اقتصادی 17 تیر 1404 - 9 ساعت پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0
منبع: یورونیوز

تقابل چین و آمریکا؛ جنگ اقتصادی یا بازتعریف نظم جهانی؟

در سال‌های اخیر، مناسبات میان ایالات متحده و جمهوری خلق چین بیش از آن که صرفاً رقابت اقتصادی باشد، به عرصه‌ای برای تقابل ایدئولوژیک، ژئوپلیتیک و تکنولوژیک بدل شده است. تهدید دونالد ترامپ به اعمال تعرفه اضافی ۱۰ درصدی علیه چین را می‌توان در همین چارچوب درک کرد. ترامپ، چه در دوران ریاست‌جمهوری خود و چه پس از آن، همواره چین را به‌عنوان تهدیدی اصلی علیه "هژمونی آمریکا" معرفی کرده و تلاش کرده از ابزارهایی چون تعرفه، تحریم، محدودیت صادرات فناوری و تشویق به تولید داخلی، برای مهار رشد اقتصادی و نفوذ بین‌المللی چین استفاده کند.

تقابل چین و آمریکا

مترجم: سارا فراهانی

در سال‌های اخیر، مناسبات میان ایالات متحده و جمهوری خلق چین بیش از آن که صرفاً رقابت اقتصادی باشد، به عرصه‌ای برای تقابل ایدئولوژیک، ژئوپلیتیک و تکنولوژیک بدل شده است. تهدید دونالد ترامپ به اعمال تعرفه اضافی ۱۰ درصدی علیه چین را می‌توان در همین چارچوب درک کرد. ترامپ، چه در دوران ریاست‌جمهوری خود و چه پس از آن، همواره چین را به‌عنوان تهدیدی اصلی علیه “هژمونی آمریکا” معرفی کرده و تلاش کرده از ابزارهایی چون تعرفه، تحریم، محدودیت صادرات فناوری و تشویق به تولید داخلی، برای مهار رشد اقتصادی و نفوذ بین‌المللی چین استفاده کند.
در مقابل، چین با تکیه بر دیپلماسی چندجانبه‌گرا و محوریت شعار «برد-برد»، سعی دارد خود را نه به‌عنوان تهدید، بلکه به‌عنوان شریکی جهانی در توسعه پایدار و همکاری‌های بین‌المللی معرفی کند. بیانیه اخیر وزارت خارجه چین دقیقاً در همین راستا قابل تحلیل است. چین ضمن تأکید بر بی‌حاصلی جنگ‌های تعرفه‌ای، تلاش می‌کند موقعیت خود را در نزد افکار عمومی جهان، به‌ویژه کشورهای در حال توسعه، تقویت کند.
چین در بیانیه اخیر خود به صراحت اعلام می‌کند که به دنبال تقابل نیست و مخالف هرگونه جنگ تجاری است. این موضع‌گیری، علاوه بر بازتاب دکترین دیرین سیاست خارجی چین مبتنی بر عدم مداخله و پرهیز از منازعه، حامل پیامی مهم به ایالات متحده نیز هست و این است که چین آماده گفت‌وگو، مذاکره و تعامل است، اما تسلیم فشار و تهدید نخواهد شد.
از نظر راهبردی، چین سعی دارد با این مواضع نرم، خود را به‌عنوان کشور مسئولیت‌پذیر در نظام بین‌الملل نشان دهد. این راهبرد در برابر نگاه تقابلی ترامپ قرار می‌گیرد که همچنان بر محور «اول آمریکا» استوار است و به‌دنبال تحمیل شرایط یک‌جانبه به دیگر کشورهاست. این رویکرد به‌ویژه در دولت ترامپ، حتی متحدان اروپایی آمریکا را هم دچار بحران روابط کرده بود و اکنون نیز به مثابه تهدیدی برای ثبات اقتصاد جهانی قلمداد می‌شود.
نکته حائز اهمیت در بیانیه چین، اشاره به بریکس و کشورهای عضو آن است. این اشاره بی‌دلیل نیست. بریکس که اکنون از پنج کشور مؤسس به مجموعه‌ای بزرگ‌تر با حضور کشورهایی چون ایران، عربستان، مصر، اتیوپی و آرژانتین تبدیل شده، به‌عنوان یک نهاد اقتصادی و سیاسی در حال ایفای نقش مهم‌تری در نظام جهانی است. چین از این ابزار برای مقابله نرم با سلطه‌طلبی غربی بهره می‌گیرد و سعی دارد با هم‌گرایی کشورهای جنوب جهانی، بدیلی برای نظم جهانی موجود تعریف کند.
در این چارچوب، تاکید چین بر این که بریکس به دنبال تقابل نیست و کشور خاصی را هدف قرار نمی‌دهد، نوعی “دیپلماسی آرام اما عمیق” است. چین نمی‌خواهد نظم موجود را به‌طور ناگهانی برهم بزند، بلکه درصدد ایجاد نظمی جایگزین از درون است؛ نظمی که با دلارزدایی، تجارت با ارزهای محلی، سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های فراملی و هم‌گرایی جنوب جهانی تعریف می‌شود.
در حوزه اقتصاد، اعمال تعرفه‌های تجاری عمدتاً اثر معکوس دارد. در کوتاه‌مدت ممکن است به حمایت از صنایع داخلی کمک کند، اما در بلندمدت باعث کاهش بهره‌وری، افزایش تورم و اخلال در زنجیره تأمین جهانی می‌شود. آمریکا در دوره ترامپ با همین سیاست آسیب‌هایی جدی دید. چین نیز اگرچه ضربه‌هایی خورد، اما با تنوع‌بخشی به شرکای تجاری خود و تقویت بازار داخلی، بسیاری از آثار منفی را مهار کرد.
در فضای روانی نیز، تکرار تهدیدهای تعرفه‌ای می‌تواند به بی‌ثباتی در بازارهای جهانی، کاهش سرمایه‌گذاری‌های بین‌المللی و افت اعتماد در بازار منجر شود. چین با تأکید بر همکاری و نه تقابل، در تلاش است که این فضای روانی را تا حد ممکن آرام نگه دارد و از افت سرمایه‌گذاری جلوگیری کند.
در چنین فضایی، ایران به‌عنوان یکی از اعضای جدید بریکس و کشوری با ظرفیت‌های اقتصادی، انرژی و ژئوپلیتیکی فراوان، می‌تواند نقش مؤثری ایفا کند. عضویت در بریکس فرصتی است برای فاصله گرفتن از تک‌قطبی‌گری و ورود به شبکه‌ای چندقطبی از همکاری‌های اقتصادی. ایران می‌تواند با دیپلماسی فعال، جایگاه خود را در زنجیره تأمین جهانی بازتعریف کرده و از مزایای همکاری با اقتصادهایی چون چین، هند، روسیه و آفریقای جنوبی بهره‌مند شود.
از سوی دیگر، افزایش تنش اقتصادی میان چین و آمریکا، می‌تواند به افزایش تقاضا برای نفت و گاز ایران از سوی کشورهای شرقی و جنوبی منجر شود، به‌ویژه اگر ایران بتواند در حوزه تجارت آزاد، اتصال ریلی و دریایی، و دیجیتال‌سازی تجارت پیشرو باشد.
بیانیه وزارت خارجه چین پاسخی هوشمندانه به تهدید ترامپ است. برخلاف لحن تهاجمی واشینگتن، چین سعی دارد نقش رهبر منطقی جهان در حال گذار را بازی کند. تأکید بر همکاری برد – برد، مخالفت با جنگ تعرفه‌ای، و پرهیز از هدف قرار دادن کشور خاصی، همه در راستای ساختن تصویری صلح‌طلب از چین در جهان است.
این جنگ اقتصادی، دیگر صرفاً نبرد تعرفه‌ها نیست، بلکه صحنه‌ای از رقابت نرم قدرت‌ها برای تعریف نظم جهانی آینده است. در این میدان، دیپلماسی چندجانبه، هم‌گرایی جنوب جهانی، و تقویت همکاری‌های منطقه‌ای، راهبردهایی هوشمندانه برای کشورهایی چون ایران است تا در گرداب درگیری‌های اقتصادی دو ابرقدرت، نه تنها قربانی نشوند، بلکه با هوشمندی به فرصت‌سازی بپردازند.
در نهایت، پیام روشن چین این است که جهان آینده به همکاری نیاز دارد، نه تقابل و این دقیقاً همان مسیری است که کشورهای مستقل و خواهان توسعه پایدار باید با دقت و تدبیر، آن را دنبال کنند.

نویسنده
سحر شمخانی
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *