ارزیابی مردم از گذشته و آینده دینداری شاخص مهمی برای فهم تحولات اجتماعی است. نگاه به گذشته دینداری برحسب جنسیت تفاوت چندانی ندارد. ولی برحسب درآمدهای بالا، تحصیلات دانشگاهی، ارزیابی از تحولات دینداری در 5 سال گذشته منفیتر است. در مقابل ارزیابی افراد کمسواد کمتر منفی است و فقط ۶۱ درصد معتقدند که دینداری کمتر شده است. مردم البرز، اردبیل و همدان بیش از همه معتقدند که در ۵ سال گذشته دینداری کمتر شده است. در مقابل بلوچستان، خراسان جنوبی، خوزستان و کرمان نیز کمتر از دیگران چنین اعتقادی را دارند.
در باره دینداری مردم در ۵ سال آینده، افراد دارای درآمدهای بالاتر و با تحصیلات دانشگاهی و نیز افراد میانسال ۳۰ تا ۴۹ سال، به دیندار شدن مردم در آینده بدبینتر و در مقابل افراد طبقات پایین (درآمد و سواد) و یا بازنشستهها بدبینی کمتری دارند.
مردم ایلام، البرز، قزوین، اردبیل و همدان بدبینی بیشتری نسبت به آینده دینداری دارند، در مقابل مردم بلوچستان، خراسان جنوبی و قم بدبینی متری نسبت به این مسأله دارند. هر چند این استانها نیز بالای ۷۰ درصدشان معتقدند که دینداری تضعیف و کمتر خواهد شد.
در سال ۱۳۹۴ نیز ۶۳ درصد مردم گفته بودند که وضع دینداری نسبت به ۵ سال پیش کمتر شده و به همین میزان پیشبینی کرده بودند که در ۵ سال آینده نیز کمتر خواهد شد. البته این روند در ذهن مردم در گذشته هم وجود داشت. در سال ۱۳۸۲ نیز ۱۷ درصد معتقد بودند که جامعه نسبت به ۵ سال گذشته مذهبیتر شده و ۷۰ درصد نظر متفاوتی داشتهاند. همچنین در آن سال در باره آینده نگاه منفیتر بود، ۱۳ درصد معتقد بودند که در ۵ سال آینده جامعه مذهبیتر و ۷۴ درصد غیر مذهبی خواهد شد. این پاسخها به نحوی بازتاب حس درونی خودشان و اطرافیانشان نیز هست.
در اهمیت این پرسش همین بس که در پیمایش سال ۱۳۵۳ از مردم پرسیده شده بود که: «به نظر شما مردم نسبت به سابق به چه میزانی به امور دینی توجه میکنند؟» ۵۷ درصد نمیدانم را پاسخ داده بودند، ولی آنها که گفته بودند “بیشتر” ۳۰ درصد و آنان که گفته بودند “کمتر”، فقط ۹ درصد بودند. درستی این مسأله در روند انقلاب به وضوح دیده شده است. نکته بسیار مهم آنجاست که ۶۱ درصد افراد دارای تحصیلات بالاتر از دیپلم، معتقد بودهاند که توجه به دین بیشتر شده است، در حالی که افراد بیسواد فقط ۲۱ درصد چنین اعتقادی داشتهاند. و این خطای آشکاری بود که حکومت پیشین اصلا ندید. در همان سال 1353 هنگامی که در باره توجه به دین در آینده سوال شد نیز ۲۶ درصد پاسخ بیشتر و ۹ درصد پاسخ کمتر را ذکر کردهاند. افراد تحصیلکرده بالاتر از دیپلم، ۵۵ درصد بیشتر و ۱۴ درصد کمتر را ذکر کردهاند. البته این پاسخها شدت دوری و نزدیکی به مذهب و دین را نمیسنجد، ولی روند کلی را نشان میدهد.
روند تحولات دینی و مذهبی را میتوان در نامگذاری کودکان نیز مشاهده کرد. در مطالعه من در باره نامگذاری کودکان تهرانی به وضوح نشاندهنده این تحول است که مطابق با نتایج فوق است. نمودار زیر نشان میدهد که روند رو به رشد نامهای اسلامی در دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ پیش از انقلاب افزایشی بوده و اوج آن در ابتدای دهه ۱۳۶۰ است ولی پس از یک کاهش شدید دو باره در دهه ۱۳۷۰ قدری افزایش را میبینیم سپس روند کاهشی شدید را شاهدیم. نقطه مقابل این روند را در باره نامهای غربی و ملی به صورت معکوس مشاهده میکنیم.