایفا کنند؟
رفع بحرانها از طریق دیپلماسی اقدامی شایسته و مناسب است. میتوان گفت ائتلافها برای رفع مشکلات سوریه اقدامی به جا بوده اما متأسفانه در این میان کشور ترکیه در سیاستهای خارجیاش چندان ثبات نداشته و همین امر مشکلاتی را ایجاد کرده است. طبیعتاً ایران باید در وهله نخست، حافظ منافع خود باشد و تا جایی که میتواند پشت ائتلاف طرف مقابل و حمایتکنندگانشان را بیشتر خالی کند و از دیگر سو ائتلاف خود را با کشورهای منطقه تقویت کند و از دیگر سو بر نقاط و اهداف مشترک با کشورهای منطقه تأکید ورزد. ایران امروزه از نقش مهمی در عرصه دیپلماسی برخوردار است؛ برای نمونه میتوان به تنها ماندن ترامپ در برجام اشاره کرد که ایران توانست نگرش کشورها به ایران را تغییر داده و ایران هراسی را از بین ببرد و همانطور که شاهد بودیم ترامپ تلاش زیادی کرد که برجام را نقض کند، اما اروپاییها با این امر مخالف بودند. از این رو میتوان گفت ایران باید با در نظر گرفتن راهبردهای مناسب و از طریق دیپلماسی به رفع بحرانهای منطقه کمک کند.