اجتماعی 30 تیر 1404 - 14 ساعت پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0
نوآوران در گفت و گو با جامعه‌شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه بررسی می کند

اعتیاد اینترنتی؛ بحران خاموش خانواده‌ها

در سال‌های اخیر، سرعت تحول دیجیتال و گسترش فناوری‌های ارتباطی، شیوه‌های زیست ما را به‌کلی دگرگون کرده است. نوجوانان و جوانانی که روزگاری وقت خود را در کوچه‌ها، کتابخانه‌ها یا کنار خانواده می‌گذراندند، امروز بیشتر وقت‌شان را در اتاق‌های دربسته و پشت صفحه‌های درخشان گوشی‌ها می‌گذرانند. والدین نگران، معلمان مضطرب، و روان‌شناسان و جامعه‌شناسان هشداردهنده، همه روایت‌گر یک پدیده‌ یعنی اعتیاد اینترنتی هستند. این پدیده اگرچه در ظاهر سرگرم‌کننده، جذاب و حتی آموزشی به نظر می‌رسد، اما در لایه‌های پنهان خود، سایه‌ای سنگین از افسردگی، انزوا، بحران هویت و اختلالات روانی را بر زندگی نوجوانان و حتی بزرگسالان افکنده است.

اعتیاد اینترنتی

آرزو قادری
روزنامه نگار

در سال‌های اخیر، سرعت تحول دیجیتال و گسترش فناوری‌های ارتباطی، شیوه‌های زیست ما را به‌کلی دگرگون کرده است. نوجوانان و جوانانی که روزگاری وقت خود را در کوچه‌ها، کتابخانه‌ها یا کنار خانواده می‌گذراندند، امروز بیشتر وقت‌شان را در اتاق‌های دربسته و پشت صفحه‌های درخشان گوشی‌ها می‌گذرانند. والدین نگران، معلمان مضطرب، و روان‌شناسان و جامعه‌شناسان هشداردهنده، همه روایت‌گر یک پدیده‌ یعنی اعتیاد اینترنتی هستند. این پدیده اگرچه در ظاهر سرگرم‌کننده، جذاب و حتی آموزشی به نظر می‌رسد، اما در لایه‌های پنهان خود، سایه‌ای سنگین از افسردگی، انزوا، بحران هویت و اختلالات روانی را بر زندگی نوجوانان و حتی بزرگسالان افکنده است.
نوجوانی که با کنجکاوی وارد فضای مجازی می‌شود، بی‌آن که بداند در دام الگوریتم‌ها و دنیای غیرواقعی به ظاهر پُرزرق‌وبرق آن گرفتار می‌شود. پُست‌های پر زرق و برق بلاگرها، عکس‌های آراسته با فیلترهای ساختگی، زندگی‌هایی که گویی بی‌هیچ رنجی در جریان‌اند؛ همه و همه تصویری جعلی از «خوشبختی» می‌سازند که نوجوان ما خود را در مقایسه با آن «محروم»، «عقب‌مانده» و «بی‌ارزش» می‌پندارد.
شاید زمانی تلفن همراه و اینترنت به عنوان ابزار آموزش، پژوهش یا ارتباط اجتماعی معرفی شده بود، اما امروز، در غیاب سواد رسانه‌ای و آگاهی، این ابزار به یک سلاح نامرئی علیه سلامت روانی و اجتماعی نسل فردای ایران بدل شده است.
برای بررسی جامعه‌شناختی این پدیده، با دکتر امان‌الله قرائی مقدم، جامعه‌شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه گفت‌وگویی داشته‌ایم.

* اگر بخواهیم کمی دقیق‌تر به مسئله نگاه کنیم، به نظر شما چرا فضای مجازی تا این اندازه نوجوانان را جذب کرده و چرا این جذب شدن در اغلب موارد، به وابستگی و اعتیاد ختم می‌شود؟
پاسخ این سؤال را باید در دو لایه بررسی کرد؛ یکی لایه روانی و فردی و دیگری اجتماعی و ساختاری. در لایه فردی، نوجوان در سن هویت‌یابی است؛ پرسش اساسی‌اش این است: “من کیستم؟” اما در دنیای واقعی، پاسخ‌گویی به این سؤال نیاز به تجربه، تعامل اجتماعی، شکست، کشف و خودشناسی دارد که فرآیندی زمان‌بر و چالش‌برانگیز است. اما در فضای مجازی، نوجوان با چند کلیک می‌تواند «خود ساختگی» و «هویتی آرمانی» برای خود بسازد. او می‌تواند فردی خوشحال، موفق، جذاب یا حتی مشهور جلوه کند، بی‌آن که نیاز به طی فرآیند واقعی رشد داشته باشد.
در لایه اجتماعی، ما با فقر فضاهای فرهنگی و سرگرمی‌های سازنده مواجهیم. مدارس ما بیشتر از آن که مهارت زندگی بیاموزند، صرفاً دانش نظری ارائه می‌دهند. خیابان، کتابخانه، سینما و حتی پارک، دیگر جذابیت چندانی برای نوجوان ندارد. او پناه می‌برد به فضای مجازی؛ تنها جایی که احساس کنترل، دیده‌شدن و سرگرمی دارد.

*برخی والدین این موضوع را ساده می‌پندارند و تصور می‌کنند صرفاً با محدود کردن یا قطع اینترنت می‌توانند مشکل را حل کنند. آیا این تصور درست است؟
متأسفانه این نوع برخورد واکنشی، نه تنها کارساز نیست، بلکه در بسیاری از موارد، شرایط را بدتر می‌کند. اعتیاد اینترنتی مشابه با سایر اعتیادها، ریشه در خلأ دارد. اگر نوجوان از مدرسه، خانواده یا اجتماع خود محروم از توجه، محبت، گفت و گو یا معنا باشد، اینترنت را به‌عنوان جایگزین این فقدان‌ها انتخاب می‌کند. پس اگر تنها اینترنت را از او بگیریم، در واقع منبع آرامش کاذب‌اش را حذف کرده‌ایم، اما چیزی برای جایگزینی به او نداده‌ایم. این باعث پرخاشگری، افسردگی و حتی بروز اختلالات رفتاری می‌شود.
راه حل، ابتدا آگاهی‌بخشی است. والدین باید یاد بگیرند که فضای مجازی را شیطان جلوه ندهند، بلکه آن را مدیریت کنند. محدودسازی همراه با جایگزین‌سازی معنادار، مثل فعالیت‌های گروهی، هنر، ورزش یا سفرهای کوتاه، می‌تواند مفیدتر از هر گونه ممنوعیت کورکورانه باشد.

*یکی از محورهای مهم بحث شما، بحران هویت در نوجوانان بود. لطفاً بیشتر در این مورد توضیح دهید.
نوجوان امروز در حال تجربه هویت‌های متعددی است؛ هویت دیجیتال، هویت خانوادگی، هویت تحصیلی و گاهی هویت جعلی. فضای مجازی باعث شده نوجوانان بیش از آن که به آن چه هستند تکیه کنند، به آن چه «می‌خواهند دیگران فکر کنند هستند» وابسته شوند. این نوع زیست، ریشه‌ای در واقعیت ندارد. آن‌ها با دیدن بلاگرهایی که ظاهراً همیشه خوشحال‌اند، همیشه در سفر و در میان چیزهای لوکس، احساس کم‌بود می‌کنند. این مقایسه‌های ناسالم باعث شکل‌گیری نوعی بی‌ارزشی درونی می‌شود که به افسردگی و اضطراب مزمن ختم می‌گردد.
نوجوانی که نمی‌تواند تشخیص دهد زندگی مجازی افراد، حاصل انتخاب، تدوین، و اغراق است، خیلی زود گم می‌شود؛ نمی‌داند چه کسی است، چه می‌خواهد و کجا باید برود. این دقیقاً تعریف بحران هویت است.

*آیا اعتیاد به فضای مجازی را می‌توان صرفاً مشکل فردی دانست یا باید آن را در سطح کلان‌تر، یعنی نظام اجتماعی و فرهنگی، تحلیل کرد؟
نمی‌توان این پدیده را تنها فردی دید. ساختارهای کلان جامعه ما نیز نقش بسیار مهمی دارند. سیاست‌گذاری‌های فرهنگی ناکارآمد، نبود رسانه ملی جذاب، فقدان برنامه‌های تربیتی متناسب با سن و نیازهای نوجوانان، سیستم آموزشی حافظه‌محور، همه و همه زمینه‌ساز گرایش نوجوانان به فضای مجازی شده‌اند.
نوجوان امروز با دنیای سنتی در خانه و مدرسه، و دنیای مدرن و دیجیتال در موبایل و تبلتش مواجه است. این تضاد فرهنگی بدون آموزش کافی، ذهن او را پریشان می‌کند. ما نیازمند بازنگری در سیاست‌گذاری‌های فرهنگی هستیم تا بتوانیم بستر استفاده صحیح از اینترنت را فراهم کنیم، نه اینکه صرفاً مصرف را سرکوب کنیم.

*نقش والدین در کنترل این وضعیت چیست؟ آیا آموزش به خانواده‌ها ضرورتی دارد؟
نقش والدین محوری است، اما نه در قالب «کنترل»، بلکه در قالب «همراهی» و «آگاهی». بسیاری از والدین خود نیز گرفتار اعتیاد به گوشی هستند و الگوی مناسبی برای فرزندان‌شان نیستند. وقتی مادری به‌جای گفت‌وگو با کودک، مشغول مرور پست‌های اینستاگرامی است، یا پدری در شام خانوادگی هم گوشی را رها نمی‌کند، چطور می‌توان انتظار داشت فرزندش به زندگی واقعی علاقه‌مند شود؟
ما نیازمند برنامه‌های آموزشی فراگیر برای خانواده‌ها هستیم. خانواده باید بداند چگونه می‌تواند «حضور هوشمندانه» در فضای مجازی داشته باشد و همزمان روابط واقعی و عاطفی را با فرزندان حفظ کند.

*و در پایان، آینده را چگونه می‌بینید؟ اگر روند به همین شکل ادامه پیدا کند، جامعه ما با چه مخاطراتی روبه‌رو خواهد شد؟
اگر امروز اقدام نکنیم، در دهه آینده با نسلی روبه‌رو خواهیم بود که از نظر عاطفی و هویتی دچار اختلال است، توان همدلی، ارتباط مؤثر و تصمیم‌گیری ندارد، بیشتر در دنیای مجازی زندگی می‌کند تا در واقعیت، و این یعنی بحران اجتماعی. اعتیاد اینترنتی یک بیماری مدرن است که باید با نگاهی بین‌رشته‌ای – شامل روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، آموزش و فناوری – درمان شود. تأخیر در این زمینه، خسارتی غیرقابل جبران خواهد داشت.
پدیده اعتیاد اینترنتی، ریشه‌دار، پیچیده و چندوجهی است. راه مقابله با آن، نه در حذف اینترنت بلکه در بازتعریف رابطه ما با آن است. نوجوان امروز، آینده فردای ماست؛ اگر نتوانیم او را از میان امواج سرگردان دنیای مجازی به ساحل خودآگاهی و تعادل برسانیم، نه‌تنها او، بلکه جامعه‌ای کامل در آینده قربانی خواهد شد.

نویسنده
سحر شمخانی
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *