واقعا فکر میکنم قاضی اصلی یک اثر، مخاطبان و مردمی هستند که به سالن میآیند و کار را میبینند. امیدوارم همیشه لب افراد یک خانواده پر از لبخند باشد و شادی در دل همهشان خانه کند. شادی حق ماست و این روزها حال همهمان خیلی خوب نیست و امیدوارم بتوانیم حداقل برای بچههایمان جهانی بدون رنگ سیاست و غمزدگی و غمبارگی دوران بزرگسالی فراهم بکنیم. هدف من هم فقط همین است: شاد کردن تعدادی بچه که رویای دیدن انیمیشنهای محبوب و کاراکترهای این انیمیشنها روی صحنه را دارند و این چیزی بوده که شاید برای من که از نسل دهه ۶۰ هستم، خیلی دور از انتظار بوده. سعی کردهام مشخصاً این هدفم را با ایجاد یک ژانر تحقق ببخشم. ممکن است کار من یک سابژانر در ژانر کودک باشد و واقعا نمیدانم چه اسمی میشود رویش گذاشت اما امیدوارم لبخند روی لب تمام مخاطبینی که به سالن میآیند و کار من را میبینند جاری شود.
گفتوگو سهند آدمعارف
امین گلستانه متولد 1366، هنرپیشه، مدیر صحنه، مجری و دستیار کارگردان سینما و نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر است. از فعالیتهای او در حوزه تصویر میتوان به فیلمهای «پنجرهای رو به خدا»، «تاسوکی»، «روزهای نارنجی» و «بادیگارد» به عنوان بازیگر، و در برنامههای تلویزیونی «بچههای آفتاب»، «پلکان» و «جوانی» به عنوان مجری اشاره کرد. او در مقام نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر تا کنون «کمپانی هیولاها: سالیوان در ایران» و «هتل ترانسیلوانیا: شعبه در ایران» را روی صحنه برده است. نمایش «هتل ترانسیلوانیا» با تهیهکنندگی صدیقه صحت، این روزها در سالن شماره یک پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه است. در ادامه قصه انیمیشن «هتل ترانسیلوانیا»، این بار لولو خان به همراه فرانکشتاین و مومیایی به ایران آمدهاند تا در جنگلهای شمال یک زمین برای شعبه هتل در ایران بگیرند ولی این ظاهر ماجرا است و داستانها و ماجراجوییهای بسیار عجیبی در جریان است. به بهانه این اجرا با امین گلستانه؛ نمایشنامهنویس و کارگردان نمایش گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
ابتدا از چندوچون طراحی و پروسه به اجرا رسیدن «هتل ترانسیلوانیا: شعبه در ایران» بگویید و اینکه چقدر این پروسه تولید طول کشید تا برسید به اجراهایی که ما شاهدش هستیم؟
موقعی که کانسپت هتل ترانسیلوانیا را نوشتم و رفتم سراغ روی کاغذ آوردن متن، هدفم این بود که مسیری را پی بگیرم که تقریبا یک سال پیش آغاز کرده بودم و انسجام فعالیتهای تئاتریام را حفظ کنم. درواقع «هتل ترانسیلوانیا: شعبه در ایران» امتداد کار قبلیام «کارخانه هیولاها: سالیوان در ایران» بود. دوست داشتم بتوانیم این کانسپت جهان انیمیشن روی صحنه را در ایران ادامه بدهم. پروسه تولید نمایش از لحظهای که کانسپت را روی کاغذ آوردم تا بازبینی نمایش، حدود دو ماه طول کشید و در این مدت درگیر طراحی میزانسنها، تمرین، روتوش نمایش و … بودیم. و خوشبختانه مجموعه تئاتر شهرزاد هم همراهی و همکاری کرد و توانستیم کار را به تولید برسانیم و روی صحنه ببریم.
نسبت مخاطبان چطور بوده است؟ بیشتر بزرگسالان به تماشای اثر نشستهاند یا کودکان و نوجوانان؟
از نظر من نمایش شرایط سنی خاص یا محدودی ندارد. اعتقاد دارم ژانری که کار میکنم مختص کودک و نوجوان نیست. ما به دلیل کمبود ژانر این تعریف را به نمایش الصاق میکنیم و با لقب نمایش کودک و نوجوان معرفیاش میکنیم در حالی که جهان فانتزی جهانی است که همه سنین را در بر میگیرد و مشخصا هدف من درگیر کردن خانوادهها است. منظور من از خانواده این است که پدر و مادر به همراه فرزندش با هم بتوانند از نمایش لذت ببرند.
درواقع منظور این است که پدر و مادر هم حوصلهشان سر نرود.
دقیقا. من نمایش فانتزی را شبیه قهوه میدانم. شما وقتی به کافیشاپ میروید تا قهوه سفارش دهید، 60 به 40 یا 70 به 30 را انتخاب میکنید این درصد در نمایش فانتزی هم صادق است و باید برای بزرگسال هم چیزی داشته باشد. اعتقادم بر این است وقتی دارم آموزهای را به مخاطب کودک منتقل میکنم، فرصتی طلایی در اختیار دارم که بیایم و پیام خودم را به مادر و پدر آن کودک هم منتقل کنم. ضمن اینکه فضای فانتزی و ژانر فانتزی، فضایی است که ذهن ما را از کودکی درگیر میکند اما تا بزرگسالی و حتی تا سنین پیری هم همچنان ما را درگیر خود نگه میدارد. ما هنوز هم درگیر آن انیمیشنهایی هستیم که در دوران کودکی دیدیم. یعنی مشخصا نمیتوانید بگویید «باب اسفنجی» فقط مال بچههاست، خود ما هم همچنان مینشینیم و این انیمیشنها را میبینیم. البته این هم درست است که در جهان تنوع مارکت بسیار زیادی وجود دارد و حتی ممکن است انیمیشنهای مختص بزرگسال هم داشته باشیم؛ مثل «ریک اند مورتی» یا انیمیشنهایی که دایره هدفش بزرگسال است اما انیمیشن برای من یک اینترتیمنت یا فضای سرگرمی خانوادگی مبتنیبر کیفیت اجرا برای لذت بردن خانواده کنار هم است. چون به نظر من این کمبود ژانر در هنر نمایش ایران؛ به شدت دارد به هنر ما آسیب میزند. بهعنوان مثال وقتی من به اداره کل هنرهای نمایشی مراجعه میکنم، به من میگویند نمایش یا مختص کودک و نوجوان است یا بزرگسال. هیچ حد وسطی اینجا وجود ندارد. پس چه اتفاقی میافتد برای این افراد که میخواهند از یک نمایش فانتزی لذت ببرند؟ در بسیاری از کارهای کودک و نوجوان میبینیم خانواده بچهها را به سالن میآورند اما خودشان بیرون میایستند تا نمایش تمام شود و بچه را با خود ببرند. ولی کارهایی که من میسازم تعمدا و بهطور تخصصی طراحی شده است تا خانواده همه با هم از نمایش لذت ببرند.
قصهای که شما انتخاب کردید و نمایش را بر اساس آن نوشتید، اقتباسی از خود انیمیشن «هتل ترانسیلوانیا» است. یک سری تفاوتهای ماهوی با این انیمیشن وجود دارد. بهعنوان مثال «ملویس» در نمایش نیست و درعوض شخصیت ایرانی به نام «خاتون» را به نمایش افزودهاید. کمی درباره این تغییرات و جزئیاتش بگویید.
کاری که من میکنم این است که روی صحنه کولاژ اتفاق بیفتد و هدفم این است که اولاً از قواعد جهان آن انیمیشن خارج نشوم یعنی قواعد انیمیشن، پی اصلی جهان نمایشنامههای من هم هست. هر نمایشنامهای که بر اساس یک انیمیشن مینویسم، بر اساس قواعد و قوانین آن جهان نوشته میشود. پس در استراکچر یا ساختار اصلیاش دست نمیبرم ولی نکتهای را که من به آن اعتقاد دارم و همه هم میدانیم این است که هالیوودیها میآیند و اسطورههای فرهنگیمان را از ما میگیرند، ریبرندش میکنند و دوباره به خودمان تحویلش میدهند. پس من هم همین کار را میکنم. المانهای فرهنگی و شخصیتهای اسطورهای آنها را میگیرم، ریبرندشان میکنم و به شکل بومی خودمان روی صحنه میبرم. یعنی کاراکترهای خودم را وارد قصه میکنم ولی این کار را در اتمسفر دراماتیکی که پیریزیاش بر اساس جهان انیمیشن است. یعنی نمیگویم قرار است مخاطب اقتباس یا چیز بسیتار متفاوتی ببیند، بلکه من بر اساس همان جهان امتداد قصه را خلق میکنم. یعنی حالا که چهار قسمت از انیمیشن «هتل ترانسیلوانیا» ساخته شده است، میتوانیم بگوییم «هتل ترانسیلوانیا: شعبه در ایران» قصه پنجم است. یعنی موتیف انیمیشن را مییابم و آن موتیفی را که به نظر خودم میتواند جذاب باشد، انتخاب میکنم. بعد کانسپت را پروبال میدهم اما این کار در امتداد جهان انیمشن پیش میبرم.
استقبال از نمایش چطور بوده است؟ یعنی استقبال طوری بوده است که برنامه داشته باشید اجراها را ادامه بدهید؟
خوشبختانه نمایش با اقبال بسیار خوبی مواجه شده است و مخاطبان زیادی داریم که طرفدار کار هستند و تبلیغش میکنند. با این استقبال خوب، فکر میکنم روی کاغذ حداقل تا نیمه اول فروردین همچنان مسیر را ادامه خواهیم داد ولی فکر میکنم با توجه به بازخورد مخاطب شاید تا بعد از اردیبهشت هم اجرا نمایش ادامه یابد.
گویا قرار است در شهرستانها هم به اجرای «هتل ترانسیلوانیا: شعبه در ایران» بپردازید.
بله. تقریباً نزدیک یک ماه است که ما داریم پیشتولید این اتفاق را رقم میزنیم و در تلاشیم که برای اجراهای خارج از تهران آماده شویم. چون این اقدام نیاز به پیریزی اولیه دارد. باید برای اجرا در هر شهرستان، جداگانه مجوز بگیریم و برای تکتک شهرستانها بازبینی نمایش را انجام بدهیم که خود این کار، پروسه اداری خاص خود را دارد. فکر میکنم دهم اسفند اولین اجرای شهرستان را شروع کنیم و به احتمال زیاد این اجراها از کرج آغاز میشود.
سخن پایانی؟
واقعا فکر میکنم قاضی اصلی یک اثر، مخاطبان و مردمی هستند که به سالن میآیند و کار را میبینند. امیدوارم همیشه لب افراد یک خانواده پر از لبخند باشد و شادی در دل همهشان خانه کند. شادی حق ماست و این روزها حال همهمان خیلی خوب نیست و امیدوارم بتوانیم حداقل برای بچههایمان جهانی بدون رنگ سیاست و غمزدگی و غمبارگی دوران بزرگسالی فراهم بکنیم. هدف من هم فقط همین است: شاد کردن تعدادی بچه که رویای دیدن انیمیشنهای محبوب و کاراکترهای این انیمیشنها روی صحنه را دارند و این چیزی بوده که شاید برای من که از نسل دهه ۶۰ هستم، خیلی دور از انتظار بوده. سعی کردهام مشخصاً این هدفم را با ایجاد یک ژانر تحقق ببخشم. ممکن است کار من یک سابژانر در ژانر کودک باشد و واقعا نمیدانم چه اسمی میشود رویش گذاشت اما امیدوارم لبخند روی لب تمام مخاطبینی که به سالن میآیند و کار من را میبینند جاری شود.