در میانه پیچوخمهای سیاست جهانی، فرصتی دوباره متولد شده است؛ فرصتی برای گفتوگو، برای فهم متقابل، برای توافق هایی که نه از سر ضعف که از عقلانیت و درک ضرورتهای زندگی مردم ایران و مصالح و منافع آن ها شکل میگیرند. در میان تلاطمهای اقتصادی سالهای اخیر، آن چه بیش از هر زمان دیگری نیاز داریم، نه صرفاً اقدامات کوتاهمدت یا مُسکنهای موقتی، بلکه دستیابی به یک گشایش پایدار و قابل اتکاست؛ گشایشی که بر پایه عقلانیت، واقعبینی و تعامل سازنده با جهان بنا شده باشد.
در میانه پیچوخمهای سیاست جهانی، فرصتی دوباره متولد شده است؛ فرصتی برای گفتوگو، برای فهم متقابل، برای توافق هایی که نه از سر ضعف که از عقلانیت و درک ضرورتهای زندگی مردم ایران و مصالح و منافع آن ها شکل میگیرند.
در میان تلاطمهای اقتصادی سالهای اخیر، آن چه بیش از هر زمان دیگری نیاز داریم، نه صرفاً اقدامات کوتاهمدت یا مُسکنهای موقتی، بلکه دستیابی به یک گشایش پایدار و قابل اتکاست؛ گشایشی که بر پایه عقلانیت، واقعبینی و تعامل سازنده با جهان بنا شده باشد.
سالهاست که مردم ما با صبوری و نجابت، بار مشکلات معیشتی را بر دوش کشیدهاند. تحریمها، محدودیتهای تجاری، موانع بانکی و کمبود منابع ارزی، سفره خانوادههای ایرانی را کوچکتر کردهاند. در چنین شرایطی، مسئولیت حاکمیت، نه فقط شنیدن صدای مردم که پاسخ دادن عملی به این صداست و این پاسخ، نمیتواند در شعارها و وعدههای بیپشتوانه خلاصه شود؛ بلکه باید در میدان عمل و در تصمیمات راهبردی خود را نشان دهد.
بسیاری از شاخصهای اقتصادی ایران طی سالهای اخیر تحت تأثیر تحریمها آسیب دیدهاند. اما این تنها یک سوی ماجراست. سوی دیگر آن، ظرفیتهای بالقوهای است که در صورت لغو تحریمها میتوانند فعال شوند همچون افزایش صادرات نفت، بازگشت ارز، تسهیل واردات کالاهای اساسی و تجهیزات صنعتی، کاهش فشار بر بانک مرکزی، و بهبود فضای کسبوکار. در شرایط حساس کنونی، ایران برای رسیدن به این نقطه، راهی جز تعامل و توافق ندارد.
امروز اقتصاد ما بیش از هر چیز، تشنه هوای تازه است. هوای تازهای که از مجرای تعامل مسئولانه با جهان به دست میآید. در دنیای امروز، هیچ کشوری در انزوا به رفاه نرسیده و هیچ اقتصادی در حصار خودکفایی بیمرز، توان پایداری نداشته است. ما نیز باید این واقعیت را بپذیریم که مسیر توسعه، از دل گفت و گو، تفاهم و توافق عبور میکند.
*تعامل نه از موضع ضعف که از جایگاه عقلانیت
تعامل با جهان، به معنای چشمپوشی از اصول نیست. ما میتوانیم و باید با حفظ ارزشها، منافع ملی و عزت کشور، وارد گفتوگوهای سازنده و راهگشا شویم. تجربه نشان داده که هرجا زبان دیپلماسی با منطق و هوشمندی به کار رفته، نتایج قابلتوجهی حاصل شده است. نباید از توافق ترسید؛ آن چه باید از آن پرهیز کرد، توافق ناپایدار و ناعادلانه است، اما یک توافق برد – برد که منافع دو طرف را تضمین کند و مسیر توسعه اقتصادی را هموار سازد، میتواند نقطه آغاز تحولی پایدار باشد.
کشور ما از ظرفیتهای گستردهای برخوردار است: منابع طبیعی، موقعیت ژئوپلیتیکی ممتاز، نیروی انسانی جوان و تحصیلکرده، زیرساختهای صنعتی و کشاورزی و مهمتر از همه، سرمایه اجتماعی عظیمی که در دل ملت ایران نهفته است، اما این سرمایهها، تنها در بستر تعامل و همکاری بینالمللی به شکوفایی میرسند.
*تحریمها؛ گره ای که با دیپلماسی گشوده میشود
تحریمها، همچون باری سنگین بر دوش اقتصاد کشورمان بودهاند. آنها نه فقط صادرات نفت و گاز را محدود کردهاند، بلکه مسیر انتقال فناوری، همکاریهای بانکی، سرمایهگذاری خارجی و حتی واردات دارو و تجهیزات حیاتی را مسدود ساختهاند. در چنین وضعیتی، انتظار بهبود معیشت مردم بدون رفع این موانع، نوعی خودفریبی است.
باید با جهان گفتوگو کنیم، باید برای منافع مردم، با عقلانیت و شجاعت وارد میدان شویم. دیپلماسی هوشمندانه، همان کلیدی است که میتواند درِ بسته اقتصاد ایران را به روی فرصتهای جهانی باز کند. این مسیر، ممکن است ساده و بیچالش نباشد، اما دستاورد آن، بسیار ارزشمند خواهد بود؛ برداشته شدن تحریمها، بازگشت منابع ارزی، تقویت ارزش پول ملی، افزایش سرمایهگذاری خارجی، رشد اشتغال و کاهش فشار بر دوش مردم.
*اعتماد عمومی؛ سرمایهای که باید بازسازی شود
سالها بحران اقتصادی، کاهش ارزش پول ملی، نوسانات بازار و فشار بر معیشت خانوارها، به طور طبیعی اعتماد عمومی را آسیبپذیر کرده است. بازسازی این اعتماد، نیازمند اقدامات ملموس و قابل لمس است. مردم زمانی به سیاستهای اقتصادی اطمینان پیدا میکنند که نتیجه آن را در زندگی روزمره خود ببینند؛ وقتی ثبات به بازار بازگردد، قدرت خرید افزایش یابد و اشتغال رونق گیرد.
اما این تغییر، از دل انفعال و انتظار حاصل نمیشود. باید ارادهای جدی، برنامهای جامع و مسیری شفاف برای تعامل با جهان در پیش گرفته شود. به وضوح روشن است که باز شدن پنجرههای تعامل جهانی، چگونه میتواند امید و حرکت را به اقتصاد ایران بازگرداند.
*توافق، گام نخست برای توسعه پایدار
ما باید باور کنیم که بدون توافق، توسعه امکانپذیر نیست. همانطور که در روابط شخصی و اجتماعی، گفتوگو اساس حل اختلافات است، در روابط بینالملل نیز توافق، ابزار عبور از بحرانهاست. این توافق میتواند زمینهساز بازگشت سرمایهگذاران، تسهیل تجارت خارجی، ارتقای همکاریهای علمی و فناوری و در نهایت، جهش اقتصادی شود.
اما لازمه این مسیر، انسجام در داخل و عقلانیت در خارج است. نباید اجازه دهیم اختلافنظرهای جناحی، منافع ملی را قربانی کند. باید با صدایی واحد و گفتمانی ملی، پشت میز مذاکرات بنشینیم. همانطور که دشمنان ما، با هماهنگی و انسجام به دنبال فشار بر ملت ایران بودهاند، ما نیز باید با همدلی و وحدت، برای گشایش اقتصادی و عزت ملی تلاش کنیم.
*اقتصاد مقاوم، به معنای انزوای اقتصادی نیست
باید تأکید کرد که اقتصاد مقاوم، به معنای اقتصاد بسته و منزوی نیست. بلکه مقاومسازی اقتصاد، در گرو افزایش تعاملات بینالمللی، متنوعسازی درآمدها، بهرهگیری از فناوریهای نوین و ایجاد پیوندهای پایدار با اقتصاد جهانی است. اقتصاد مقاوم، اقتصادی است که بتواند در برابر تکانهها ایستادگی کند و این ایستادگی، با تقویت صادرات، دسترسی به بازارهای جهانی و جذب سرمایه محقق میشود.
*پایان رکود؛ آغاز رونق
امروز، ما در نقطهای قرار داریم که تصمیمات ما میتوانند مسیر آینده کشور را رقم بزنند. اگر امروز با تدبیر و عقلانیت، مسیر توافق و تعامل را انتخاب کنیم، فردایی روشن در انتظار ما خواهد بود، اما اگر همچنان در حصار تردید و تعلل باقی بمانیم، فرصتها از دست خواهد رفت و مردم، بیش از این متضرر خواهند شد.
اقتصاد ایران، توان جهش و رشد را دارد. اما این توان، نیازمند نفس تازهای است که فقط با باز شدن درهای جهان به سوی کشورمان، با رفع تحریمها و با بازسازی روابط بینالمللی به دست میآید. باید با هم، با امید و تدبیر، این مسیر را آغاز کنیم.
*آیندهای که میتوان ساخت
اگر توافقی حاصل شود، نهتنها بازار ارز و خودرو و سرمایه آرامتر خواهند شد، بلکه نفس تازهای در بدنه اقتصاد ایران دمیده خواهد شد. تولیدکننده ایرانی، کارگر ایرانی، صادرکننده، واردکننده و حتی مصرفکننده ساده، همه از فضای با ثبات و قابل پیشبینی، بهرهمند خواهند شد و این، همان تصویریست که ایران در پی آن است: ثبات، رفاه و عزتی شرافتمندانه در میان ملتها.
ملت ایران، مردمی شایسته زندگی بهترند. آنها سزاوار اقتصادی هستند که نه با تحریم و فشار، بلکه با شکوفایی و رفاه تعریف شود. مسئولان وظیفه دارند از هیچ تلاشی برای کاهش دردهای معیشتی مردم فروگذار نکنند.
امروزه بیش از همیشه باید به دیپلماسی فرصت داد. باید راه گفت و گو را باز کرد، باید برای منافع مردم، تلاش کرد. گشایش اقتصادی، اگرچه بهظاهر یک موضوع مالی و تجاری است، اما در باطن، راهی به سوی بازسازی اعتماد، امید، عزت ملی و آیندهای روشن برای نسلهای بعدی است.
با هم و برای هم، میتوانیم این آینده را بسازیم.