کتاب "کودکی را میزنند" یکی از آثار روانکاوانه و پیچیده زیگموند فروید است که در سال ۱۹۱۹ منتشر شد. این کتاب کوتاه، اما بسیار عمیق، به بررسی یکی از پیچیدهترین و رایجترین فانتزیهای کودکی میپردازد. رؤیای کتک خوردن از والدین یا تماشای کتک خوردن کودک دیگری. فروید در این اثر، از منظر روانتحلیلی، نشان میدهد که چگونه این فانتزی بهظاهر ساده، درواقع حاوی لایههای پنهانی از کشمکشهای روانی، جنسی، قدرت و میل است. فروید کتاب را با گزارشهایی از بیماران خود آغاز میکند که در کودکی فانتزیهایی در مورد "کتک خوردن" داشتهاند. برخی از این فانتزیها شامل این میشد که کودکی دیگر از سوی پدر یا مادر کتک میخورد، یا خودِ فرد توسط والدین تنبیه میشود. نکته مهم در این میان، نه خود واقعه کتک خوردن، بلکه لذت روانی و حتی جنسی است که فرد به صورت ناخودآگاه از آن دریافت میکند.
کتاب “کودکی را میزنند” یکی از آثار روانکاوانه و پیچیده زیگموند فروید است که در سال ۱۹۱۹ منتشر شد. این کتاب کوتاه، اما بسیار عمیق، به بررسی یکی از پیچیدهترین و رایجترین فانتزیهای کودکی میپردازد. رؤیای کتک خوردن از والدین یا تماشای کتک خوردن کودک دیگری. فروید در این اثر، از منظر روانتحلیلی، نشان میدهد که چگونه این فانتزی بهظاهر ساده، درواقع حاوی لایههای پنهانی از کشمکشهای روانی، جنسی، قدرت و میل است.
فروید کتاب را با گزارشهایی از بیماران خود آغاز میکند که در کودکی فانتزیهایی در مورد “کتک خوردن” داشتهاند. برخی از این فانتزیها شامل این میشد که کودکی دیگر از سوی پدر یا مادر کتک میخورد، یا خودِ فرد توسط والدین تنبیه میشود. نکته مهم در این میان، نه خود واقعه کتک خوردن، بلکه لذت روانی و حتی جنسی است که فرد به صورت ناخودآگاه از آن دریافت میکند.
فروید در این کتاب، به سه مرحله تکامل این فانتزی اشاره میکند:
نخستین مرحله (پیشازبانی و سرکوبشده): کودک خود را در جایگاه کسی میبیند که کتک میخورد، اغلب توسط پدر. این مرحله سرشار از احساسات متضاد نسبت به والدین (عشق و تنفر) است.
مرحله دوم (رؤیای آزار دیدن دیگری): کودک رؤیای کتک خوردن کودکی دیگر را میبیند. در این فاز، سوژه از صحنه کتک خوردن فاصله میگیرد و با تماشای رنج دیگران، لذت میبرد. فروید معتقد است این مرحله اغلب حامل بار جنسی پنهانی است، هرچند به صورت ناخودآگاه.
مرحله سوم (پنهانسازی میل جنسی): در این مرحله، کودک با فرافکنی فانتزی خود، رابطه پیچیدهتری با میل جنسی، حسادت، و قدرت پیدا میکند. رؤیا دیگر تنها درباره کتک نیست، بلکه درباره ساختارهای روانیای است که میل، ممنوعیت، و سرکوب را در کنار هم به نمایش میگذارد.
*تحلیل روانکاوانه کتاب
کتاب کودکی را میزنند را میتوان نوعی مطالعه درباره “پیدایش ذهن جنسی انسان” دانست؛ لحظهای که کودک با مفاهیمی چون قدرت، عشق، محرومیت و میل مواجه میشود. فروید نشان میدهد که حتی یک فانتزی بهظاهر ساده مثل رؤیای کتک خوردن، میتواند سرشار از تعارضات ناخودآگاه باشد.
فانتزی تنبیه، برای فروید، بهخصوص در دختران، راهی برای مواجهه با تمایلات ممنوعه نسبت به پدر و حسادت به مادر است. به تعبیر دیگر، کودک بهجای اینکه بپذیرد که میخواهد جای مادر را بگیرد و از پدر عشق و توجه دریافت کند (که امری ممنوع و سرکوبشده است)، این میل را بهشکلی واژگون بیان میکند: از طریق لذت بردن از رنج کودک دیگر. این فرافکنی، نوعی مکانیسم دفاعی است برای کنترل میل و جلوگیری از گناه و اضطراب.
همچنین فروید بر رابطه نزدیک میان میل جنسی و خشونت (یا تنبیه) تأکید میکند. کتک خوردن، که در سطح آگاهانه عملی خشن و نفرتانگیز است، در لایههای ناخودآگاه میتواند به نشانهای از صمیمیت، توجه یا حتی عشق تعبیر شود. کودکی که احساس میکند از سوی پدر یا مادر طرد شده، ممکن است با فانتزی کتک خوردن، این توجه را بهشکلی دیگر بازسازی کند.
*نگاه فلسفی و انسانی
کتاب کودکی را میزنند با وجود تمرکز بر موضوعی بهظاهر خاص و فردی، در نهایت به یکی از بنیادینترین پرسشهای انسان میرسد: چگونه میل شکل میگیرد؟ چگونه سرکوب میشود؟ و چگونه بهصورتهای نمادین، پنهان یا حتی انحرافی بازمیگردد؟ فروید به ما میآموزد که روان انسان همچون متنی چندلایه است و هر رفتار یا فانتزی، حاصل کشمکش نیروهای پنهان در این متن است.
همچنین این کتاب یادآور این نکته است که کودکی، صرفاً دورهای معصومانه و خالی از تعارض نیست. در درون کودک، میل، حسادت، خشم، و عشق درهم تنیدهاند و همین پیچیدگی است که شخصیت فرد را میسازد. فروید با شکستن تصویر ایدئال کودک معصوم، ما را به درک واقعگرایانهتر و عمیقتری از روان انسانی دعوت میکند.
کودکی را میزنند کتابی است موجز اما بسیار پرمغز که نشان میدهد حتی کوچکترین رؤیاها و فانتزیها میتوانند حامل معانی پیچیده روانی باشند. فروید در این اثر، مرز میان خشونت و عشق، تنبیه و لذت، میل و ممنوعیت را به لرزه درمیآورد. هرچند زبان این کتاب دشوار است و درک آن نیاز به آشنایی با مفاهیم بنیادین روانکاوی دارد، اما پیام آن جهانی و انسانی است: ذهن انسان، میدانی از کشمکشهای پنهان و پررمزوراز است، و تنها از طریق تحلیل، گفتگو، و پذیرش این تعارضهاست که میتوان به درکی عمیقتر از خود رسید.