ما پزشکان، بارها با بیمارانی روبهرو شدهایم که بدون هیچ بیماری مشخص جسمی، از خستگی مزمن، بیخوابی، اختلال حافظه، اضافهوزن یا حتی اضطراب دائمی شکایت دارند. در بسیاری از این موارد، پای هورمونی به میان است که هرچند بدن بدون آن نمیتواند زنده بماند، اما ترشح بیشازحد یا نا به جای آن نیز میتواند سلامت جسم و روان انسان را به خطر بیندازد و کورتیزول نام دارد.
ما پزشکان، بارها با بیمارانی روبهرو شدهایم که بدون هیچ بیماری مشخص جسمی، از خستگی مزمن، بیخوابی، اختلال حافظه، اضافهوزن یا حتی اضطراب دائمی شکایت دارند. در بسیاری از این موارد، پای هورمونی به میان است که هرچند بدن بدون آن نمیتواند زنده بماند، اما ترشح بیشازحد یا نا به جای آن نیز میتواند سلامت جسم و روان انسان را به خطر بیندازد و کورتیزول نام دارد.
کورتیزول که بهدرستی به آن هورمون استرس گفته میشود، یکی از حیاتیترین هورمون های ترشحشده از قشر غده فوقکلیوی (آدرنالین) است. ترشح این هورمون، تحت کنترل محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال است و نقش محوری در بقا دارد؛ اما مانند هر عامل نیرومندی، اگر از تعادل خارج شود، فاجعه میآفریند.
در شرایط نرمال، کورتیزول با تنظیم متابولیسم گلوکز، چربی و پروتئین، به تأمین انرژی بدن کمک میکند. در مواقع استرس حاد ـ مانند خونریزی، گرسنگی، شوک یا عفونت ـ ترشح کورتیزول افزایش مییابد تا بدن بتواند با افزایش گلوکز خون، فشار خون و مهار پاسخهای التهابی، جان خود را حفظ کند. در واقع کورتیزول به بدن فرمان میدهد: «همهچیز را متوقف کن، فقط زنده بمان».
اما مشکل زمانی آغاز میشود که این ترشح اضطراری، مزمن شود؛ یعنی فرد بهطور مداوم در حالت استرس روانی یا فیزیولوژیک بماند. در این صورت، همان کورتیزولی که برای بقا مفید بود، به دشمنی آرام و تدریجی بدل میشود.
مغز، یکی از حساسترین اندامها نسبت به کورتیزول است. تحقیقات نشان دادهاند که بالا بودن مزمن کورتیزول باعث کوچکشدن هیپوکامپ میشود و این یعنی ضعف حافظه، اختلال در تمرکز و کاهش توانایی یادگیری.
فردی که برای ماهها یا سالها در معرض استرس مداوم باشد، نهتنها دچار فرسایش روانی میشود، بلکه عملکرد شناختی او نیز بهشدت افت میکند. این مسئله بهویژه در بیماران مبتلا به افسردگی مزمن و اختلالات اضطرابی مزمن دیده میشود.
یکی از اثرات شناختهشده کورتیزول، افزایش فشار خون است. این هورمون با افزایش حساسیت گیرندههای عروقی نسبت به هورمونهای تنگکننده عروق مانند آدرنالین و نورآدرنالین، فشار خون را بالا میبرد. در شرایط حاد، این مسئله حیاتی است؛ اما در بلندمدت، منجر به پرفشاری مزمن، ضخیم شدن دیواره رگها، و افزایش خطر سکتههای قلبی و مغزی میشود.
در افرادی که در آن ها ترشح کورتیزول بیش از حد است، شانس ابتلا به بیماریهای قلبی ـ عروقی چند برابر افراد سالم است. زندگی در استرس دائمی میتواند قلب را بهتدریج فرسوده کند.
کورتیزول بهعنوان یک مهارکننده قوی التهاب، یکی از مهمترین ابزارهای طبیعی بدن برای کنترل پاسخهای ایمنی است.
اما در شرایط استرس مزمن، همین اثر ضدالتهابی به سرکوب مداوم سیستم ایمنی منجر میشود. فرد ممکن است بیشتر بیمار شود، عفونتها دیرتر بهبود یابند و زخمها دیرتر ترمیم گردند. به بیان ساده بدن شما به دشمنان خارجی بیتفاوتتر میشود، چون مغز درگیر جنگ روانی داخلی است.
کورتیزول، از طریق افزایش گلوکز خون و کاهش حساسیت به انسولین، زمینه را برای ابتلا به دیابت نوع دو فراهم میکند. از سوی دیگر، با تحریک لیپولیز و سپس تجمع چربی در ناحیه شکم، باعث چاقی شکمی میشود که با ریسک بالا برای بیماریهای قلبی و متابولیک همراه است.
همچنین، کورتیزول با افزایش تجزیه پروتئینهای عضلانی، منجر به آتروفی عضلات و ضعف جسمی میشود. بیمارانی که تحت درمان طولانیمدت با کورتونها هستند یا در وضعیت استرس دائمی قرار دارند، اغلب از تحلیل رفتن عضلات شکایت دارند.
افزایش مزمن کورتیزول منجر به پوکی استخوان (به دلیل کاهش جذب کلسیم)، نازکی پوست، شکنندگی مو و بروز ترکهای پوستی میشود. در زنان، ممکن است نظم قاعدگی بههم بریزد و در مردان، میل جنسی کاهش یابد؛ چرا که کورتیزول با مهار ترشح GnRH در مغز، سیستم تولیدمثل را سرکوب میکند. این مکانیسم باز هم یک اصل بقا را دنبال میکند؛ وقتی بدن فکر میکند در بحران است، تولیدمثل را متوقف میکند.
کورتیزول در شرایط نرمال، طبق ریتم شبانهروزی تنظیم میشود؛ صبحها بالاتر است و شبها کاهش مییابد تا خواب ممکن شود، اما استرس مزمن، این ریتم را بههم میزند. بسیاری از افرادی که دچار اضطراب هستند، شبها نمیتوانند بخوابند چون سطح کورتیزول آنها پایین نمیآید. بیخوابی، خود منجر به افزایش بیشتر کورتیزول میشود و این چرخه معیوب ادامه پیدا میکند.
همیشه به بیمارانم توصیه کرده ام که راه نجات، در تغییر نگاه به زندگی است؛ در یادگیری شیوههای کاهش استرس، مانند مدیتیشن، ورزش، خواب کافی، روابط انسانی سالم، تغذیه مناسب و حتی گاهی توقف و نفس عمیق.