نوآوران آنلاین- متأسفانه طی سالهای اخیر شاهد هستیم که برخی تلاش میکنند با تخریب دولت تدبیر و امید زمینه برای حضور بیشتر خود در تصمیمگیریها و تصمیمسازیهای سیاسی را فراهم کند و در نهایت با ناامید کردن مردم از رأی به اصلاحطلبان فضا را برای موفقیت کاندیدای موردنظر خود در انتخابات مهیا کنند؛ به طوری که این اقدام موجب بروز برخی بیاخلاقیها شده است. در این خصوص گفتوگویی را با مهدی آیتی نماینده مجلس ششم و فعال سیاسی اصلاحطلب انجام دادیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
* با توجه به تخریبهایی که هماکنون از سوی برخی افراطیون به دولت اعمال میشود تا چه اندازه ضرورت عمل در چارچوب قانون و در راستای اخلاق احساس میشود؟
هم اکنون این کینه و دشمنی که از سوی برخی از اصولگرایان با دولت آقای روحانی طی 5 تا 6 سال گذشته به وجود آمده است مسألهای نیست که بتوان یک شبه اصلاحش کرد. شاید دولت آقای روحانی از سال 92 به بعد میتوانست با تعاملاتی که با اصولگراها دارد یارگیری کند و بخشی از مدیران بدنه دولت را به اصولگرایان میانهرو واگذار کند تا به این ترتیب بتواند پشتوانهای را از نظر مدیریتی در جناح اصولگراها داشته باشد. در حال حاضر به دلیل اینکه این اقدام را روحانی در طول 5 سال گذشته در کشور انجام نداد، دشمنی اصولگراها با روحانی تشدید شد و شدت آن علیالخصوص در انتخابات 96 بروز و ظهور کرد یعنی اصولگراها بعد از شکست سختی که در انتخابات مجلس خوردند در انتخابات ریاست جمهوری و شورای شهر نیز شکست خوردند. به طوری که در انتخابات شوراهای شهر و روستای مهمی نظیر تهران و مشهد یکپارچه اصلاحطلبان پیروز انتخابات شدند. این امر موجب شد به اصولگراها فشار وارد شود و کینه به دل گیرند. اصولگراها به این سادگی حاضر نیستند از کینهها صرفنظر کنند و با دولت روحانی دوستی و صمیمت نشان بدهند. به اعتقاد من در جناح اصولگرا ما با دو تفکر متفاوت مواجه هستیم؛ تقکر اول متشکل از اصولگراهای خشونتطلب است و دیگری نیز برگرفته از اصولگراهای میانهرو. اصولگراهای میانهرو معمولاً اصول اخلاقی را رعایت میکنند، اما اصولگراهای افراطی به طور کلی به دنبال براندازی دولت روحانی هستند، آنها معتقدند که با همین اعتراضات و ایرادهایی که به عملکرد دولت اول و دوم وارد است میتوان روحانی را سرنگون و درنهایت دولت را مجبور به کنارهگیری کرد. آنها معتقدند که با برکناری دولت روحانی میتوانند انتقام شکست سال 92 به بعد را بگیرند. آنها معتقدند به دلیل اینکه دولت آقای روحانی در تحقق وعدههایی نظیر کاهش قیمتها و بیکاری موفق عمل نکرده، اکنون بهترین زمان است که بحث عدم کفایت رئیسجمهور را مطرح کنیم. به همین علت شاهدیم که سیگنالهای مختلف از سوی رسانههای گروه راست و تندرو داده میشود. این رسانهها به صورت توپخانه آتش توطئه و اختلافافکنی را ترویج میدهند و دولت روحانی را مجبور به عقبنشینی میکنند. البته روحانی به عنوان یک دیپلمات حرفهای به مدت 30 تا 40 سال است که تجربه فعالیت در فضای سیاسی کشور را دارد و به خوبی میتواند بازی جناح دست اصولگرا را بخواند و در آن بازی سیاسی نقش خود را ایفا کند. در این شرایط بعید به نظر میرسد که مقام معظم رهبری راضی به تضعیف دولت باشند؛ چراکه تضعیف دولت روحانی ممکن است موجب خطراتی برای امنیت ملی و درحقیقت منافع ملی کشور شود. عقلای جبهه اصولگرای معتدل معتقدند که ما فقط با آرامش و میانهروی از این پیچ خطرناکی که ترامپ برنامهریزی کرده است میتوانیم عبور کنیم؛ چراکه خاورمیانه منطقهای بسیار حساس است و بروز هرگونه مشکلی در آن منافع ایران را با خطرات عدیدهای مواجه میکند. از این رو باید به سمت تعامل با دیگر کشورها حرکت کنیم و در داخل نیز سیاستهای مبتنی بر میانهروی و صلح را اتخاذ کنیم.
* به نظر شما رواج بیاخلاقی و طرح برخی از مسائل در تریبونهای رسمی منجر به دو قطبی شدن فضای حاکم در کشور نمیشود؟
بیاخلاقی در عرصه سیاسی کشور همیشه وجود داشته و دارد. این بیاخلاقی همیشه یک طرفه نیست. اینطور نیست که ما بگوییم همیشه اصولگراها بیاخلاقی میکنند؛ چراکه ما در حال حاضر شاهد بیاخلاقی جناحهای اصلاحطلب، اعتدالیون و مستقلین نیز هستیم. به این علت که رعایت اخلاق در عرصه سیاسی معمولاً سخت است. هم اکنون در رقابتهای انتخاباتی شاهد هستیم دو کاندیدای مجلس زمانی که در یک شهر و حوزه انتخابیه با یکدیگر رقابت میکنند از اطلاعات و آمار نادرست علیه دیگری استفاده میکنند تا به این ترتیب ورود خود به مجلس را قطعی کنند و باید گفت چنین بیاخلاقیهایی در عرصه سیاسی به دلیل دستیابی و تحقق منافع شخصی است.
* به اعتقاد شما تا چه اندازه ضروری است که مردم را در شرایط فعلی نسبت به طرح برخی از مسائل در تریبونهای رسمی آگاه کنیم که تحریک نشوند؟
شاید بتوان گفت یکی از مهمترین رسالت رسانهها این است که جانب انصاف و بیطرفی را مراعات کنند. یعنی اینکه اگر آمار و اطلاعاتی را به مردم میدهند سعی کنند مطالب را به طور صحیح منعکس کنند و این موضوع بسیار مهمی است که رسانهها جانب صداقت را رعایت و مطالب صحیح را به مردم منعکس کنند. درحقیقت رسانهها باید به جای «مردهباد» و «زندهباد» به رسالت اصلیشان یعنی اطلاعرسانی صحیح بپردازند و قضاوت را بر عهده مردم بگذارند. این در حالی است که اگر رسانهها اخلاق را رعایت کنند، این اخلاق رسانهای به اخلاق عمومی تسری مییابد. به اعتقاد من رسانهها باید مردم را به اخلاقمداری دعوت و به سالمسازی جامعه کمک کنند.