سیاسی 05 دی 1403 - 3 ماه پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0

جهنم کردن دنیای مردم

انسان ها به میزانی که داناتر می شوند و نگاه وسیع تری پیدا می کنند، از موضع تعصب و تهاجم فاصله می گیرند و در مواجهه با مسائل، متانت و فروتنی بیشتری از خود نشان می دهند.

حمید کاویانی

تندروی و افراط در هر زمینه ای معمولاً یا ناشی از ناپختگی و جهل است، یا نشانه نوعی ریا کاری و تقلب برای رسیدن به اهداف پنهان. به تجربه دریافته ام به کسانی که در حمایت و طرفداری یا رد و نفی هر موضوع و سوژه ای موضعی تهاجمی و افراطی دارند و سینه چاک می کنند، باید با دیده احتیاط و تردید نگاه کرد؛ چون یا خام اند و کم می دانند یا ریگی به کفش دارند و تظاهر می کنند.
انسان ها به میزانی که داناتر می شوند و نگاه وسیع تری پیدا می کنند، از موضع تعصب و تهاجم فاصله می گیرند و در مواجهه با مسائل، متانت و فروتنی بیشتری از خود نشان می دهند.
در سال های ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷، تندروی و افراط، سکه رایج در جمع انقلابیونِ به قدرت رسیده بود؛ همچنان که در عموم انقلاب ها تا زمانی اوضاع به همین منوال پیش می رود. خشونت های دهه ۱۳۶۰ و به طور مشخص تقابل مسلحانه سازمانی که خود را مجاهد خلق می نامید با نظام برآمده از انقلاب و فشار جنگ هشت ساله، البته به این فضا دامن زد.
در میانه آن موج تندروی ها و افراطگری ها، مجال محدودی برای تأثیر و عمل نیروهای معتدل و منتقد وجود داشت. اما در عین حال، ارزش گذاری بر مبنای شعائر و شاخص های ظاهری که پس از انقلاب در عمل معیارِ غالب شد، فضا را برای افراد فرصت طلب فراهم کرد تا مطامع و اهداف شخصی شان را با نقاب طرفداری متعصبانه و پر شور از ارزش های دینی و شعارهای انقلابی یا شخصیت های مقدس شده، پیش ببرند.
سال ها طول کشید تا بخشی از بدنه نیروهای به قدرت رسیده – در مواجهه با واقعیت های ملموس و نیازهای طبیعی جامعه – از موضع افراط فاصله بگیرند و منطق و خرد را بیش از توهم و شعار قدر بدانند. سال ها طول کشید تا بپذیرند دنیاداری لزوماً در تقابل با دینداری نیست؛ که ساختن دنیای مردم اصالت دارد، که رفاه و آسایش دنیوی اصالت دارد، که شادی و نشاط اصالت دارد. برای عده ای سال ها طول کشید تا باور کنند حق مردم است بر هر حقی – حتی حق حکومت – اصالت دارد.
اما بسیاری از همین بخش حاکمیت که امید می رفت به میزانی که پخته تر، واقع بین تر و عملگراتر می شوند، به اصلاح مسیر حکمرانی در کشور کمک کنند، در عمل ناکام ماندند و در روند مناسبات قدرت به حاشیه کشیده شدند.
امروز اگر چه بار دیگر یک روزنه امید – شاید آخرین امید و فرصت – برای اصلاح گشوده شده؛ اما برای گروهی از صاحبان منصب و منفعت داران قدرت، در همچنان بر همان پاشنه می چرخد؛ که با توسل و تمسک به دین، چه به عمد و چه به خطا، در کارِ ویران کردن دین و دنیای مردم اند.
اینان چه از روی باور و اعتقاد و چه از روی نفاق و تظاهر ، چاهی می کَنند که برای مردم آب ندارد؛ ولی البته برای خودشان هم آب دارد و هم نان دارد؛ دستمزد و منافع شان هم از منابع ملت و به نرخ روز فاکتور می شود.
آن خطیبی که با حمله به دولتی که در اداره کشور با انبوهی از معضلات انباشته شده ملی مواجه است و در توجیه اصرار بر قوانینی مثل عفاف و حجاب از تریبون رسمی نظام می گوید: «اول باید دین مردم را مدیریت کنیم و بعد دنیای مردم را»، چرا به این سؤال مقدر پاسخ نمی دهد که بعد از بیش از چهار دهه، بالاخره آن “اول” کی می رسد و آن “بعد” چه وقت؟ شما که جایگاه این دنیای تان فعلاً برقرار و زندگی تان تأمین است، تا چه زمان می خواهید زندگی و دنیای مردم را معطل “اگر” و “اما” های مبهم و شعارهای تو خالی خود کنید؟
کارل پوپر معتقد بود کسانی که می پندارند قادرند بشریت را در این دنیا سعادتمند کنند، انسان های خطرناکی هستند‌، چرا که پس از مدتی باور می کنند حق دارند تعداد بی شماری انسان شرور را از میان بردارند تا دیگران را به اصطلاح سعادتمند کنند و تأکید می کرد: «تلاش برای برپایی بهشت بر روی زمین، همیشه به جهنم راه برده است!».
هر چند این تعبیر پوپر با فرض صداقت این افراد در اعتقادات شان عنوان شده؛ اما معلوم نیست برخی از این مدعیان حتی به همان بهشت ادعایی هم باور داشته باشند و همه هیاهویی که می کنند چه بسا تظاهری بیش نیست و رنجی که به مردم می رسانند، صرفاً در جهت آباد کردن دنیای خودشان است؛ تنوری به نام دین را داغ می کنند تا نان خودشان در آن پخته شود.
البته صاحب این قلم، در مقام نیت خوانیِ مصداقیِ افراد نیست که چه کسی معتقد است یا چه کسی متظاهر. این نوشته در مقام توصیف واقعیت های ممکن است و تجویز آن چه که راهگشاست. ما نه وظیفه نیت خوانی داریم، نه امکانش را؛ نه مهم است، نه مقدور.
مهم نیست صاحبان قدرت چه نیتی دارند، مهم غایت عمل آنان است که با هر نیتی که انجام شود، نتیجه یکی است.
اما تجویز، مهار فرصت طلبان و افراط گرایان، رجوع به خرد و وجدان عمومی و تأمین نیازها و مطالبات مردم است و برای حاکمانی که بخواهند، تشخیص تمایل و مطالبه واقعی مردم کار دشواری نیست.
آن چه مقدور است همراهی با مردم، و آن چه که مقدّر خواهد شد هم در نهایت، خواست و اراده ملت است.

نویسنده
سحر شمخانی
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *