در شرایط فعلی، در یک کلام – نه بیش تر و نه کم تر – هزاران مرتبه اولاتر و مهم تر از بازسازی تام و تمام مراکز هسته ای، تولید پیشرفته ترین موشک های قاره پیمای بالستیک یا مدرن ترین انواع ریز و درشت جنگنده های هوایی، کارآمدترین سیستم پدافند و... ؛ ترمیم رابطه حکومت / ملت است.
در شرایط فعلی، در یک کلام – نه بیش تر و نه کم تر – هزاران مرتبه اولاتر و مهم تر از بازسازی تام و تمام مراکز هسته ای، تولید پیشرفته ترین موشک های قاره پیمای بالستیک یا مدرن ترین انواع ریز و درشت جنگنده های هوایی، کارآمدترین سیستم پدافند و… ؛ ترمیم رابطه حکومت / ملت است.
حکومت اگر خواهان تداوم حاکمیت بر سرزمین ایران است، چاره ای جز قبول اشتباهات گذشته خود و تصحیح آن ها ندارد. اشتباهاتی که اگر نبود نجابت، میهن دوستی و فهم سیاسی ملت ایران، درگیری نظامی اخیر قدر مسلم به فروپاشی نظام حاکم، تجزیه ایران و جنگ های ناتمام داخلی منجر می گردید. دشمن اگر ٢٠ درصد به توفیق نظامی خود مطمئن بود، ٨٠ درصد به خیال خام طغیان ملت ایران علیه نظام جمهوری اسلامی به کشور یورش آورد. واقعیتی بس تلخ برای نتانیاهو که همان روزهای دوم و سوم متوجه اشتباه مهلک خود شد و دانست که حتی یک نفر – حتی یک نفر! – از نوجوانان و جوانانی معترضی که طی سال های ١٣٩۶، ١٣٩٨ و ۱۴۰۱ به خیابان ها آمدند، وقتی پای یکپارچگی جغرافیای ایران و سلامت هموطنان شان به میان آید حاضر نشد در بعیدترین تصوراتش، لحظه ای با دشمن – آن هم بدون اتفاق و هماهنگی های قبلی مجازی – همراهی نماید. عاملی که دشمن را به پیشنهاد آتش بس وادار نمود و طی روزهای جاری بازدارنده ترین عامل عدم تجاوز مجدد به کشور محسوب میشود و ان شاءالله در آینده نیز خواهد شد، همین رویکرد هوشمندانه و دور اندیشی مردم کشورمان بوده و هست، نه آن گونه که بعضاً عنوان می شود؛ ترس از موشک های ویرانگرتر ایران یا تجدید قوای دشمن و دلایل واهی دیگر.
بی رودروایستی، رویکرد درخشان و شایسته قاطبه ملت ایران در تهاجم نظامی اخیر، نه حمایت از حاکمیت، و نه دلِ خوش داشتن از حکومت بود، بلکه حفاظت از تمامیت جغرافیای ایران و علاقه مندی به سلامت و سعادتمندی یکدیگر و ممانعت از برادرکشی بود. عاملی که نمی توان آن را همیشگی و تضمین شده دانست و چه بسا خدایی ناکرده در احتمالات تهاجمات آتی، با چنین عیاری دیگر محلی از اِعراب نداشته باشد. هر گونه بازگشت به اِعمال اشتباهات گذشته و یا شدت بخشیدن به آن ها، یعنی نشان دادن چراغ سبز به دشمن به انجام تهاجماتی که معلوم نیست آخر و عاقبت آن ها برای ایران، ملت و نظام سیاسی، همچون تهاجم اخیر به نابودی و اضمحلال نکشد. ملت ایران – خصوصاً نوجوانان و جوانان – در تهاجم نظامی اخیر دشمن قدار به کشور، به نیکی در تاریخ به اثبات رساند شایسته تعظیم و فروتنی از سوی مقامات و مسئولین مملکت در هر رده و منسب هستند، نه پیامک تهدید و تحقیر و تحدید.
برخورداری از استراتژیک ترین دکترین نظامی و تسلیحاتی – که به جای خود بس ضروری و حیاتی ست – در برابر دولت های متخاصمِ برخوردار از چندین برابر نیروهای نظامی کشورمان و تا بن دندان مجهز به مدرن ترین و کشنده ترین اسلحه و با حجم اقتصادی ای صدها برابری، بدون اقتدار منبعث از پشتیبانی ملت، در بزنگاه نیاز و اضطرار، فاقد ارزش و کارایی مورد انتظارند.
مقامات صالح و صادق کشورمان برای پی بردن به میزان فهم سیاسی ملت و نیز اهمیت آن، به دو رویکرد ایشان که اگر هر کدام نبود، این روزها جمهوری اسلامی و ایران هم پا بر جا نبودند را مد نظر قرار دهند:
اول) انتخاب مناسب ترین شخص ممکن به مقام ریاست جمهوری به جای نامناسب ترین فرد ممکن.
دوم) برخورد مدبرانه و دور اندیشانه با تهاجم اخیر دشمن.
خاک پای چنین ملت شریف و نجیبی را اگر حکومت هر لحظه توتیای چشمان خود نماید و قدم هایش را بر فرق سرش هم جای دهد، باز هم کم است و ذره ای جبران نکرده است.
متأسفانه طی روزهای گذشته از برخی تریبون داران، بعضی مدیران مسئول روزنامه ها، تعدادی سخنرانان و… مطالبی عنوان شد و می شود که کاملاً مشخص است نگران تغییرات مطلوبی هستند که خوشبختانه از زمان آغاز تهاجم نظامی، حاکمیت در ارتباط و تعامل با مردم در پیش گرفته است. اکثر اینان که نان و شهرت شان با بگیر و ببند و ایجاد التهاب در جامعه عجین است، با جان بر کف نشان دادن خود به ساحت مقام معظم رهبری و تمجید و ستایش از ایشان یا جا زدن خود به عنوان سرباز و فدایی اسلام و مسلمین، و ایجاد مصونیت برای خود، چنان سخنان آسیب زا، تفرقه افکن، پر هزینه، ساختار شکن و… البته تماماً عبث و بیهوده بر زبان و قلم جاری می سازند که
به عقل هیچ واژه ای جز عامل دشمن و نفوذی بودن شان متبادر نمی سازند. این افراد، ایران و ملت و حکومت را واقعیتِ بر حقِ جاه و مقام و نحوه آسودهِ زیست خود نمی پندارند، بلکه خود را فرضِ واجبِ بر وجود و عامل حیات حکومت و ملت و نظام دانسته و برای همین خیال واهی، روئین تنانه خود را به ایراد هر سخن و انجام هر رفتاری مجاز می شمارند.
حکومت اگر خواهان استمرار خود بر جغرافیای گسترده ایران است، باید دو رویکرد زیر را در پیش بگیرد:
الف) شناسایی و پاکسازی ارکان خود از عناصری که با سخنان یا رفتارهای التهاب آفرین و اغتشاش زا، موجبات تیره شدن رابطه حکومت / ملت را فراهم می سازند. تردیدی نیست که چنین افرادی – در هر رده مملکتی – بیش ترشان نفوذی و ایادی دشمن و تعداد اندکی نیز ناآگاه و سطحی نگرند که البته زیان و خطر هر دو به یک اندازه است و هر دو گروه باید از سپهر سیاسی کشور و پست های اجرایی حذف شوند. بنابراین از هر کس و هر کجا صدا و رفتاری پر عتاب و خطاب و تهدید و تحدید علیه ملت و نیز خارج از شمول عقلانیت، انصاف و مصلحت و تندروی های عجیب و غریب شنیده و دیده شد، باید از سوی مراکز امنیتی و اطلاعاتی دقیقاً رصد شوند. تردید نداشته باشیم چنین شیوه های زیانبخش و ناصوابی به احتمال بسیار – تأکید می شود بسیار – از سوی نفوذی ها و خائنین به ملک و ملت و نظام سیاسی کشور نشأت می گیرند. این اراذل و اوباش ، باید تماماً از مناصب و مسئولیت های خود بر کنار شده و ضمن برخوردهای درخور، به مردم معرفی شوند تا دامن حکومت از عملکرد پلشت گذشته اینان منزه گردد.
ب) در پیش گرفتن راهکارهایی که لازم است تماماً در روند و خدمت به بهبود روز افزون رابطه حکومت / ملت و نیز سعادت و سلامت و ارتقاء سطح آسایش، معیشت و زندگی ایشان طراحی و به کار گرفته شوند.
برخی از این صدها راهکار، می تواند موارد زیر باشد:
۱) اقناع مردم تا حد کسب حداکثری اطمینان از نتیجه مطلوب، و متعاقباً اصلاح بهای حامل های انرژی و صرف منافع بیکران و شایان توجه حاصله در جهت رفاه، تنعم، اشتغال، تأمین مسکن و خدمات مورد نیاز ملت ایران و نیز اصلاح ساختار اقتصادی و توسعه زیر ساخت ها و رفع ناترازی ها و… .
۲) اتخاذ سیاست های صحیح، منعطف و مدبرانه با سایر کشورهای جهان بر اساس منافع و امنیت ملی وقت کشور، و در صورت صلاحدید به مذاکره، حذف کشورهای غالباً فرصت طلب واسط و گفت و گوی مستقیم و شرافتمندانه با دولت ها.
۳) آزادی زندانیان سیاسی ای که بعضاً بازجوها و قضات پرونده های شان نیز فراموش کرده اند برای چه در زندان هستند.
۴) ایجاد بسترهای لازم برای بازگشت ایمن و مطمئن فعالین سیاسی و نیز تمامی ایرانیان اعم از هنرمندان و دیگر هموطنان علاقه مند به بازگشت به زادگاه و میهن خودشان.
۵) تجدید نظر در نحوه و روند شورای نگهبان در بررسی صلاحیت نامزدهای انتخاباتی؛ اهمیت بخشی به آزادی های مدنی؛ حمایت از فعالیت های سیاسی دانشجویی و فعالیت های حزبی تعریف شده در چارچوب قوانین و… .
۶) کاستن از موارد جرم و گسیل نیروی های انتظامی به انجام وظایف و مأموریت های بایسته و شایسته ایشان؛ تعیین و تکلیف یک باره و نهایی لایحه عفاف و حجاب با لحاظ احترام به حقوق تمامی بانوان شریف کشور؛ رفع کامل فیلترینگ و… .
۷) تغییر بنیادین سیاست و رویکرد صدا و سیما در تمامی بخش های تولیدی خود، از پخش صریح و سریع اخبار گرفته تا بازگشت مجریان محبوب به تلویزیون و… ؛ و نیز رها سازی معاونت امور رسانه ای و تبلیغات از بدنه غیر مرتبط و سنگین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و تشکیل وزارتخانه ای مستقل و یا حداقل تشکیل معاونتی تحت نظر ریاست جمهوری.
این دو راهکار، تنها طرق بازگشت حدالمقدور مرجعیت رسانه ای به کشور است.
٨) پاکسازی قوه قضايیه از افراد متخلف و مفسد که به رغم در قلت بودن، به لحاظ قرار داشتن در جایگاه قضاوت و دیگر ارکان حساس این قوه، موجبات نارضایتی های بسیار و گسترده را در بین عدالت جویان از دستگاه قضا فراهم می سازند.
۹) عضویت در معاهده های بین المللی اقتصادی با هدف راه گشایی کالاها و خدمات داخلی به بازارهای جهانی و انجام هر چه با سهولت تعاملات بانکی، مالی و پولی با مراکز مربوطه خارجی و نیز جذب سرمایه گذاری و تکنولوژی های نوین و مدرن به کشور؛ نخبه گرایی و حذف کاسبان تحریم و رانتخواران از ارکان اقتصاد کشور؛ اتخاذ سیاست های کارآمد و صحیح از سوی بانک مرکزی در کنترل بازار ارز و افزایش ارزش پول ملی؛ کاستن از حجم و وظایف دولت با حمایت از بخش خصوصی و… .
۱۰) مقابله با اختلاس و فساد اقتصادی در هر سطح کمی و از سوی هر شخص حقیقی و حقوقی؛
برخورد با بی احترامی و کارشکنی به منظور دریافت رشوه از ارباب رجوع در برخی ادارات دولتی، شهرداری ها و… ؛ متعادل سازی و رویکرد منصفانه تر و عادلانه تر به سیاست های مالیاتی و… .