فرهنگی 15 اسفند 1403 - 1 هفته پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0
حسین کیانی/ نویسنده و کارگردان تئاتر

بحران حضور عوامل غیر تئاتری در تئاتر ایران

در قدیم می‌دانستیم وقتی نمایشی خوب باشد، از آن استقبال می‌شود و تماشاگر داریم اما الان اصلا نمی‌توان به خوب بودن یک نمایش تکیه کرد. متاسفانه در این روزها ساختن یک نمایش خوب تضمینی برای آمدن تماشاگر نیست و این مساله باعث تاسف است.

حسین کیانی

در قدیم می‌دانستیم وقتی نمایشی خوب باشد، از آن استقبال می‌شود و تماشاگر داریم اما الان اصلا نمی‌توان به خوب بودن یک نمایش تکیه کرد. متاسفانه در این روزها ساختن یک نمایش خوب تضمینی برای آمدن تماشاگر نیست و این مساله باعث تاسف است.
این روزها کارگردان‌ها و گروه‌های تئاتر به عواملی خارج از حیطه تئاتر پناه برده‌اند تا مخاطبان را جلب کنند و به درآمد بیشتری در گیشه دست یابند. تئاتر ما به رپ‌خوان‌ها و عواملی که نسبتی با هنر تئاتر ندارند، پناه برده است. از چهره‌هایی استفاده می‌شود که حضورشان نه‌تنها کمکی به تئاتر نمی‌کند بلکه مخاطب تئاتر را بدسلیقه بار می‌آرود. البته من مخالفتی با حضور چهره‌های تلویزیون و سینما در بازیگری ندارم. اگر این افراد واقعا روی صحنه خوب باشند، باید دست آن‌ها را هم بوسید چون بازیگر هستند و حق دارند هر کجا که دوست دارند؛ کار کنند. بحث من درباره افرادی است که به ظاهر چهره هستند اما از کمترین توانایی بازی برخوردار هستند و تنها از رانت اعتباری و تبلیغاتی برخوردار هستند.
مجموعه این عوامل سبب می‌شود مخاطب به دیدن نمایش‌های جدی و واقعی پیرامون خود علاقه نداشته باشد و فقط همین‌که در نمایشی چند قطعه از دو یا سه خواننده زیرزمینی خوانده می‌شود، برای او کافی است و این مساله، اسف‌ناک است. در یک دوره زمانی سلیقه مخاطب دگرگون می‌شود. به‌مرور نویسنده‌های نمایشنامه‌های اجتماعی از نگارش این نوع نمایشنامه‌ها دل‌سرد می‌شوند و تئاتر ما از این نوع درام که زندگی ما در آن بازتاب دارد، خالی می‌کند و این، یک فاجعه است.
معضل ما افزایش سالن‌های تئاتر نیست و اتفاقا معتقد هستم اگر در هر منطقه از تهران یک مجموعه چندده سالنی تئاتر داشته باشیم، اتفاق بسیار خوبی است اما مهم این است که ما به مخاطب، چه عرضه می‌کنیم. دغدغه از تئاتر ما رخت بربسته است و تئاتر امروز ما به‌سمت بی‌مسالگی می‌رود. بی‌مساله بودن یک تئاتر مهلک‌ترین سم برای آن تئاتر است. هنرمند بی‌مساله، هنرمند نیست بلکه یک اجراگر است که صرفا فعالیت اجرایی دارد. هنرمند بی‌مساله، یک هنرمند بی‌تعهد است که تنها بر اساس تجارت و شهرت، می‌تواند هر فعالیت اجرایی را انجام دهد. البته این هنرمند می‌تواند تکنسین خوبی باشد اما چون بی‌مساله و بدون تعهد است، که نمی‌تواند شرایط روحی و ذهنی و فرهنگی و تاریخی انسان معاصر ایرانی را نمایندگی کند. نمی‌تواند مسائل این انسان را صادقانه مطرح کند. اثر هنرمند باید شناسنامه مناسب و قانع‌کننده‌ای برای وضعیت انسان معاصر دوره خودش باشد. هر چه‌قدر هم که از گریم، صحنه، افکت و … برخوردار باشد، تا زمانی‌که نتواند کار اصلی خود را پیش ببرد، ذره‌ای ارزش ندارد. تئاتر ما به‌سمت شکل‌محور شدن رفته است درحالی‌که ما تئاتر مساله‌محور نیاز داریم. اگر هنرمند بتواند مساله مخاطب را درست مطرح کند و او را تحت‌تاثیر قرار دهد، می‌توان گفت که رسالت خود را انجام داده است.
البته هنوز هستند افرادی که این دغدغه‌ها را دارند اما تعداد این افراد کم‌وکمتر می‌شوند شبه‌نمایش‌های روشنفکری و بی‌مساله، چون جاروبرقی تمام مخاطبان را به‌سمت خود می‌کشند. این اتفاق، زنگ خطری برای تئاتر ما است و شاید الان متوجه ضربات مهلک آن نشویم اما 30 سال بعد وقتی به دوره ما نگاه کنند، خلا نمایش‌های واقعی و اجتماعی را می‌بینند. تا زمانی‌که اصل دغدغه‌مند بودن هنرمند نباشد، با هیچ جشنواره و حمایت نجومی، هنر ناب و صادقانه شکل نمی‌گیرد. مسئولان باید فضایی را فراهم کنند تا هنرمندان بتوانند صادقانه حرف خود را بزنند. نیاز ما ایجاد فضای مناسب برای شکوفایی خلاقیت هنرمند صادق است اما متاسفانه فضا را به‌سمتی پیش می‌برند که هنرمند صادق هم به هنرمند کاذب و دروغ‌گو تبدیل شود!

نویسنده
سحر شمخانی
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *