بابت تیتراژ تلویزیونی تاکنون نه کسی از من پولی طلب کرده و نه من به کسی پولی پرداخت کردهام. حتی آثاری که خواندم بابتشان دستمزد هم نگرفتهام و رفاقتی کار کردهایم و بعضا هم برای من بسیار خوب بوده است.
سهند آدم عارف
مهدی یغمائی 21 مرداد ماه سال 1355 در شاهرود به دنیا آمد و ازسال 1372 نواختن پیانو و خواندن آواز سنتی را شروع کرد. وی بعداز سالها تلاش در به دست آوردن تجربه درخواندن آواز سنتی به آرامی تصمیم خود در تغییر سبک خوانندگی را عملی کرد تا اینکه سال 1380 ابتدا همکاری خود را با گروه ژوان آغاز کرد و در همین راستا آلبومی شامل دوازده قطعه موسیقی را منتشر کرد که از جمله معروفترین آنها میتوان به دختر بهار، سایه، دلم تنگه، ستاره جون و .. اشاره کرد. او سپس دومین آلبوم خودش را با عنوان «یه دنیا حرف» به بازار موسیقی عرضه کرد و پساز کشوقوسهای فراوان آلبوم سومش «چمدان تو» را منتشر کرد. این آلبوم حدود یک سال پس از آمادهسازی توفیق انتشار یافت. یغمایی هم همچون بسیاری دیگر از خوانندگان از سال 1395 آلبوم منتشر نکرده و به انتشار تکآهنگ بسنده میکند. با این خواننده درباره موسیقی و حالواحوال امروز این هنر گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
اولا خوانندگان موسیقی اصیل ایرانی حضور دارند و خدا را شکر که به بهترین نحو، موسیقی سنتی ما پیش میرود و من بسیار برای این عزیزان احترام قائل هستم. سبکی که از ابتدا من برای خودم انتخاب کردم پاپیولار است و این انتخابی بوده که انجام دادهام. خودتان هم میدانید که تغییر سبک دادن به یکباره، خواننده را دچار چالشهای بزرگی میکند و ریسک بسیار بزرگی است. دورههای آوازی را گذراندهام و نمیگویم کامل بلد هستم ولی دستکم آنها را تجربه کردهام. گوش من آشنا است به این ردیفها است. شاید در آینده تغییر ژانر هم بدهم. البته هنوز نمیتوانم صد درصد در این باره صحبت کنم چون مطمئن نیستم این اتفاق بیفتد. یکی از مسائلی که وجود دارد این است که متاسفانه باب شده است که میگویند خوانندههای پاپ توانایی آوازی و اجرای تحریرهای اصیل را ندارند و چون توانایی ندارند به پاپ روی آوردهاند. همه میدانند که برای خواندن دستگاههای موسیقی ایرانی، حنجره باید قابلیت بالاتری داشته باشد. من گاهی این کار را انجام میدهم تا مردم بدانند خوانندههای پاپی وجود دارند که میتوانند موسیقی اصیل هم کار کنند اما به انتخاب خودشان خواستهاند پاپ را ادامه بدهند ولی من قلبا موسیقی اصیل را دوست دارم، رگ و ریشه من است و شاید در آینده آلبومی هم در آن فضا منتشر بکنم. البته باید ببینیم و بررسی کنیم که امکانش هست این اتفاق بیفتد یا نه.
البته اگر دقت کرده باشید خود من هم تغییر ژانر دادهام چون اولین کاری که از من منتشر شد یک قطعه به سبک راک بود و بعد از آن آهنگهای من به «ورلد میوزیک» نزدیک بود و نواها مقداری غربیتر بود. بعدا مقداری کلاسیک را به آن اضافه کردیم و اکنون بیشتر فضای کارهای من به سمت نواهای شرقی و ایرانی رفته است. به قول معروف پلهپله این موضوع را دنبال میکنیم شاید اتفاقات دیگری هم افتاد و شاید هم همین ژانر را ادامه دادم. بستگی به بازخورد مخاطبان دارد.
باور بفرمایید من نه چیزی از مافیای تیتراژ تلویزیونی میدانم و نه تا به حال با آن برخورد کردهام. سالها پیش تیتراژ برنامه «ماه عسل» را خواندم و دوست بزرگوارم احسان علیخانی در کمال خلوص نیت بنده را برای این کار انتخاب کردند و من هم با کمال میل در آن کار شرکت کردم و بسیار هم خوشحال شدم. همان زمان اگر تیتراژ برنامه شبکوک را خواندم به این دلیل بود که دوست بودیم با هم و من داور آن برنامه بودم؛ دوستان از من خواستند و تا امروز برخی تیتراژهای پایانی برنامهها را خواندهام. من چیزی با عنوان مافیا واقعا ندیدم.
ببینید من صلاحیت صحبت کردن درباره این مسائل را ندارم.
ببینید در همه جهان تهیهکنندهها دوستانی در کنار خودش دارند که میتوانند در پیشبرد کارش به او کمک کنند. حالا، دوست ترانهسرا، دوست آهنگساز و… . هر کس؛ خود شما اگر بخواهید برنامهای را تهیه کنید، شاید خیلی راغبتر و راحتتر باشید که با دوست نزدیکتان این کار را به سرانجام برسانید. این وجود دارد ولی درباره این بحثهایی که درباره خریداری تیتراژ و پول دادن خوانندگان به تهیهکنندگان مطرح میشود، بهشخصه چیزی ندیدهام. بابت تیتراژ تلویزیونی تاکنون نه کسی از من پولی طلب کرده و نه من به کسی پولی پرداخت کردهام. حتی آثاری که خواندم بابتشان دستمزد هم نگرفتهام و رفاقتی کار کردهایم و بعضا هم برای من بسیار خوب بوده است. هم «ماهعسل»، هم «شبکوک» برای من بازخوردهای خوبی داشتهاند ولی در مسیر کاریام تا به حال چنین اتفاقی نیفتاده است. اگر رفاقت کردن نامش مافیا است، بله ما هم مافیایی هستیم.