هنر 18 دی 1403 - 6 ماه پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0
محمد سریر/ آهنگساز و موسیقیدان

احترامی که در دست فراموشی است

نزد موزیسین‌های جوان ما سنت احترام به افرادی که برای آنها حتی به‌عنوان یک دوست یا درحد یک معلم بوده‌اند، در حال از بین رفتن است.

موزیسین های جوان

نزد موزیسین‌های جوان ما سنت احترام به افرادی که برای آنها حتی به‌عنوان یک دوست یا درحد یک معلم بوده‌اند، در حال از بین رفتن است. اگر سر کلاس‌های آموزش موسیقی بروید، درمی‌یابید که چه‌میزان این احترام کاهش پیدا کرده و شرایط امروز این کلاس‌ها با زمانی که ما هنرجو بوده‌ایم، تفاوت دارد. در آن زمان این احترام گذاشتن به اساتید موسیقی برای ما بسیار اهمیت داشت.
در این زمینه خاطره‌ای دارم. زمانی‌که دانشجو بودم، یکی از اساتیدم، دکتر علی‌آبادی که رییس دیوان عالی کشور بود، داخل کلاس شد و من نیمه کاره بلند شدم چون کتابی روی پایم بود و داشتم آن را می‌خواندم. وقتی دکتر علی‌آبادی صحبت‌های خود را آغاز کرد، گفت که برخی از دوستان که هم‌سن بچه‌های من هستند، جلوی با زحمت و نصفه کاره بلند می‌شوند. پس از آن جلسه من دلیل این اتفاق را به دکتر علی‌آبادی گفتم و از ایشان عذرخواهی کردم. دکتر علی‌آبادی نیز گفت که می‌دانم اما این مساله را در جلسه عنوان کردم که این سنت از بین نرود.
این روزها بازار اجرای برنامه‌های صحنه‌ای بسیار گرم شده است و هر نوع موسیقی‌ای و با هر کیفیتی اجرا می‌شود که اتفاق بدی هم نیست چون بالاخره کار تفننی هم باید در جامعه وجود داشته باشد و هر کدام برنامه اجرا می‌کنند.
موسیقی ایرانی اصلا در جمع کوچک معنا پیدا می‌کند. زمانی‌که موسیقی ایرانی را در تالارها می‌نوازند، آن ارتباطی که باید میان موزیسین و مخاطب برقرار شود، اتفاق نمی‌افتد. زمانی‌که موسیقی ایرانی از جمع و محفل کوچک و سالن کوچک به تالارهای بزرگ و سالن‌های عریض و طویل می‌رود، مخاطب ساز را نمی‌بیند و درنتیجه موسیقی را نمی‌فهمد.
زمانی در روم پنج یا شش استاد بودند که مانند حوزه علمیه امروز ایران، این اساتید از میان داوطلبان، هنرجوهای خود را انتخاب می‌کردند. این هنرجوها درس‌هایی در زمینه‌های مختلف و با دیگر استادان را می‌گذراندند اما درنهایت استادی که او را به شاگردی خود قبول کرده بود می‌توانست درباره فارغ‌التحصیلی هنرجو نظر نهایی را بدهد اما ْآن نسل به‌مرور منقرض شدند و دیگر کسی جایگزین آن‌ها نشد. زندگی مدرن با این‌که فردی با زحمت فراوان تمام زندگی خود را بر سر کلاس و درسی بگذارد که شاید در آن چندان موفق نباشد، مخالف بود چون بر ذاساس زندگی مدرن ممکن است این فرد اگر انرژی خود را در راه دیگری صرف کند، موفق‌تر می‌شود. زندگی مادی که رشد پیدا کرد، دانشگاه تاسیس شد و همان مکان را به دانشگاه تبدیل کردند که افراد به آنجا بروند و از آن مدرک خود را دریافت کنند. کم کم ما نیز داریم به این فرم می‌رسیم؛ متوسط سنی زیادی در ایران یافت می‌شود که با دیدگاه‌های دیگری به کار هنر و موسیقی وارد می‌شوند.
درنهایت قدرشناسی از استادها و منش‌هایی را که در گذشته داشته‌ایم و حتی در فرهنگ عمومی خانواده‌های ایرانی نیز وجود دارند، در حال منسوخ شدن هستند و داریم از آنها دور می‌شویم.

نویسنده
سحر شمخانی
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *