لازم است که یک بررسی آسیب شناسانه روی مخاطبشناسی تئاتر انجام شود. مخاطب امروزی ما بدعادت شده است و به دنبال چهرهها یا سلبریتیهایی است که در تئاترها میتواند با آنها از نزدیک مواجه شود.
لازم است که یک بررسی آسیب شناسانه روی مخاطبشناسی تئاتر انجام شود. مخاطب امروزی ما بدعادت شده است و به دنبال چهرهها یا سلبریتیهایی است که در تئاترها میتواند با آنها از نزدیک مواجه شود. درواقع تئاتر راهی برای دیدن افراد مشهوری شده است که مردم آنها را از تلویزیون یا سینما دیدهاند، درحالیکه واقعا رسالت تئاتر این نیست! تئاتر رویکرد انتقادی دارد و تماشاگر باید دنبال نمایشهایی باشد که بتواند این رسالت را انجام دهد. من اصلا نمیگویم پیام خیلی والایی وجود داشته باشد، اما حداقل آن چیزی که سالها از تئاتر آموختیم و میشناسیم، با آن فضایی که ما به آن تئاتر آزاد میگوییم فرق میکند. البته که تئاتر آزاد هم خوب است و باید باشد. مثل اینکه در سینما هم در کنار فیلمهای مفرح و خندهدار، فیلمهای جدی، هنری، اکشن و … هم وجود دارد.
کارگردانی در ایران بسیار دشوار شده است. چراکه وقتی با بازیگر تئاتری کار میکند، مدت زیادی برای تمرین در اختیار دارد و این در مورد کار با بازیگر چهره که مدام سرفیلمبرداری است و… ممکن نیست. آنها آفیش کاری دارند که اجازه نمیدهد سر تمرینات حاضر شوند. از طرفی کار با بازیگران غیر چهره، همیشه همراه با ترس فروش و گیشه است و مردم ما هم وقتی به دیدن تئاتر میروند، در لیست بازیگران به دنبال اسم یک چهره معروف میگردند. اگر کمکم همه نمایشها به این سمت بروند و واقعا همه ذائقهها تغییر کند و فقط مردم برای چهرهها به دیدن تئاتر بروند، آن اتفاقی که قرار بود در تئاتر رخ دهد، میسر نمیشود.
باید یادمان باشد قرار نیست کسی در تئاتر ستاره باشد، بلکه ماهیت یک تئاتر واقعی این است که همه باهم دیده شوند.