در میان سیل بنیان برافکن کمدیهای عامهپسند در جریان اکران سینمای ایران، فیلمهای قابل توجه و دارای ارزشی اکران میشوند که متاسفانه کمتر مورد توجه مخاطبان سینمای ایران قرار میگیرند. فیلم «عزیز» به کارگردانی مجید توکلی از جملهی این فیلمهاست که اینروزها اکران عمومی شده است.
در میان سیل بنیان برافکن کمدیهای عامهپسند در جریان اکران سینمای ایران، فیلمهای قابل توجه و دارای ارزشی اکران میشوند که متاسفانه کمتر مورد توجه مخاطبان سینمای ایران قرار میگیرند. فیلم «عزیز» به کارگردانی مجید توکلی از جملهی این فیلمهاست که اینروزها اکران عمومی شده است.
چندسالی است که فیلمسازی با زبانها، گویشها و آداب و رسوم متفاوت از پایتخت نشینان در سینمای ایران رایج شده است. اتفاقی مثبت که میتواند علاوه بر آشنایی عمومی با فرهنگهای گوناگون و حفظ و گرامیداشت اقوام و فرهنگهای محلی، حسی از همبستگی ملی را نیز تقویت کند. «عزیز» یکی از این فیلمهاست که با گویش گیلکی و جغرافیای استان گیلان ساخته شده است. بهرهگیری از گویشها و زبانهای ایرانی، بیشوکم لحن و فضایی رئالیستی به اینگونه آثار میبخشد و معمولا با چنین پسزمینهای قصههایی عاشقانه، قومی و یا با رویکردهای انتقادی و اجتماعی ساخته میشود.
«عزیز» با رویکردی عاشقانه به قصهای نامتعارف در چارچوب مناسبات سینمای ایران میپردازد. حکایتی که به گفتهی یکی از شخصیتهای فیلم، نه شرعی است، نه عرفی و نه عقلانی. فیلم حکایت اعضای یک خانوادهی گیلانی و مادر سالخوردهشان را روایت میکند که درگیر آلزایمر و فراموشی است. پیشروی بیماری عزیز بهقدری است که فرزند کوچک خود را نمیشناسد و با فراموش کردن گذر زمان و عمر، او را در قالب همسرِ درگذشتهاش میبیند و دل به او میبازد! این در حالی است که انوش، با مشقت شرایط ازدواج با دختر مورد علاقهاش را فراهم ساخته است. اما با عود کردن بیماریِ مادر و علاقهای که اعضای خانواده به او دارند، کار دشوار میشود.
اعضای خانواده پس از تردیدهای فراوان عاقبت تن به مصلحتی میدهند که در جامعهای سنتی، حتی بر زبان راندنش هم میتواند عواقب ناخوشایندی داشته باشد. آنها تصمیم میگیرند به بازیِ مادر ادامه دهند. قرار است انوش در نقشِ جوانیِ پدر، سر سفرهی عقد مادرش بنشیند. فیلم روایتگر مصلحتاندیشیها و اصولی از جمله آبروداری نزد همسایگان و آشنایان است. نکتهای که در فرهنگ ایرانی اهمیت و جایگاه ویژهای دارد. حال اگر این اصول غیرقابل تخطی و استوار فرهنگی، به دلیلی شاید موجه، نیاز به اندکی تغییر و جابجایی داشته باشند چه اتفاقی میافتد؟ فرزندان عزیز با وجود تردیدها و ترس فراوان از حرفِ دیگران، عاقبت به این جمعبندی میرسند که مراسمی صوری و جعلی برگزار کنند، برادر کوچک خود را برجای پدر سر سفرهی عقد مادر بنشانند. تنها با این هدف که دلِ پیرزن بیمار را در این روزهای پایانیِ عمر خوش کنند.
آیا این هدفِ موجهی برای خم کردن و دور زدن (نه زیرِ پا گذاشتن) اصول اخلاقی و عرفی جامعهی سنتی ایران به شمار میرود؟ فیلم با لحنی روان و پیرنگ و ساختاری ساده و یکخطی، میکوشد اینگونه روی لبهی خط قرمزهای عرفی اجتماع حرکت کند و پیشنهاد تازهای برای موقعیتهای غیرمنتظره ارائه دهد.