نوآوران آنلاین- اتحاد و انسجام ملی امر مهمی است که همواره بر آن تأکید شده اما در شرایط کنونی که از هر سو شاهد تهدید کشورمان هستیم، باید بیش از پیش موردتوجه قرار گیرد.
اتحاد باید از یک سو در میان مردم و مسؤولان باشد و از سوی دیگر شاهد وحدت و یک صدایی سران قوا در داخل باشیم. درخصوص اتحاد مردم و مسؤولان باید گفت که نیازمند افزایش اعتماد مردم به حاکمیت هستیم که منوط به اقدام و عمل مسؤولان است و درخصوص تقویت وحدت میان سران قوا نیز طبیعی است که بروز هرگونه ناهماهنگی زمینه ناامیدی و بیاعتمادی مردم به نظام را فراهم میکند و مسؤولان باید این امر مهم را در نظر داشته باشند و براساس آن در راستای انسجام ملی و حفظ مصالح ملی اقدام کنند.
در همین خصوص به گفتوگو با مهدی مطهرنیا، استاد دانشگاه، تحلیلگر مسائل سیاسی و همچنین آیندهپژوه پرداختیم که مشروح آن تقدیم مخاطبان گرامی میشود.
* جوامع تکصدایی قطعاً به تحقق دستاوردهای مردمسالاری دست نمییابند. اگر در جامعهای شاهد چندصدایی باشیم، اعتماد مردم و حاکمیت بازسازی میشود، اما در شرایط فعلی با توجه به تهدیدات خارجی که از سوی مقامات ایالات متحده امریکا علیه کشور ما مطرح میشود، تا چه اندازه ضروری است که جریانهای سیاسی به دور از تکصدایی عمل کنند؟
قبل از آغاز دهه 90 از گفتمان سلام و صلح سخن گفتم؛ سلام در درون و صلح با بیرون. در حال حاضر که جامعه ملی ما تحت تأثیر شکافهای درونی از یک سو و تهدیدات بیرونی قرار گرفته است. بعد از گذشت بالغ بر 5 سال از آن زمان سخن گفتن از اتحاد درونی و چندصدایی جنبه انفعالی مییابد و از حالت فعالانه خود خارج میشود. این نکته که بگوییم چون تهدیدات بیرونی متوجه جامعه درونی و ملی ماست، پس باید به سمت چندصدایی پیش رود تا در پرتوی چندصدایی شدن بتوانیم به بازسازی اعتماد و اعتبار ملی بین ساختار قدرت و نیروهای اجتماعی نائل آییم دیگر چندان برای نیروهای اجتماعی باورپذیر نیست؛ چراکه آن را نه برخاسته از ایمان و باور به چندصدایی که برخاسته از نوعی جبر ناشی از تهدید بیرونی پنداشته میشود. لذا باید جامعه به این باور برسد که ساختار قدرت و نظامات حاکم بر حکومت و دولت چندصدایی را به عنوان باور موردتوجه قرار میدهند و آن را مقبول خود میپندارند و بر آن استوار خواهد ماند تا بتواند این اعتبار را بار دیگر بازآفرینی و اعتماد را در لایههای گوناگون جامعه ایجاد کند. جامعه امروز ما دچار نوعی بحرانهای تودرتوی نخبگان، کارآمدی، اعتماد و اعتبار قرار گرفته است و اکنون مردم در حال گریز از اکنونزدگیاند و برای رسیدن به یک جامعه مطلوب پیشاروی خود حاضر به پرداخت هزینه هستند. این در حالی است که فشارهای بیرونی نیز این امر را تشدید میکند. در چنین فضایی به ناگاه معنای تکثر صداها و قبول آن به خوبی نشاندهنده جنبه انفعالی است و باید آنهایی که به این چندصدایی میاندیشند باور خود را به صورت کامل به نمایش گذاشته تا مردم این چندصدایی را باور کنند نه اینکه آن را ناشی از مقتضیات حاصل از تهدیدات بیرونی و یا لغزندگی محیط درونی محسوب کنند. از این رو مردم تضمین میخواهند؛ اینکه چندصدایی و فضای باز برای آن ایجاد شود، ولی همان افرادی که صداهای متکثر داشتند، ممنوعالسخن و ممنوعالشغل شوند و یا در امور متفاوت تحت فشار قرار گیرند برای مردم تاحدودی دور از پذیرش است و قطعاً چنین اعلام میکنند که تجربه را تجربه کردن خطاست. از این روست که جامعه باور به چندصدایی را ملاحظه نمیکند. از این رو پیش از تکثیر چندصدایی و سخن در این خصوص باید به سازوکارهایی بیاندیشیم که میتواند اعتماد مردم و سپس اعتبار به ساختار قدرت در ایجاد چندصدایی را قبول کند که این معنا نیازمند انجام کارهای بسیار بزرگی است و تنها به طور مثال مربوط به آزادی زنان برای ورود به ورزشگاهها و یا صدور مجوز به برخی روزنامهها برای انتشار مسائل ممنوع محدود نمیشود و باید همه اینها را در پکیج معنادار پیشبینی و برای مردم با ضمانت اجرای بالا به عرضه ظهور و بروز رسانید.
* نظام جمهوری اسلامی ایران دارای اجزای جدا از هم نیست و دستیابی به حفظ وحدت و انسجام و بازیابی اعتماد نیازمند وحدت سران قوا در عمل است. شما در این خصوص چه اعتقادی دارید؟
شرایط کنونی دیگر زمان شعار دادن نیست؛ چراکه جامعه در التهاب به سر میبرد و نظم منطقه در آشوب و نظام بینالملل در پی دیکته کردن اراده خود بر منطقه و ایران است و در حال حاضر نیز وحدت سران قوا شعار زیبایی است، اما سران قوا باید در رفتار، وحدت را بر سر منافع ملی حفظ کنند، اما تعریفی که از مصالح ملی در میان سران قوا وجود دارد، برداشتهای متغیری و با تفاسیر مختلف است. عامل وحدت در درون جامعه ملی ما براساس ساختار قدرت، اصل رهبری است که در بالاترین جایگاه ناظر بر کل قوا عمل میکنند. آنچه که مقام معظم رهبری اعلام میکنند باید زمینهساز ایجاد وحدت در میان مسؤولان و مردم شود و قوای سه گانه وحدت داشته باشند؛ درحالیکه تکثر صداهای مختلف در برخی از قوا نه ناشی از منافع ملی و مصالح دینی که ناشی از منافع حزبی و جناحی و حتی منفعتهای شخصی است و چون منفعت شخصی ایجاب میکند منافع ملی زیر خروارها منافع شخصی و جناحی و درواقع طبقاتی گم میشوند و دیگر منافع ملی اصلاً دیده نمیشوند و در معبد منافع طبقاتی و جناحی و حتی فرضی در چنین وضعیتی سخن گفتن از وحدت میان سران قوا و وحدت میان جناحهای سیاسی تنها در حد شعار و هزینههای متفاوتی شکل میگیرد که منجر به دوری گزیدن از این شعارها میشود.