فرهنگی 04 بهمن 1403 - 5 ماه پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0
سیدعلی شجاعی در گفت‌و‌گو با نوآوران:

تبدیل نشدن نشر به صنعت سودده، علل نظام‌مند دارد

انتشارات «نیستان» سال ۱۳۷۶ توسط سیدمهدی شجاعی تاسیس شد. این انتشارات تا کنون بیش از ۴۰۰ عنوان کتاب در حوزه‌‌های ادبیات، ادبیات دینی، ‌مذهب و کودک و نوجوان منتشر کرده است. از این رو با سیدعلی شجاعی، نویسنده و قائم مقام مدیرعامل این انتشارات درباره مشکلاتی که صنعت نشر و کتاب در ایران با آن دست به گریبان است، گپ وگفتی انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

انتشارات «نیستان»

سهند آدم عارف

انتشارات «نیستان» سال ۱۳۷۶ توسط سیدمهدی شجاعی تاسیس شد. این انتشارات تا کنون بیش از ۴۰۰ عنوان کتاب در حوزه‌‌های ادبیات، ادبیات دینی، ‌مذهب و کودک و نوجوان منتشر کرده است. از این رو با سیدعلی شجاعی، نویسنده و قائم مقام مدیرعامل این انتشارات درباره مشکلاتی که صنعت نشر و کتاب در ایران با آن دست به گریبان است، گپ وگفتی انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

شرایط و اوضاع بنگاه‌‌های نشر در ایران به چه صورت است و آیا می‌توان به عنوان یک سرمایه‌گذاری سودآور به آن پرداخت؟

اساسا از بنیان تعریف نشر، صنعت است. مفهوم جهانی صنعت نیز فعالیت اقتصادی و سودآور است اما در ایران نشر به هیچ عنوان به سمت صنعت و فعالیت اقتصادی نرفته است. از حدود چندده‌هزار ناشر که در حوزه عمومی فعالیت می‌کنند، حدود 1700 ناشر، سالانه 40 عنوان کتاب جدید تولید می‌کنند و در نمایشگاه حضور دارند. مابقی ناشران حتی توان این تعداد عنوان جدید را ندارند. اگر بخواهیم خوشبینانه به وضعیت نشر در ایران نگاه کنیم، می‌توانیم 200 تا 250 ناشر حوزه عمومی را به عنوان بنگاه اقتصادی نشر نامگذاری کنیم. برای تبدیل شدن هر فعالیتی به بنگاه اقتصادی، باید حداقل سه فاکتور در نظر گرفته شود. برای نشر، این سه شرط به صورت خلاصه و مجمل به این شرح است: نکته اول، تعداد ناشران حوزه عمومی نسبت به جمعیت ایران بسیار نامتناسب است، ایران، حدود نود میلیون جمعیت دارد و تنها چندهزار ناشر حوزه عمومی در ایران فعالیت می‌کنند. نکته دوم، نسبت بسیار فاجعه‌آمیز ویترین و ناشران، در ایران فرضاً دو هزار کتابفروشی تخصصی داریم و تعداد ناشران ما بالغ بر 14 هزار است در حالی که در کشورهای توسعه‌یافته مانند حوزه اروپا، این ارقام کاملا معکوس است، یعنی دو هزار ناشر، کتاب‌هایشان را در 14 هزار کتابفروشی عرضه می‌کنند. این عدم تناسب تعداد انتشارات و کتابفروشی در ایران، اوضاع نشر را راکد می‌کند. نکته سوم، افزایش قیمت تولید کتاب در ایران است، سال‌هاست که یارانه کاغذ را برداشتند و گفتند ما این سوبسید را به مخاطب کتاب می‌دهیم، در نتیجه این عمل، قیمت کاغذ چندبرابر شده است و قیمت تولید کتاب، هم طبیعتاً افزایش پیدا کرده. از سویی دیگر با افزایش قیمت ارز، هزینه تولید کتاب، دوبرابر این افزایش قیمت رشد می‌کند اما قیمت کتاب‌ها، به این میزان افزایش پیدا نمی‌کند. این علل سیستماتیکی است که سبب می‌شود نشر در ایران به صنعت تبدیل نشود، اما در این میان، دلایل معنوی هم بر این امر تاثیرگذار است. تیراژ کتاب در ایران به زیر پانصد نسخه رسیده است، این وضعیت اسفناک، به دلیل نبود فرهنگ مطالعه در ایران به وجود آمده است و شدیدا به اقتصاد نشر ضربه می‌زند. از سویی دیگر هجوم کتاب‌‌های زرد به بازار کتاب و همچنین کتاب‌سازی‌ها نیز سبب می‌شود جامعه کتاب‌خوان نتواند کتاب‌‌های مناسب را در کتابفروشی‌ها پیدا کند. در واقع نشر کتاب گردش مالی چندانی ندارد و فعالیت اقتصادی محسوب نمی‌شود.

انتشاراتی‌ها به چه دلیل فعالیت خود را در این حوزه ادامه می‌دهند؟

انتشارات نیستان در زمینه تولید کتاب، یکی از 24 ناشر برتر در ایران است، من و پدرم این انتشارات را تنها به این دلیل سر پا نگه داشته‌ایم که نویسنده هستیم و دغدغه فعالیت در این زمینه و انتشار کتاب را داریم، می‌توانم به جرات بگویم تمام ناشران برتر را نیز تنها انگیزه‌‌های فرهنگی در این عرصه نگه داشته است. اگر بنگاه‌‌های نشر، تغییر شغل نمی‌دهند و مکان فعالیت خود را اعم از مرکز پخش، ساختمان انتشارات یا حتی کتابفروشی به رستوران تبدیل نمی‌کنند یا به شغل بساز و بفروشی روی نمی‌آورند، تنها به دلیل علاقه‌ای است که به فرهنگ و تولید محصولات فرهنگی دارند، در غیر این صورت موسسه انتشاراتی در ایران اصلا صرفه اقتصادی ندارد و این سرمایه، در هر حوزه اقتصادی دیگری هزینه شود، درآمد بسیار بهتری خواهد داشت. البته موسسات انتشاراتی می‌توانند هزینه‌‌های خود را تامین کنند اما همواره با مشکلات عدیده‌ای مواجهیم. فارغ از مسائلی که عنوان شد، ما با معضل رقابت ناسالم در فضای نشر کتاب هم رودررو هستیم. ناشران انقلاب با ایده «نشر ملی»، کمر به تعطیلی سایر موسسات نشر کتاب بسته‌اند، این ناشران اصلا تمایلی به حضور دیگر موسسات ندارند. مشکل دیگر ما، تعریف نشده بودن خطوط قرمز در حوزه نشر است، در واقع خطوط قرمز مشخص هستند و همه مردم ایران از آن‌ها مطلع‌اند و همه ناشران این خطوط قرمز را رعایت می‌کنند. مشکل زمانی پیش می‌آید که بر اساس سلیقه فردی، در دوره‌‌های مختلف، این خطوط قرمز تعریف می‌شوند. شاید به نظر برسد که این مساله در رکود بازار کتاب تاثیری ندارد اما در واقع این اعمال سلیقه‌ها در زمینه ممیزی سبب می‌شود مولفان انگیزه‌ای برای تولید مطلب نداشته باشند و در نتیجه اوضاع نشر کتاب بدتر شود. در نهایت هنر و ادبیات ایران، بسیار قوی است و قابلیت دیده شدن در سطح جهان را دارد و همچنین ما توان تولید بسیار بالایی نیز داریم، پس اگر هر روز خوابی برایمان نبینند، می‌توانیم در عرصه نشر موفق باشیم.

گفتید حذف یارانه کاغذ، صنعت نشر ایران را دچار مشکل کرد، از سوی دیگر ما شاهد هستیم که همواره دولت‌ها بر لزوم بالا بردن سرانه مطالعه در ایران تاکید می‌کنند، چگونه باید این تناقض را درک کرد؟

به نظرم حذف یارانه کاغذ، یک اشتباه استراتژیک و بزرگ بود. محمدحسین صفارهرندی، وزیر ارشاد دوره محمود احمدی‌نژاد، عنوان کرد که ما یارانه کاغذ را حذف می‌کنیم و به جای ناشر، یارانه را به طور مستقیم به مخاطبان اختصاص می‌دهیم. این شیوه، البته به نظر درست می‌آید اما در نهایت سبب شد مشکل بسیار بزرگی برای قشر کتابخوان ما به وجود بیاید، چرا که این یارانه تنها به طلاب و دانشجویان اختصاص داده شد. در نتیجه این امر، خانم‌‌های خانه‌دار، فارغ‌التحصیلان دانشگاه و همچنین کارمندان و بسیاری از افراد جامعه که سرانه مطالعه را بالا می‌برند، از دریافت این سوبسید محروم ماندند و طلاب و دانشجویان نیز این یارانه خرید کتاب را صرف خریداری کتب درسی خود کردند. در نتیجه این توزیع نامتوازن یارانه خرید کتاب، سرانه مطالعه ایران بیش از پیش پایین آمد.

نویسنده
سحر شمخانی
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *