سیاسی 25 خرداد 1404 - 3 هفته پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0
فیروز نعیم محبوبی

افزایش توان دفاعی کشور با شناسایی مجاری نفوذ و ایادی دشمن

از روز سه شنبه هفته قبل (۲۰ خرداد ۱۴۰۴) و همزمان با سخنرانی‌های عمدتاً ضد ایرانی در جلسه شورای حکام سازمان انرژی هسته‌ای، بر همگان پیدا بود که خروجی این اجلاس قطعنامه‌ای ضد فعالیت‌های هسته‌ای صلح‌آمیز جمهوری اسلامی ایران خواهد بود. از غروب همان سه شنبه، زمزمه‌ها مبنی بر قطعی شدن حمله نظامی رژیم صهیونیستی به ایران به شکلی تمام عیار، از ذهن و زبان نیروهای امنیتی و سیاسی غربی شروع به درز کردن و سپس انتشار رسمی در رسانه‌های بین‌المللی کرد. از بامداد چهارشنبه، دیگر همگان – و از جمله لابد مسئولان ارشد نظامی، امنیتی و سیاسی ایران – می‌دانستند که حمله اسرائیل به ایران قریب‌الوقوع است؛ به ویژه که در همین مدت کوتاه، ایالات متحده آمریکا تمامی نیروهای غیر ضروری خود را در همین فاصله و رسماً از منطقه احتمالی درگیری میان ایران و اسرائیل خارج کرد.

فیروز نعیم محبوبی

از روز سه شنبه هفته قبل (۲۰ خرداد ۱۴۰۴) و همزمان با سخنرانی‌های عمدتاً ضد ایرانی در جلسه شورای حکام سازمان انرژی هسته‌ای، بر همگان پیدا بود که خروجی این اجلاس قطعنامه‌ای ضد فعالیت‌های هسته‌ای صلح‌آمیز جمهوری اسلامی ایران خواهد بود. از غروب همان سه شنبه، زمزمه‌ها مبنی بر قطعی شدن حمله نظامی رژیم صهیونیستی به ایران به شکلی تمام عیار، از ذهن و زبان نیروهای امنیتی و سیاسی غربی شروع به درز کردن و سپس انتشار رسمی در رسانه‌های بین‌المللی کرد. از بامداد چهارشنبه، دیگر همگان – و از جمله لابد مسئولان ارشد نظامی، امنیتی و سیاسی ایران – می‌دانستند که حمله اسرائیل به ایران قریب‌الوقوع است؛ به ویژه که در همین مدت کوتاه، ایالات متحده آمریکا تمامی نیروهای غیر ضروری خود را در همین فاصله و رسماً از منطقه احتمالی درگیری میان ایران و اسرائیل خارج کرد.
در عین حال، از ماه‌ها و بلکه سال‌ها قبل همه ما می‌دانستیم و می‌دانیم که بلوک غرب – به ویژه ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی – حتی ذره‌ای از برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز ایران را بر نمی‌تابند و محرمانه و علنی، دائماً به هر زبان تکرار می‌کردند و می‌کنند که کل تأسیسات هسته‌ای ایران، باید نابود شود؛ خواه به روش داوطلبانه و مسالمت آمیز، خواه به زور. از همین رو بود که متقابلاً، مقامات سیاسی و امنیتی / نظامی کشورمان دائماً به دوست و دشمن هشدار می‌دادند که اولاً تأسیسات هسته‌ای و غیر هسته‌ای حیاتی ایران در جاهایی امن در اعماق زمین تعبیه شده‌اند، و ثانیاً ایران با قدرت بازدارندگی و آفندی بسیار بالا و همواره دست بر ماشه، هرگونه تهاجمی به خاک خود را به گونه‌ای پشیمان کننده پاسخ خواهد داد و هیچ عاقلی نباید تصور حمله نظامی به ایران را حتی به مخیله خود راه دهد.
در عمل اما – با وجود سر تعظیمی که به رشادت‌های نظامیان ایران در پاسخ به حملات اخیر فرود می‌آوریم – چنین می‌نماید که در ۲۰ ساعت اولیه شروع حملات ناجوانمردانه رژیم صهیونیستی به ایران در سحرگاه جمعه ۲۳ خرداد، نیروهای مسلح ایران تا حدی غافلگیر شده و تحرک جدی در مقابله با تجاوزات بی ‌امان هوایی اسرائیل از خود نشان ندادند. در همین فاصله زمانی نه چندان اندک، چه بسیار آسیب‌هایی که به زیرساخت‌های فنی و نظامی کشور وارد آمد. از دست رفتن این تأسیسات که همگی به دست و ذهن و علم صنعتگران و دانشمندان ایرانی ساخته شده بودند، در برابر جان‌هایی که در همین مدت از دست رفت، هیچ است. از این مهم‌تر، از دست رفتن دانشمندان بزرگی بود که در نهایت گمنامی و ساده زیستی و به مثابه حاصل خون جگر ملت ایران، به کار گستراندن مرزهای دانش بشری به نام بزرگ ایران بودند. از آن هم مهم تر، شهادت دلاور مردانی در بالاترین رده‌های نظامی کشور بود که بازپرورش هر یک از آن ها در هر کجای دیگر جهان، مصرف کردن انرژی و ثروت یک نسل کامل را می‌طلبد؛ اما این تجربه ۵۰ ساله این مردان بزرگ، در برابر رشادت شان وزنی نداشت و رشادت آن ها در برابر ایمان و اراده پولادین شان که حقیقتاً گوهر نایاب و همه روزگار ما در همه جهان امروز است، اندک بود.
بر پایه همین تجربه، رشادت و ایمان سرداران رشید ملت ایران بود که از بعد از ظهر همان روز جمعه، ما خود را باز یافتیم و به آموزاندن درسی به رژیم کودک کش اسرائیل پرداختیم که ان شاء الله، به راستی پشیمان کننده هست و خواهد بود. اما این غافلگیری امنیتی، نظامی، اطلاعاتی و سرانجام اقتصادی، از جنس غافلگیری در برابر برف پائیزی و گرمای بهاری و امثال آن نیست و باید مورد دقیق‌ترین بررسی‌ها و آسیب‌ شناسی‌های ممکن قرار بگیرد. این بررسی‌ها، حتماً به فرصت اندیشیدن بسیار بیش تری از مجال این گفتار نیاز دارد؛ ولی صرفاً به عنوان طرح یک پرسش یا فرضیه، دو مصداق عینی به عنوان علت یا یکی از علل اصلی غافلگیری اخیر را بر می‌شماریم.
نخست، مسأله نفوذ است. در حدود دو دهه اخیر، تبلیغات فراوان دستگاه‌های حکومتی با تمرکز بر صدا و سیمای جمهوری اسلامی، کوشیده است موضوع نفوذ بیگانگان در داخل ایران را منحصراً در بین اصلاح طلبان و روزنامه‌نگاران بعضاً بیچاره ای متوقف و بازشناسی کند که در پی معیشت این شغل را برگزیده‌اند و همگی از هرگونه دسترسی به امکانات یا اطلاعات طبقه‌ بندی شده محروم و برکنارند. حال آن که از همان ابتدا پیدا بود که تلاش بر بازنمایی نفوذ منحصراً در بین این دو دسته، به نادیده انگاری و و پنهان سازی اصل خطر نفوذ در دستگاه‌های مهم نظامی و امنیتی یا دارای توانایی ناراضی تراشی مثل قوه قضاییه می‌انجامد.
ما نمی‌دانیم این تلاش‌ها چقدر محصول همان نفوذ کنندگان در رده بالایی بوده است؛ اما بی آن که بخواهیم در این موقعیت بحرانی بیش از این بر مسأله ای چنین حیاتی تاکید کنیم، می‌توانیم و باید از مسئولان ارشد نظام بخواهیم که برای حفاظت کشور از بدخواهی بدخواهان، بزرگ ترین مأموریت پاکسازی دستگاه‌های نظامی و امنیتی از نفوذ، و نیز ریشه یابی نفوذ است و ایشان باید هم به لحاظ تاکتیکی و عملیاتی و هم استراتژیک، برای این معضل عظیم راهی بیابند و چاره‌ای بیندیشند. بسیاری از شهادت ها و خرابکاری‌ها و آسیب‌های فیزیکی روز جمعه، ریشه و منشاء داخلی و زمینی داشت و توسط عواملی از دشمن صهیونیستی از مدت‌ها قبل در داخل کشور و حتی محل‌های مورد هدف تعبیه و تدارک شده بود. حتی یک مورد و یک نفر از این عوامل دشمن مستقر در داخل نمی‌بایست و نباید از ابتدا فرصت رسوخ در کشور یا ارکان نظامی و امنیتی را می‌یافت و اکنون نیز باید تا مورد و نفر آخر مورد تعقیب، و ریشه یابی و پاسخگویی قرار بگیرند.
مورد دوم، سرگرم شدن تقریباً همه کشور در یک سال اخیر به امور ظاهری و روبنایی و بی‌اهمیت، یا موضوع مذاکره با آمریکا بود. هرچه بسیاری دلسوزان کشور و از جمله در همین ستون تذکر خیرخواهانه دادند که ما نباید به مذاکرات متوقف و دلخوش بمانیم و ممکن است اساساً گفت و گو میان ایران و آمریکا، تله‌ای از سوی دشمن باشد، گوش شنوایی در حکومت و دولت نیافت. اشتباه نکنید! اصل مذاکره یا تلاش برای رسیدن به توافقی جامع یا مقدماتی که شرافتمندانه باشد، هیچ عیبی نداشت و ندارد؛ اما متوقف کردن همه اصلاحات اقتصادی و اجتماعی و به انتظار نتیجه مذاکره ماندن، همان تله‌ای بود که بارها درباره آن سخن گفته بودیم. علاوه بر این، سرگرم شدن به فقط جامعه، رسانه‌ها، سلبریتی‌ها و روشنفکران، بلکه دولتمردان و مسئولان ارشد حکومتی به امور ظاهری آن هم درست در آستانه درگیری با اسرائیل نابخشودنی بود. در تمام هفته گذشته که احتمال حمله نظامی به ایران به یقین تبدیل شده بود، فکر و ذکر همه از مردم گرفته تا مسئولان، معطوف به مسأله مجاز بودن یا ممنوعیت سگ گردانی در خیابان‌ها بود. هفته قبل‌تر، مسأله اصلی کشور این بود که آیا دختران و بانوان می‌توانند در شهر مشهد به استادیوم فوتبال بروند یا نه. هفته قبل‌تر، مسأله قتل ناجوانمردانه دختری مظلوم بود. قبل‌تر… .
انصاف دهید، هنوز انتظار داریم توسط دشمنان مان غافلگیر نشویم؟!

نویسنده
سحر شمخانی
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *