برای بهبود وضعیت فعلی که البته نه حادث از اتفاقاتی است که چندی پیش دفعتاً رویداده باشد، نمیتوان یک نسخه صریح و واضح ارائه کرد. اما برشمردن چند مولفه دخیل در وضعیت بحران ناترازی انرژی گامی برای ساخت چارچوبی مناسب برای نگریستن به وضعیت نگران کننده خواهد بود.
ناترازی اگرچه شاید برای عموم مردم کلمهای ناملموس باشد، اما تابستانهای بیبرق، زمستانهای بیگاز و شهرهای آلوده تجربهای است که تبعات عدم مدیریت و سیاستگذاری مناسب در حوزه انرژي را برای همگان ملموس کرده است. برای بهبود وضعیت فعلی که البته نه حادث از اتفاقاتی است که چندی پیش دفعتاً رویداده باشد، نمیتوان یک نسخه صریح و واضح ارائه کرد. اما برشمردن چند مولفه دخیل در وضعیت بحران ناترازی انرژی گامی برای ساخت چارچوبی مناسب برای نگریستن به وضعیت نگران کننده خواهد بود.
یکی از مهمترین مولفهها تأکید بر ضرورت اتخاذ رویکردی بلندمدت در برنامهریزیها و اقدامات مرتبط با حوزه انرژي است. این رویکرد، اگر بهدرستی درک و عملیاتی شود، میتواند بسیاری از معضلات مزمن نظیر بیتوجهی به هدررفت انرژي و یا عدم بهرهگیری از تاسیسات با راندمان بالا را که ریشه در نگرشهای کوتاهمدت و سطحینگر دارند، برطرف کند. اگر بخواهیم مثالی بیاوریم که در همه جای ایران قابل مشاهده باشد، آن هنگامی است که سازندهای که خود مالک یا مشارکت کننده است، با یک حساب سرانگشتی یک روش یا مصالح با هدررفت انرژی بالاتر را به نوعی دیگر که صرفاً قیمت اندکی گرانتر دارد، را ارجح دانسته و به فکر و خیال سودی است که از فروش واحد ساختمانی به جیب میزند. در اینجا یک مولفهای که زودگذر است و در محاسبات آن سازنده نمیآید این است که میزان هدر رفت انرژی ساختمان اهمیت ندارد و صرف تبدیل تراکمی که شهرداری برای خانه دار شدن عموم مردم در نظر گرفته است به یک واحد ساختمانی است که سودآور است، چرا که نه مسئولیتی برای میزان هدررفت انرژی وجود دارد و نه متولی و نظام ارزیابی موثر.
یکی از راهکارهایی که در مقررات ملی ساختمان در نظر گرفته شده است، ارائه مبحث ۱۹،صرفه جویی در مصرف انرژی است. تأکید بر این قبیل استانداردهای انرژیمحور یکی از ضروریات است. الزام عملی و موثر سازندگان به استفاده از مصالح باکیفیت و رعایت اصول بهرهوری انرژی باید با تشدید نظارتهای قانونی و خواست همگانی همراه باشد. بهعنوان نمونه، استفاده از پنجرههای دوجداره، عایقهای حرارتی مناسب، و تأسیسات گرمایشی و سرمایشی با راندمان بالا میتواند از مصادیق اولیه این الزامات باشد. اما اجرای این موارد بدون خواست همگانی، حمایت مالی و مشوقهای لازم قطع به یقین با مقاومتهایی روبرو خواهد بود. بنابراین مشوقهایی نظیر جوایز ارزیابی ساختمانها با انرژی پایین، کاهش مالیات یا اعطای وام کمبهره به سازندگان متعهد به رعایت این استانداردها، میتواند مسیر اجرای این سیاستها را هموارتر کند.
در کنار اقدامات پیشگیرانه برای ساخت و سازهای جدید، توجه به تأسیسات و تجهیزات موجود نیز ضروری است. در بسیاری از صنایع و ساختمانهای قدیمی، تجهیزات ناکارآمد بهکار گرفته میشود که سهم بسزایی در هدررفت انرژی دارند. برنامههای ملی برای جایگزینی تجهیزات قدیمی با نمونههای مدرنتر و بهینهتر باید در اولویت سیاستگذاری قرار گیرد. برای نمونه، جایگزینی دیگهای بخار سنتی با فناوریهای پیشرفتهتر و استفاده از سامانههای مدیریت هوشمند انرژی میتواند تأثیر قابلتوجهی داشته باشد.
یکی دیگر از عناصر کلیدی در حل بحران ناترازی انرژی، رفتار عمومی است. ایجاد آگاهی در میان مردم در خصوص تأثیر مصرف انرژی بر محیطزیست و هزینههای بلندمدت آن، نقشی حیاتی دارد. بهعنوان مثال، آشنایی خانوارها با روشهای سادهای نظیر استفاده بهینه از وسایل برقی، خاموش کردن چراغهای اضافی، و تنظیم صحیح سیستمهای گرمایشی و سرمایشی، میتواند تغییرات ملموسی در کاهش مصرف انرژی ایجاد کند.
بدین ترتیب، بحران ناترازی انرژی در کشور تنها با تلفیق سیاستگذاریهای هوشمندانه و برنامهریزیهای بلندمدت قابل حل است. همایش ملی تأسیسات گلوگاه ناترازی میتواند بستری برای تبادل ایدهها و پیشنهادات نوآورانه در این زمینه باشد. اکنون زمان آن فرارسیده که از نگاههای سطحی به مسائل این حوزه فاصله بگیریم و با همت جمعی، آیندهای پایدارتر برای نسلهای بعدی رقم بزنیم.