سیاسی 13 اردیبهشت 1404 - 2 ماه پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0
فیروز نعیم محبوبی

اهمال نابخشودنی نظام حکمرانی کشور در رویکرد به مذاکرات هسته ای

با اعلام مقامات دولت عمان به عنوان واسطه رسمی گفت و گفت و گوهای سیاسی ایران و آمریکا بر سر برنامه هسته ای، معلوم است که این مذاکرات بر خلاف روال سه هفته گذشته، امروز برگزار نمی شود و این گفت و گوها، احتمالاً دست کم به مدت یک هفته به تعویق افتاده است.

فیروز نعیم محبوبی

با اعلام مقامات دولت عمان به عنوان واسطه رسمی گفت و گفت و گوهای سیاسی ایران و آمریکا بر سر برنامه هسته ای، معلوم است که این مذاکرات بر خلاف روال سه هفته گذشته، امروز برگزار نمی شود و این گفت و گوها، احتمالاً دست کم به مدت یک هفته به تعویق افتاده است.
با وجود اظهارات صریح و اندکی شتاب آلود مقامات مسئول در هر دو پایتخت طرف مذاکره مبنی بر اراده آهنین به تداوم همکاری برای دستیابی به توافقی بسیار سریع و جامع، برخی خبرهای ضد و نقیض از جمله موضع گیری های رئیس جمهوری آمریکا و وزیر دفاع آن کشور در تهدید ایران به تشدید تحریم نفتی و نیز برخورد نظامی با ایران بر سر حمایت سیاسی و ایدئولوژیک تهران از یمن، سایه هایی بر پیش بینی های خوش بینانه هفته های اخیر افکنده است. ما پیش تر گفته و پیش بینی کرده بودیم که شمار مخالفان داخلی توافق احتمالی در هر دو کشور اندک و کم قدرت نیستند و از هر وسیله ای برای جلوگیری از این توافق استفاده خواهند کرد.
در مورد مخالفان خارجی و بین المللی، حتی می توان گفت کشوری را در جهان امروز نمی توان یافت که هر گونه مصالحه میان تهران و واشینگتن را به نوعی – اندک یا بسیار؛ اقتصادی یا سیاسی – به زیان خود نبیند. جدا از اسرائیل، روسیه، چین و حتی کشورهایی که به هر حال از تحریم ایران سود می برند، اروپا نیز برقراری رابطه اقتصادی و دیپلماتیک ایران و آمریکا را چندان به سود خود نمی بیند. در مذاکرات مستقیم میان کشورهای ۱+۵ با ایران که به توافق ناکام موسوم به “برجام” انجامید، پیش تر و از طریق آن مصاحبه “درز کرده” کذایی بر نقش منفی و خرابکارانه مسکو در رسیدن به توافق تأکید شده بود؛ حال آن که در همان زمان و در جریان همان گفت و گوها، دولت فرانسه با بر عهده گرفتن ایفای نقش “پلیس بد”، از همان ابتدا کارشکنی در جریان مذاکرات را در پیش گرفت و تا امتیازات مالی و اقتصادی و ویژه – از جمله در صنعت خودروسازی و هواپیماسازی نگرفت – این نقش را رها نکرد.
اکنون نیز اگر شایعه پیوستن سه قدرت اروپایی به مذاکرات جاری تهران و واشینگتن تحقق یابد، نقش بریتانیا و آلمان چندان مانعی بر سد پیشبرد گفت و گوها پدید نخواهد آورد؛ اما فرانسه – چنان که در هفته اخیر نیز از طریق برخی اظهارات ضد ایرانی مقامات آن کشور شاهد بودیم – بی تردید نقش غیر سازنده خود را در مذاکرات قبلی تکرار خواهد کرد.
از موانع کوچک و بزرگ و مخالفان داخلی و بین المللی توافق هسته ای احتمالی ایران و آمریکا، بسیار می توان باز هم گفت. از جمله این که همه جهان و به ویژه مذاکره کنندگان دو کشور، نیک می دانند که چالش اصلی گفت و گوها، هنگامی که کار به مسائل اصلی و فنی از جمله حق غنی سازی هسته ای ایران – چه 3.67 درصد و چه بیش تر – برسد، تازه شروع خواهد شد. احراز و تثبیت این حق برای تهران، حساس تر و ژئوپولیک تر از آن است که به سادگی بتوان در یکی / دو جلسه بر سر آن به توافق رسید.
گرچه اخراج مایکل والتز و معاون وی از سِمَتِ مشاور امنیت ملی آمریکا در روز جمعه (دیروز)، خبر مهمی در کاهش فشار جناح جنگ طلبان کاخ سفید از روی جناح میانه روتر به شما می آید و شاید تعویق مذاکرات هسته ای نیز اساساً به علت همین جا به جایی مهم به سود ایران صورت گرفته باشد.
البته نباید فراموش کنیم که در سطح دولت ایالات متحده و به ویژه هنگامی که جمهوری خواهان قدرت را در دست دارند، میانه روترین افراد و مقامات نیز در استفاده از تندترین ابزار نظامی و اقتصادی در کوتاه ترین زمان و برای رسیدن به اهداف خود، تردید نمی کنند. درست در میانه انتشار خبر برکناری مشاور تندروی امنیت ملی آمریکا بود که دونالد ترامپ همه جهان را تهدید کرد حتی یک بشکه نفت از ایران نخرند و هم زمان، وزارت خزانه داری آمریکا تحریم های جدیدی را بر شرکت ها و افراد دخیل در امر خرید نفت از ایران با هدف صفر کردن صادرات نفت ایران اعمال کرد.
مجموعه روندها و تحولات سیاسی و اقتصادی و میدانی – از جمله انفجار هفته قبل اسکله شهید رجایی بندرعباس – نشان می دهند که البته مقامات ارشد سیاسی جمهوری اسلامی ایران باید با قدرت و علاقه مندی تمام و حتی الامکان بی فوت وقت مذاکرات جاری با دولت ایالات متحده را ادامه دهند، به نتیجه برسانند و به توافقی شرافتمندانه در ازای غنی سازی هسته ای ایران، همراه با لغو کامل و فوری و بی قید و شرط همه تحریم های ظالمانه دست یابند، اما در این مسیر، چنان که این روزها به رسم اغلب رجال سیاسی / اجتماعی و سلبریتی ها تبدیل شده، به هیچ فشار روانی داخلی و خارجی، اعم از رسانه ای و اجتماعی تن ندهند و اصول را فدای مصالح لحظه ای این یا آن رجل یا جناح سیاسی نکنند.
این فشار روانی رسانه ای مراجع سیاسی / اجتماعی و سلبریتی ها، بی تردید توسط رقیب مذاکره کننده با دقت تمام رصد می شود و در صورت لزوم و در وقت مناسب، بی تردید برای ایجاد تزلزل در اراده طرف ایرانی مورد سوء استفاده قرار می گیرد. در مذاکراتی در این سطح، رعایت قواعد و اصول اخلاقی، به کلی معنایی ندارد. بنابراین، فشار رسانه ای سخنوران و تریبون داران داخلی بر تیم مذاکره کننده ایرانی، در عین آن که در افزایش علاقه مندی آن ها در پیشبرد گفت و گوها کاملاً بی اثر است، عملاً به تقویت مواضع جناح رقیب می انجامد که حتی همین حالا نیز نیک می داند که در سال های اخیر، ما چه گونه اقتصاد ایران را به زمین سوخته تبدیل و آن را غیر قابل مدیریت کرده ایم و هم زمان، بر مردمان شریف و نجیب خود نیز تحت عناوین مقدسی چون “حفظ ارزش های اسلامی”، حکمرانی خوبی نداشته ایم و بر مردم خود به جفا حکم رانده ایم.
اثر خوش بینی مفرط یا افزایش فشار سیاسی / اجتماعی داخلی بر مذاکراتی که همگان می دانیم که تازه در ابتدای راه آن قرار داریم، از جمله این است که با هر موضع منفی مقامات آمریکایی در قبال ایران و مذاکرات جاری، قیمت دلار و نیز شاخص بورس اوراق بهادار تهران دچار نوسانات چشمگیر می شود. همگان نیک می دانیم که سیاست، مانند مسابقه کشتی مرحوم غلامرضا تختی با حریف خارجی نیست که هنگامی که دریافت رقیب در قسمت پا مشکل جسمی دارد، هرگز به آن حمله نکرد. این جا – درست بر عکس – رقیب در پی حداکثر استفاده از کوچک ترین نقطه ضعف ماست و در تحمیل بدترین مصالحه ها با پر دامنه ترین و طولانی ترین آثار اقتصادی و سیاسی برای نسل های آینده ایران، لحظه ای تردید و درنگ نخواهد کرد.
در سَمت نظام حکمرانی کشور و به ویژه در حوزه اقتصاد نیز به نظر می رسد بسیاری از امور تصمیم گیری های خرد و کلان دولتی و غیرو، به نحوی غیر ضروری، زیانبار و غیر بخشودنی، بیش از حد معطل و منتظر نتایج مذاکراتی شده است که اولاً شاید تا ماه ها به نتیجه نرسد، و ثانیاً اگر این تصمیم ها زودتر و پیش از شروع گفت و گوها گرفته می شد، ای بسا اکنون ایران را در موضعی به مراتب قدرتمندتر از اکنون بر سر میز مذاکره می نشاند. شواهد آماری، همراه با پیش بینی جدید صندوق بین المللی پول از عملکرد اقتصاد ایران در سال جاری نیز نشان دهنده کندی و معطلی غیر لازم و زیانباری در امور جاری کشور است. به عنوان مثال؛ دولت چهاردهم در حالی وارد دهمین ماه عمر خود – معادل بیش از یک پنجم کل عمر دولت – می شود که هنوز هیچ تصمیمی با هیچ جدول زمان بندی در باره بزرگ ترین چالش و مأموریت اقتصادی / اجتماعی این دولت، یعنی حل مسأله خطرناک “ناترازی انرژی در ایران” اعلام نشده است. فرضاً اگر مذاکرات هسته ای اندکی طول بکشد و دولت ناگزیر شود در کشاکش گفت و گوها، بر قیمت حامل های انرژی – ناگزیر – بیفزاید، پیامدهای گریز ناپذیر احتمالی آن، آیا موضع نظام را به سود رقیب هوشیار و مترصد، تضعیف نخواهد کرد؟ آیا اساساً مسئولان ما تصور می کنند این مذاکرات و بدل و نتیجه احتمالی توافق، می تواند جانشین تصمیم دشوار؛ اما گریز ناپذیر اصلاح قیمت حامل های انرژی شود؟ با یا بدون تحریم و با یا بدون رابطه با آمریکا، آیا ما می توانیم سالانه ۲۰۰ میلیارد دلار با نرخ رشد مصرف سالانه تا ۱۰ درصد به مصرف سوخت های فسیلی داخلی برسانیم؟ اگر نه، پس معطل چه هستیم؟

نویسنده
سحر شمخانی
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *