سیاسی 23 فروردین 1404 - 3 ماه پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0
فیروز نعیم محبوبی

مذاکره کنندگان هسته ای به مثابه ملت و کشور ایران

در مذاکرات “جاری” بین تهران و واشینگتن علاوه بر نکته ای که تأکید شد؛ مستقیم یا غیر مستقیم بودن آن دارای اهمیت نیست. در این خصوص، مهم آن است که اولاً؛ در جریان این گفت و گوها و در مدت زمانی معین، آیا طرفین به نتیجه یا همان توافق می رسند یا نه، و ثانیاً؛ برای رسیدن به این توافق، مذاکره کنندگان ایرانی، به مثابه نمایندگان تام الاختیار نه تنها ۹۰ میلیون ایرانی نسل حاضر، بلکه چند نسل بعدی ایرانیان، چه می دهند و چه می ستانند.

فیروز نعیم محبوبی

 در مذاکرات “جاری” بین تهران و واشینگتن علاوه بر نکته ای که تأکید شد؛ مستقیم یا غیر مستقیم بودن آن دارای اهمیت نیست. در این خصوص، مهم آن است که اولاً؛ در جریان این گفت و گوها و در مدت زمانی معین، آیا طرفین به نتیجه یا همان توافق می رسند یا نه، و ثانیاً؛ برای رسیدن به این توافق، مذاکره کنندگان ایرانی، به مثابه نمایندگان تام الاختیار نه تنها ۹۰ میلیون ایرانی نسل حاضر، بلکه چند نسل بعدی ایرانیان، چه می دهند و چه می ستانند.
ما به توانمندی، دلسوزی و شرافت کامل مذاکره کنندگان مان – هم چون تجربه پیشینِ موسوم به برجام – یقین و اطمینان کامل داریم؛ اما در سطحی چنین عالی و حساس، هیچ مذاکره کننده ای بدون اطمینان کامل از پشت جبهه خود، قادر به کاری نیست. در این جا، از مردم عادی انتظاری نمی رود جز آن چه در تمام نیم قرن اخیر، با صداقت کامل در پشتیبانی از دولت ها و نظام جمهوری اسلامی انجام داده اند. اما در مورد آن چه در اصطلاح قرآنی “ملا” خوانده می شود؛ یعنی نخبگان، سلبریتی ها، مراجع اجتماعی و مشاهیر مورد اعتماد همه یا گروهی از مردم، موضوع متفاوت است. “سر شناسان” کشور، اعم از چپ و راست، یا موافق و مخالف نظام، نمی توانند دائماً و عملاً در تضعیف موضع ملی کشور بکوشند و در ایراد سخن و حرافی – مانند تلویزیون های فارسی زبان خارج کشور – برای متلاشی ساختن آن، یقه بدرانند. در حال حاضر، امروز ۲۳ فروردین ۱۴۰۴ خورشیدی، مذاکره کنندگان هسته ای ایران، معادل ملت و حتی کشور ایران هستند، نه ذره ای کم تر.
هم چنین نخبگان، با استمداد از تاریخ ایران، چه دور و چه نزدیک، باید از بزرگ نمایی دستاوردهای احتمالی مذاکره و حتی توافق پیش رو، بپرهیزند؛ زیرا این خود با دامن زدن به التهابات و انتظارات اجتماعی، فشار بر مذاکره کنندگان ایرانی را افزایش می دهد؛ چرا که اولاً؛ مسائل میان ایران و ایالات متحده آمریکا، یک شبه و یک ماهه و یک ساله پدید نیامده که انتظار داشته باشیم در همین بازه زمانی حل و فصل شود. ایرانیان – صرف نظر از حاکمیت حاکم بر کشورمان – از پانصد سال پیش به این سو همواره در پی موازنه با قدرت های جهانی بوده اند و هر گاه توانسته اند از تبدیل شدن به قمر این یا آن ابر قدرت سر پیچیده اند. اکنون هم اگر ایالات متحده در پی پروژه لیبی سازی ایران یا تبدیل آن به یکی از اقمار خود باشد؛ ایرانیان به همه مشکلات خرد و کلان خود، در برابر آن خواهند ایستاد.
ثانیاً؛ بر همین اساس پروژه دانش و انرژی هسته ای ایران، یک دستاورد درخشان بین نسلی و متعلق به نیمه دهه ۱۳۳۰ خورشیدی به این سو است و صرفاً به این یا آن جناح سیاسی یا حتی جمهوری اسلامی تعلق ندارد. بنابراین، طرف آمریکایی نمی تواند با زیاده خواهی همیشگی خود که اکنون به بالاترین و نفرت انگیزترین سطوح تاریخی خود در مقابل همه جهان رسیده است، خواستار توقف کامل برنامه هسته ای و از آن بدتر، توقف کامل برنامه موشکی ایران بشود. در جنگل خاورمیانه و در حالی که در تمام نیم قرن اخیر، آمریکا خود منشاء اصلی تهدید علیه امنیت ملی ایران بوده، هیچ حکومتی نمی تواند بر سر این موضوعات بنیادین با هیچ کس از جمله آمریکا مصالحه کند. از این رو، دستیابی به توافقی کامل و جامع در کوتاه مدت یا میان مدت کمابیش نامحتمل، و در سیری منطقی، زمانبر خواهد بود. نخبگان در زمینه سازی باور این واقعیت به مردم، مسئولیت تام و تمام دارند.
ثالثاً؛ نه همه، بلکه حتی نیمی از مشکلات خرد و کلان اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و… فعلی ایران، ریشه در تحریم ندارد و بر فرض حصول یک توافق تاکتیکی یا جامع، نمی توان و نباید این انتظار نامعقول را در مردم بر انگیخت که همه مسائل ایران مانند فرود آمدن چوب دستی خوشبختی سیندرلا بر سر هندوانه، آن را به کالسکه ای ساخته شده از طلای خالص تبدیل کند. در تجربه پیشین یعنی برجام، پس از پر شدن ظرفیت های مالی حوزه نفت در سال نخست یعنی ۱۳۹۵، سال دوم برجام به همان تجربه رشد کم و بهره وری پایین و سرمایه گذاری اندک بازگشت. ادعاهایی مانند جذب ۱۰۰۰ یا ۲۰۰۰ میلیارد دلار سرمایه خارجی نیز جز افسانه بافی هیچ چیزی نیست. هیچ کشوری در جهان نه در طول تاریخ و نه عرض جغرافیا، به صرف داشتن روابط ممتاز یا عادی با این یا آن ابر قدرت، به رفاه و امنیت و پیشرفت نرسیده است. نمونه هایی چون ترکیه، آرژانتین، مصر، پاکستان، فیلیپین، اغلب چند کشور آفریقایی و بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین که به مراتب از ایران فقیرترند، گواه این مدعاست.
روشنفکران و نخبگان و حتی اقتصاددانان ایرانی باید بدانند و به مردم و جامعه هدف خود آموزش دهند و به حکومت نیز همزمان تفهیم کنند و بباورانند که مذاکره و حتی توافق با آمریکا – در هر سطحی که به دست بیاید – هرگز جانشین یک حکمرانی صحیح و علمی و منطقی و “مردم پا و ملت محور” نخواهد شد و اگر بنا بود بشود، اساساً در سال ۱۳۵۷، انقلابی رخ نمی داد و حکومتی به شما نمی رسید!
علاوه بر نخبگان، مخاطب این جملات مسئولان دولتی و حکومتی نیز هستند. از مهم ترین دستاورد های عادی سازی احتمالی روابط سیاسی ایران با آمریکا، این خواهد بود که دیگر نمی توان ناکارآمدی ها، ناتوانایی ها، فساد، غارت سازمان یافته، باند بازی ها، خود و غیر خودی انگاری ها و دیگر بدبختی های ذاتی در مناسبات درونی ایران و ایرانیان را پشت تحریم ها پنهان کرد.
دم دستی ترین و روشن ترین نمونه بی اثری رفع تحریم ها در حل مشکلات بنیادین اقتصاد ایران، کاهش حدوداً ۲۰ درصدی قیمت جهانی نفت خام در هفته اخیر است که یعنی اگر بر اثر یک توافق یک شبه بین ایران و آمریکا ۲۰ درصد هم به صادرات نفت ایران افزوده شود، در حال حاضر فقط سطح درآمد ارزی ایران را ثابت نگاه می دارد. در سال ۱۳۹۴ نیز کاهش قیمت نفت در سطح جهان، نه تنها دستاورد حاصل از مذاکرات ۱+۵ را زایل کرد، بلکه بر اثر افرایش عرضه نفت خام، چنان درآمد نفتی ایران را کاست که رشد اقتصادی کشور، برخلاف روند سال قبل و پس از آن، منفی شد.
در این میان و در حین مذاکرات، وظیفه و رسالت مسئولان از همه بیش تر و سنگین تر است. آن ها باید با تمام قوا به تقویت وفاق ملی برای نیرومندی هر چه بیش تر مذاکره کنندگان مان بکوشند و این، صرفاً با لقلقه زبان و شعار شدنی نیست. مثلاً نهادهای رسمی فرهنگی / اجتماعی و در صدر آن ها صدا و سیما، باید ولو موقتاً از لجبازی با مردم دست بردارند؛ به بهانه های واهی با دختران و بانوان نجیب ایران کشمکش نکنند؛ از این یا آن اظهار نظر سخیف در پشت تریبون های بعضاً مقدس بپرهیزند؛ به معیشت مردم و پیشبرد امور اقتصادی کشور بی دلخوش کردن به توافق یا هراسیدن از عدم آن بی ثانیه ای درنگ مشغول باشند؛ برای بوروکراسی خفه کننده کشور چاره ای عاجل بیندیشند؛ وفادار سالاری را به شایسته سالاری تبدیل کنند؛ به تورم ویرانگر پایان دهند؛ برای سرمایه گذاران امید بیافرینند؛ ایران را چنان که باید، به کشور تحقق رؤیاها بدل کنند و خلاصه، خدمت گذار راستین ملت ایران باشند.
بدون این ها هیچ توافق یا رابطه ای به کار هیچ کس نخواهد آمد و با این ها، هیچ تحریمی ایران را تکان نخواهد داد. اساس نیرومندی یا ضعف مذاکره کنندگان امروز ما در پایتخت عمان، بود و نبود همین هاست.

نویسنده
سحر شمخانی
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *