فرهنگی 26 اسفند 1403 - 6 ساعت پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0
ابراهیم حقیقی در گفت‌وگو با نوآوران عنوان کرد:

تیغ دو لبه بازار جهانی برای هنرهای تجسمی

بیش از جوامع دیگر دچار فراز و فرود هستیم و اگر نگرانی حاصل شود می‌بنیم از موقعیت‌ها و وضعیت‌های اجتماعی است که به فرازی می‌رود و زود به یک فرودی می‌افتیم که برایمان عادی شده است اما در این میان وقتی به یک آینده دراز مدت فکر می‌کنیم ممکن است سبب نگرانی شود و به این نتیجه برسیم که نمی‌توانیم قدم‌های بلند برداریم چون همه چیز خیلی زود دچار تغییر می‌شود.

ابراهیم حقیقی

نورا ایرانی

ابراهیم حقیقی طراح گرافیک، عکاس و کارگردان هنری ایرانی است. او عضو انجمن بین‌المللی طراحان گرافیک، انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران، انجمن تصویرگران کتاب کودک، و انجمن فیلمسازان مستند ایران است. او کارشناسی ارشد معماری دانشکده هنرهای زیبا از دانشگاه تهران است. حقیقی در دانشگاه کلاس‌هایی را با مرتضی ممیز (ترم اول سال ۱۳۴۷) و پرویز کلانتری گذراند اما معتقد است کتابخانهٔ کوچک آتلیه آندرف و کتابخانه دانشکده هنرهای زیبا باعث شد تا او با مفهوم پوستر آشنا شود. ابراهیم حقیقی نخستین پوسترهای خود را در سال ۱۳۴۸ برای نمایش‌های هفتگی «تلاش فیلم» احمد جورقانیان طراحی کرد. پوستر نمایش راهبه‌ها به کارگردانی داریوش مؤدبیان و جلد کتاب الف نوشتهٔ خورخه لوئیس بورخس از نخستین کارهای او هستند. ابراهیم حقیقی همزمان با تحصیل در دانشگاه با کانون فیلم ایران آشنا شد و به همکاری با سینمای آزاد پرداخت. او فیلم هشت میلیمتری چاه را بر اساس داستانی از غلامحسین ساعدی در سینمای آزاد کارگردانی کرد که جایزهٔ بهترین عکس در نمایشگاه فرهنگ و هنر را دریافت کرد.. تا امروز ابراهیم حقیقی همچنان یکی از مهم‌ترین و تاثیرگذارترین طراحان هنر ایران است. با او به گفت‌وگو نشسته‌ایم تا شرایط امروز عکاسی و گرافیک ایران را بررسی کنیم.

*در چند سال اخیر توجه به عکس خیلی بیشتر شده است. چند گالری صرفا برای نمایش عکس راه‌اندازی شده است. با همه این تغییرات، وضعیت عکاسی ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

اهالی هنر در ایران همیشه نشان داده‌اند همپای رشد یا آغاز هر هنری در جهان زود خودشان را همقدم کرده و توانمندی‌های خود را نشان داده‌اند. در عرصه سینما خیلی شاهد این مساله بوده‌ایم. در بعضی از قسمت‌های گرافیک هم مخصوصا پوستر، خیلی خوب می‌بینیم که طراحان جوان در حد جهانی خود را بروز می‌دهند. عکاسی هم همین‌طور است. عکاسی در طول سال‌های اخیر خیلی رشد کرده است. حضور عکاسان در نمایشگاه‌ها و مسابقه‌های بین‌المللی نشان داده که آن‌ها می‌توانند شانه به‌شانه خیلی از عکاسان بایستند. اگر در تمام شاخه‌ها نبوده اما در بسیاری از شاخه‌ها توانمندی خود را نشان داده‌اند و موفق هم هستند. جای خوشحالی دارد گالری‌های تخصصی عکاسی تاسیس شده تا فقط نمایشگاه‌های عکس برگزار کنند که قطعا به رشد عکاسی کمک کنند اما اگر منظورتان این باشد که با حضور دیجیتال و ورود به این عرصه شاهد آثاری هستیم که شاید خیلی شاخص یا درجه یک نباشد، به هرحال این اتفاق می‌افتد و معمول است. کاری هم نمی‌توان کرد.

*آیا ممکن است همین اتفاقی که برای سینما یا پوستر روی داد و بسیاری معتقد هستند جشنواره‌ای شده، برای عکاسی هم پیش بیاید؟

این نگرانی همیشه برای همه هنر‌ها هست. اگر در پوستر اتفاق افتاده در نقاشی هم روی داده چون در این حراج‌ها نشان داده شد کشورهای عربی خریدار آثاری هستند که در آن‌ها خط بیشتر است. پس گرایش به این سمت خیلی رایج شد و افراد زیادی وارد عرصه نقاشی خط شدند. این موضوع حتی به پوستر‌ها هم کشیده شد و بعد از آن تایپوگرافی مد شد. این‌ها دوران عبور خود را دارند. اگر ملاک، استقبال و نگاه‌های فرنگی باشد، به‌جای خوبی نمی‌انجامد. آن‌چنان که این رویه برسر برخی از فیلم‌های جشنواره‌ای آمد و در یک دوره تمام فیلم‌ها از کردستان یا شهرهایی فیلمبرداری شد که گردشگران می‌پسندند. عکاسی نیز هم مثل گرافیک و نقاشی از این مرحله عبور خواهد کرد. اگرچه هنوز کارهایی می‌بینیم که مورد پسند نمایشگاه‌ها و خریداران خارجی است و می‌بینیم که نماهایی از پوشش ایرانی‌ها مثل چادر یا طنز و طعنه‌ای نسبت به روابط اجتماعی در آن وجود دارد یا تلفیقی از خوشنویسی ایرانی در عکس اتفاق افتاده باشد. اقبال خارجی‌ها به دلیل این‌که ایران سال‌ها در خط اول خبرهای جهان بوده طبیعی است. آن‌ها دوست دارند جوری نگاه کنند که خودشان دوست دارند نگاه کنند. همیشه ایران را جزو مشرق زمین حساب کرده‌اند و مشرق زمین برای آن‌ها تداعی کننده سندباد، شهرزاد و… است. این نوع روایت را قطعا بیشتر می‌پسندند. برای همین خریدار آن هستند.

*مهم است که آثار هنرمندان ایرانی در حراج‌ها یا جشنواره‌ها دیده شود اما چرا چنین مساله‌ای برای هنرمندان ایرانی اهمیت پیدا کرده است؟

مهم است کار‌هایشان دیده شود اما به اعتقاد من خطا است اگر یک هنرمند به سمت نگاه خریدار و بازار برود. هنرمند باید برای خودش کار کند. اگر خریدار بیرونی پیدا کرد چه بهتر. هنرهای تجسمی ‌زود‌تر می‌توانند بین‌المللی شوند برای این‌که بی‌واسطه حرف می‌زنند اما این اتفاق برای شعر و رمان ایرانی کمتر و دیر‌تر رخ داد چون اندکی از آن‌ها ‌ترجمه شد. کتاب‌هایی هم که ترجمه شدند، آثار ناب ایرانی بودند و آن‌چه که آن‌ها منتظرند ببینند یا بشنوند، نبود اما این تیغ دو لبه خاص هنرهای تجسمی‌ است که می‌تواند به نفع یا ضرر آن باشد.

*الان هنرهای تجسمی‌در کدام لبه قرار دارد؟

درحال حاضر در دوران حضور هستیم که خیلی خوب است. در حقیقت به هنر ایران نگاه می‌شود. به بیان دیگر این هنر به کاتالوگ‌های خارجی راه یافته است. از سوی دیگر برخی از آثار با توجه به تمایل خریدار از کشور خارج می‌شود. البته وقتی بازاری ایجاد و بده و بستان هنری مطرح می‌شود، این امر طبیعی است. کسی که می‌خواهد در این بازار چیزی برای فروش داشته باشد باید برای قامت خریدار جنس خود را عرضه کند.

*این بازار در داخل هم ایجاد شده است تا اگر هنرمندی نخواهد اثرش را در حراج‌ها یا نمایشگاه‌های خارجی عرصه کند بتواند به دخل ایران اتکا داشته باشد؟

در داخل هم تاثیر گذاشت و قیمت خیلی از آثار هنرمندان بالا‌تر رفت که خیلی خوب است. لااقل مجموعه دارانی که حرفه‌ای نبودند به این سمت رفتند تا بخشی از اندوخته خود را در هنر صرف کنند اما باز هم شاهد بودیم آن‌ها هم دنبال آثاری رفتند که بتوانند بعد‌ها آن را گران‌تر بفروشند. اقتصاد این جنبه را همراه خود می‌آورد و اثری در این بده و بستان خریداری می‌شود که قیمت آن بالا‌تر برود. قیمت را هم خریداران خارجی دارند تعیین می‌کنند.

*گفته می‌شود حراج‌ها روی آثار جوانان تاثیر گذاشت و خیلی از آن‌ها انتظار دارند آثارشان با قیمت‌های بالا فروش برود بدون این‌که لزوما کیفیت لازم را داشته باشد. با این قضیه موافقید؟

وقتی این اقبال نصیب کسی بشود، همه سعی می‌کنند آن سمت و سو را نشانه بگیرند. در هر بازاری این رایج است ولی امیدوارم در حوزه هنر، هنرمند فارغ از این موضوع کار کند. در این شکل که متاسفانه ممکن است رخ داده باشد و شاهد هم هستیم، فقط به بده و بستان فکر می‌شود و روی وجه هنری اثر توجه نمی‌شود.

*هنوز هم اعتقاد دارید رابطه میان گرافیک و معماری با افراد جامعه ما کمرنگ شده است؟

گرافیک کار خودش را می‌کند و باید بکند. گرافیک آن چیزی نیست که در نمایشگاه بخواهیم دنبالش بگردیم. هر روز با بسیاری از آثار گرافیکی مواجه هستیم که برخی از آن‌ها بسیار موفق هستند مثل روزنامه، مجله، کتاب تا بسته‌بندی خیلی از خوراکی‌ها که خیلی از آن‌ها ایرانی هستند. این ارتباط همچنان برقرار است. اگر فروش کالا و گرافیک موفق باشد، آن‌ها همسو با هم رشد می‌کنند و به سمت توسعه می‌روند که در بسیاری از کالا‌ها شاهد هستیم اما در برخی از قسمت‌ها اشکالات فراوان داریم. الان پوسترهای سینمایی اصلا ظرفیت لازم را ندارند. پوستر تئا‌تر همچنان موفق کار می‌کند اما در تیراژ بسیار پایین و در موقعیت‌هایی که دیده نمی‌شود مثل جلوی در سالن‌ها نصب می‌شود. هرچند این موضوع همیشگی بوده است. برای همین اقبالی را که در نمایشگاه‌های پوستر می‌شود نمی‌توان ملاک کامل موفقیت طراح گرافیک ایرانی دانست. معماری هم همین شهری است که می‌بینید.

*دغدغه این روز‌های تان چیست؟

منظور از دغدغه به عنوان نگرانی است یا این‌که در پی یافتن چه چیزی هستم؟

* در ذهن من بیشتر نگرانی بود اما می‌توانید به هر دو وجه اشاره کنید.

نگرانی تعاریف موقعیتی مختلفی دارد. ما در زندگی‌مان در ایران به بسیاری از چیزهایی که ممکن است برای دیگران نگران کننده باشد، عادت کرده‌ایم که حتی نگران نباشیم برای این‌که از آن‌ها عبور می‌کنیم و دوباره همه چیز عادی می‌شود. دوباره بحرانی ساخته می‌شود و از آن‌هم عبور می‌کنیم. بیش از جوامع دیگر دچار فراز و فرود هستیم و اگر نگرانی حاصل شود می‌بنیم از موقعیت‌ها و وضعیت‌های اجتماعی است که به فرازی می‌رود و زود به یک فرودی می‌افتیم که برایمان عادی شده است اما در این میان وقتی به یک آینده دراز مدت فکر می‌کنیم ممکن است سبب نگرانی شود و به این نتیجه برسیم که نمی‌توانیم قدم‌های بلند برداریم چون همه چیز خیلی زود دچار تغییر می‌شود.

نویسنده
سحر شمخانی
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *