بازارها دیگر بوی ثبات نمیدهند؛ سکه و دلار، دوباره در مدار صعود گرفتهاند. هر روز صبح که آفتاب طلوع میکند، بازار سکه و طلا هم انگار از نو متولد میشود؛ گاه خندان، گاه گریان، گاه رمیده و گاه خروشان. شنبه سیزدهم اردیبهشت هم از همان روزهایی بود که ارز و طلا مجدد با نوسان قیمتی مواجه شدند.
سمیرا حسین پور
روزنامه نگار
بازارها دیگر بوی ثبات نمیدهند؛ سکه و دلار، دوباره در مدار صعود گرفتهاند. هر روز صبح که آفتاب طلوع میکند، بازار سکه و طلا هم انگار از نو متولد میشود؛ گاه خندان، گاه گریان، گاه رمیده و گاه خروشان. شنبه سیزدهم اردیبهشت هم از همان روزهایی بود که ارز و طلا مجدد با نوسان قیمتی مواجه شدند.
به دنبال افزایش قیمت ها، صفهای خرید شکل گرفت و واژهای به نام «هیجان» همچون ویروسی، از دهانها به مغزها رسید. خبر افزایش قیمت ها که منتشر شد، سکه ناگهان به کانال ۷۵ میلیونی صعود کرد و دلار با چهرهای جدیتر از همیشه، مرز ۸۵ هزار تومان را شکست؛ طلا هم بیهراس از سقوط، به قله ۶.۷ میلیون تومان قدم گذاشت. اما چه شد که به این جا رسیدیم؟
مردم ایران، خاطرههای شان زخمی است. زخمهایی از سالهای تحریم، جهشهای ارزی، سقوطهای ناگهانی و امیدهایی که بارها به سنگ خوردهاند. برای همین، کوچکترین نوسان، بزرگترین ترس را در دلها مینشاند. با هر شایعه، هر تیتر درشت، هر زمزمه مبهم از تعویق یا پیشرفت مذاکرات، بازار تکان میخورد و مردم در واکنشی غریزی، به سمت پناهگاههای سنتی سرمایه یعنی طلا و ارز هجوم میبرند؛ بیآن که بدانند، این پناهگاهها در روزهای طوفانی، بیشتر شبیه تلهاند تا مأمن.
اقتصاد، همانقدر که علم است، روانشناسی جمعی نیز هست. در ایرانِ امروز، اقتصاددان بودن یعنی فهمِ موجهایی که نه با تحلیل دادهها، که با تپشهای ترس و طمع مردم شکل میگیرد. شنبهای که گذشت، بار دیگر نشان داد ما نه فقط با تحریم و سیاست که با تصمیمهای لحظهای خود مردم نیز درگیر هستیم. مردم ما به جای صبر و تحلیل، به دنبال واکنش سریعاند؛ چون بارها از تأخیر در تصمیم ضربه خوردهاند. اما اینبار، شاید وقت آن رسیده که کمی درنگ کنیم.
در شرایط فعلی سوالاتی از این قبیل که آیا تعویق مذاکرات به معنی شکست آن است؟ آیا رشد قیمت دلار و طلا دائمی است؟ آیا وقت آن نرسیده که مردم، به جای تصمیمگیری در لحظه، به تحلیل دقیقتری روی آورند؟ ذهن مردم را درگیر کرده است.
*بازار هیجانی؛ از واقعیت تا واکنش
در همین خصوص دکتر آلبرت بغزیان، اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه طی گفت و گویی با خبرنگار نوآوران اظهار داشت: اقتصاد ایران در طول دهههای اخیر همواره با نوسانات ناشی از تحریمها، مذاکرات خارجی، تحولات ژئوپلیتیکی و سیاستهای پولی داخلی مواجه بوده است. در چنین شرایطی، شکلگیری رفتارهای هیجانی در بازارها، پدیدهای تازه نیست، اما آن چه نگرانکننده است، عمق و دامنه این هیجانهاست که موجب ایجاد چرخههای مخرب در اقتصاد کشور میشود.
وی افزود: روز شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، بازار ارز و طلا شاهد یک جهش ناگهانی بود. این در حالی است که تنها چند هفته پیش، در پی دور جدید مذاکرات ایران با عمان و فضای مثبت ناشی از آن، قیمتها در همین بازارها روند نزولی گرفته بودند و نوعی آرامش نسبی حاکم شده بود. تعویق مذاکرات ایران و آمریکا، بیتردید عامل اصلی این جهش قیمتی است، اما نه بهدلیل تغییر بنیادین در ساختار اقتصادی کشور، بلکه بهدلیل تقویت فضای روانی منفی در جامعه و شکلگیری هجوم تقاضا. به بیان ساده، مردم بهجای تحلیل روندهای کلان، واکنش هیجانی نشان دادند و در تلاش برای حفظ دارایی خود در برابر تورم و بیثباتی، دست به خریدهای گسترده زدند.
*نقش روانشناسی اقتصادی
دکتر بغزیان عنوان کرد: بازارهای مالی بیش از آن که به اطلاعات عینی واکنش نشان دهند، به انتظارات ذهنی واکنش میدهند. در اقتصاد رفتاری، این پدیده بهعنوان تأثیر انتظارات شناخته میشود. وقتی انتظارات تورمی افزایش مییابد، مردم بهطور طبیعی به دنبال تبدیل ریال به داراییهای امن میروند. اما نکته مهم آن است که در ایران، عامل محرک انتظارات، بیش از آنکه تحلیل اقتصادی باشد، شایعه، خبرهای غیررسمی و تحلیلهای ناقص در فضای مجازی است. از اینرو، قیمتها اغلب نه بر اساس واقعیتهای اقتصادی، بلکه بر اساس “احساسات لحظهای” مردم شکل میگیرد. این امر بهخصوص در بازارهایی مانند طلا و ارز که نقدشوندگی بالا و حساسیت آنی به خبر دارند، بیشتر مشاهده میشود.
*تصمیمگیری در فضای هیجانی؛ اشتباهی تکرارشونده
وی ادامه داد: هجوم مردم به بازار طلا و ارز پس از تعویق مذاکرات، از نظر کارشناسان اقتصادی حرکتی غیراصولی و خسارتبار است. این اتفاق تنها موجب افزایش تقاضا و بهتبع آن رشد مصنوعی قیمتها میشود، بدون آن که بنیان اقتصادی کشور یا سطح درآمدی مردم تغییر کند. نتیجه نهایی، زیان گسترده برای کسانی است که در اوج قیمت خرید کردهاند.
این اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه مطرح کرد: رفتار جمعی در چنین شرایطی بیشتر شبیه یک «حباب اقتصادی» عمل میکند. همانگونه که در گذشته نیز مشاهده شد، هرگاه قیمتی بدون پشتوانه واقعی رشد میکند، بهزودی نیز با کوچکترین سیگنال مثبت، دچار افت خواهد شد. بنابراین، عقلانیترین اقدام، نه خرید در اوج بلکه صبر و تحلیل روندهاست.
دکتر بغزیان تصریح کرد: اگرچه تعویق مذاکرات میتواند نشانهای از دشواریهای مسیر دیپلماسی باشد، اما به معنی پایان گفتوگوها نیست. شرایط اقتصاد ایران، بهرغم تمام فشارها، هنوز ظرفیت بازگشت به تعادل را دارد. نکته کلیدی آن است که بازیگران اصلی بازار ـ اعم از مردم، سرمایهگذاران و فعالان اقتصادی ـ نباید اسیر هیجان و نگرانیهای لحظهای شوند.
وی تاکید کرد: بانک مرکزی و نهادهای سیاستگذار نیز در این میان وظیفه دارند با شفافسازی فضای اقتصادی، کنترل انتظارات تورمی، و عرضه هدفمند ارز و طلا در بازار، مانع از شکلگیری موجهای مخرب قیمتی شوند.
*راهی جز آرامش نیست
دکتر بغزیان در پایان گفت: بازار اقتصادی ایران بیش از آن که به سیاست وابسته باشد، به رفتار مردمش گره خورده است. امروز بیش از هر زمان دیگری نیاز داریم که از اقتصاد احساسی فاصله بگیریم و به سمت اقتصاد تحلیلی و منطقی حرکت کنیم. اگر مردم در مواجهه با هر خبر، به جای خرید فوری سکه و دلار، ابتدا توقف کنند، تحلیل کنند و سپس تصمیم بگیرند، آن گاه اقتصاد ایران نیز نفس راحتتری خواهد کشید. آرامش، اولین گام به سوی ثبات است.