اجتماعی 08 بهمن 1403 - 5 ماه پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0
رئیس انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران در گفت و گو با نوآوران:

آسیب طلاق عاطفی بر فرزندان بیش از طلاق رسمی است

بروز مشکلات در زندگی مشترک، امری طبیعی است و در بسیاری از خانواده ها شاهدش هستیم، اما ادامه دار شدن مشکلات و تعمیق آن ها می تواند مشکلات بسیار زیادی برای زوجین و مهم تر از آن فرزندان ایجاد کند.

طلاق عاطفی

آرزو قادری
روزنامه نگار

بروز مشکلات در زندگی مشترک، امری طبیعی است و در بسیاری از خانواده ها شاهدش هستیم، اما ادامه دار شدن مشکلات و تعمیق آن ها می تواند مشکلات بسیار زیادی برای زوجین و مهم تر از آن فرزندان ایجاد کند.
امروزه یکی از مهم ترین مشکلاتی که به طور قابل توجهی در جامعه خودنمایی می کند، “طلاق عاطفی” زوجین است.
در بروز چنین پدیده تلخی نمی توان تنها یک عامل را دخیل دانست و مجموعه ای از عوامل موجب چنین اتفاقی می شوند.
برخی مشاوران خانواده، رشد استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی را عامل ایجاد طلاق عاطفی عنوان می کنند.
اما برخی روان شناسان نیز معتقدند که فضای مجازی گرچه در این میان مؤثر است، اما عامل اصلی نیست.
در همین خصوص به گفت و گو با دکتر کوروش محمدی، رئیس انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران پرداختیم.
او معتقد است که بعد از مدتی، فاصله عاطفی در خانواده و اختلاف سلیقه‌ها و دیدگاه‌های مخالف بروز و ظهور می‌یابد و خود را نشان می‌دهد و شبکه‌های مجازی فقط بروز اختلافات را تسهیل و تسریع کرده‌اند.
دکتر محمدی می گوید: تنها تفاوت شبکه های اجتماعی مجازی با سیستم سنتی قبلی این است که افراد را زیر یک سقف از هم جدا می‌کند. یعنی در کنار هم هستند اما به همدیگر توجه نمی‌کنند و وجود یکدیگر را احساس نمی‌کنند‌‌. ریشه طلاق عاطفی به همان شکل ارتباطاتی غلط که در جامعه به لحاظ تربیتی و فرهنگی و فرزندان مان منتقل می‌کنیم باز می‌گردد. تربیت غلط خانواده‌ها و عدم آشنایی فرزندان با مهارت‌های زندگی موجب می‌شود فرزندان که پدران و مادران فردای این جامعه هستند به شدت تحت تاثیر احساسات قرار گیرند و با شناخت سطحی اقدام به ازدواج کنند.
رئیس انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران مطرح کرد: با توجه به این که غالب زوجینی که دچار طلاق عاطفی می‌شوند صاحب فرزند هستند و علت اصلی عدم طلاق رسمی و به اصطلاح تحمل کردن یکدیگر را وجود فرزندان عنوان می‌کنند، بی‌مهری‌های والدین و نبود محبت در خانواده تاثیرات قابل توجهی بر فرزندان شان خواهد گذاشت. لفظ این که “من فقط به خاطر وجود بچه‌ها با تو زندگی می‌کنم” به نوعی شیوه غیر مؤثری برای برقراری ارتباط است؛ چرا که هر فردی که این گزاره را بیان می‌کند، قلباً به آن اعتقاد ندارد بلکه صرفا چون در حالت خشم قرار گرفته است این عبارت را مطرح می‌کند، اما چون مهارت کنترل خشم ندارد، با گفتن این جمله ضربه مهلکی به ارتباط بین زوجین و در واقع فرزندان می‌زند.
دکتر محمدی ادامه داد: حداقل تا سال ها این قبیل جملات اثرش در رابطه زوجین باقی می‌ماند و احترام بین طرفین را از بین می‌برد. فرزندانی نیز که در چنین خانواده‌هایی تربیت می شوند، در فضای عاطفی ضعیف بین والدین بزرگ می‌شوند و رشد می‌کنند و نشاط پویایی شان را از دست می‌دهند. غالب این فرزندان به انزوا کشیده می‌شوند. اعتماد به نفس بسیار پایینی دارند و همواره با تعصب و اضطراب زندگی می‌کنند.
وی عنوان کرد: اکثر فرزندان خانواده هایی که گرفتار طلاق عاطفی شده اند، به نوعی خود را درگیر ابزاری همچون شبکه‌های مجازی می کنند که نمی ‌توان آن را محیط سالمی دانست. این فرزندان بیش از این که به والدین شان گرایش داشته باشند، به سمت گروه همسالان تمایل پیدا می‌کنند تا به این ترتیب کمبودهای عاطفی خود را جبران کنند که معمولاً دچار آسیب‌های فراوانی می‌شوند؛ چرا که بسیار نادر است گروه همسالان باورهای مثبت به فرد منتقل کند و عمدتاً به دلیل شرایط پذیرش شان و موقعیتی که دارند، درگیر ناهنجاری‌ها و آسیب‌های جدی هستند که فرزندان برای این که هویت بیابند از همسالان تبعیت می‌کنند. از همین جاست که زمینه استفاده از مواد مخدر و سایر ناهنجاری‌ها و بزهکاری‌ها ایجاد می‌شود.
دکتر محمدی افزود: فرزندان چنین خانواده‌هایی از روابط عاطفی بد و خاموش والدین در وهله اول، دچار ترس و اضطراب می‌شوند و در مرحله بعد اقدام به واکنش می‌کنند. یعنی علیه والدین به شدت دچار پرخاشگری می‌شوند و ارزش‌های خانواده را زیر پا می‌گذارند و به این ترتیب انتقام اجتماعی می‌گیرند. یعنی ممکن است به دلیل این که مصرف مواد مخدر در خانواده خط قرمز است، تعمداً به استعمال مواد مخدر اقدام کنند. در واقع فرزندان خانواده‌هایی که دچار طلاق عاطفی هستند، به لجبازی با والدین می‌پردازند و انتقام جویانه علیه داشته‌ها و نظام ارزشی خانواده قیام می‌کنند.
وی با بیان این که فرزندان زوج هایی که گرفتار طلاق عاطفی می‌شوند، خودشان صاحب فرزند و همسر خواهند شد و در آینده به ایفای نقش مادری و پدری می‌پردازند و به عنوان عضوی از اجتماع، فعالیت‌های مختلف شغلی و اجتماعی را تجربه خواهند کرد، همچنین گفت: ما اکنون با نسل دوم طلاق عاطفی روبرو هستیم. یعنی نسل اولی که در فضای عاطفی ضعیف والدین دهه ۵۰ و ۶۰ پرورش یافتند و امروز خودشان پدران و مادرانی هستند که طلاق عاطفی را تجربه می‌کنند به عنوان نسل دوم این فرآیند ایفای نقش می‌کنند. بنابراین زنجیره تربیتی غلط همین طور ادامه می‌یابد و فرزندانی که در این فضا رشد کنند، سعی در اخذ یا انتخاب مکانیزم‌هایی برای جبران این کمبودهای عاطفی و روانی می‌کنند که عمدتاً آسیب رسان است. به عنوان نمونه می‌توان به سبک‌های خشن و دیکتاتور مآبانه که برای برخورد با همسر و فرزندان شان اختیار می‌کنند اشاره کرد.
دکتر محمدی اظهار داشت: عمدتاً آسیبی که از طلاق عاطفی متوجه فرزندان می‌شود به مراتب بیش از آسیبی است که بچه‌های طلاق رسمی را تهدید می‌کند؛ چرا که بچه‌های طلاق رسمی و قانونی تکلیف شان روشن است، اما بچه‌های طلاق عاطفی بلاتکلیفت و مورد حمایت والدین نیستند.
وی در پایان تأکید کرد: بحث سبک‌های تربیتی نکته بسیار مهمی است و با توجه به این که شیوه تربیتی غالباً خشن و ناکارآمد است نیازمند آموزش خانواده‌ها در این زمینه هستیم. متاسفانه مکانیزم تعلیم و تربیت در ایران ناکارآمد است و نمی‌تواند پاسخگوی بسیاری از مسائل باشد و اثرگذاری بسیار پایینی دارد؛ از این رو نیازمند ایجاد تحولاتی در ساختارهای تربیتی خانواده‌ها هستیم تا به این ترتیب در آینده شاهد نسل ماهر و توانمند در حوزه ارتباطات اجتماعی باشیم.

نویسنده
سحر شمخانی
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *