شهردار محترم تهران اخیراً درصد تاثیرگذاری تحریمها بر مسائل را از ۱۵ درصد به ۵ درصد کاهش داده و گفتند معتقد است ۹۵ درصد مسائل هیچ ارتباطی به تحریم ندارد.
عبداله لطفی –فعال اقتصادی سیاسی
شهردار محترم تهران اخیراً درصد تاثیرگذاری تحریمها بر مسائل را از ۱۵ درصد به ۵ درصد کاهش داده و گفتند معتقد است ۹۵ درصد مسائل هیچ ارتباطی به تحریم ندارد.
البته آن چه البته مردم در این ١٠ ساله میبینند این است که همه چیز به تحریمها ربط داشته است. از جمله در کمتر از یک هفته قیمت طلا از ۷ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان به ۸ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان رسید و در یک شب نیز به ۹ میلیون ۵۰۰ هزار تومان تومان افزایش یافته است.
آن چه مردم میبینند این است که شوک و بهت بازارها را فرا گرفته است. دلار از ۱۰۵ هزار تومان عبور کرد، سکه ۱۰۰ میلیون تومان را پشت سر گذاشت و بر همین قیاس ، تمامی مایحتاج و خدمات نیز با سرعت سرسامآور راه گرانی طی می کنند.
اما در خصوص ادعای آقای زاکانی، آن چه ما میبینیم آن است که حتی در همان حوزه محدود مدیریت شهری تهران که امکانات و بودجه فراوانی همراه با تمام اختیارات دارند و میتوانند نمونه یک حکمرانی شهری موفق را در محدوده یک شهر یعنی تهران پیاده کنند، ولی آن جا هم دستاوردهایی از موفقیت و تٱثیر ناپذیری از تحریمها نمیبینیم تا قرینهای باشد بر این ادعای شهردار محترم.
بنابراین شایسته است آقای زاکانی مشخص کنند که چطور و چگونه و کدام مسائل، و کدام کالاها و بازارها، ارتباطی به تحریم ندارد؛ یا اگر نمی توانند مشخص کنند، دست کم در این خصوص کمتر سخن بگویند. شاید هم بگویند این ها مصرف انتخاباتی دارد و نگاه به آینده سیاسی دارد که در آن صورت باید گفت مردم با حرف، راضی و همراه نمیشوند؛ عملکرد و نتیجه را می بینند.
البته که آن چه عامه مردم میبینند و حس میکنند را هرگز مسئولین محترم نه میبینند و نه حس میکنند. انصافاً کدام مدیری غم نان دارد؟ غم نان که جای خود، غم نیازهای ثانویه و ثالثیه و رابعه هم ندارند. تمامی شأن راننده دارند، اتومبیل دارند، در عمرش خانه اجاره نکرده اند، حقوق پرسنل نمیدهند، اجاره محل شرکت و منزل نمیدهند و… .
البته مردم خیلی پیگیر بررسی راهبردها نیستند، بلکه نتیجه را میبینند. آن چه برای مردم مهم است، حل نسبی مشکلات و اندکی آرامش و رفاه است. این که این نتیجه از چه راهبردی حاصل شود برای مردم مسأله مهمی نیست، شاید هم برای خیلی از مردم اصلاً مسأله ای نیست، مردم میخواهند با تحریم یا بدون تحریم، با مذاکره یا بدون مذاکره، با دست دادن یا بدون دست دادن رؤسای جمهور، اندکی از بار مشکلات شان حل شود، گرانیها ترمز کشیده، سرعت صعود قیمتها کم شود، بازار آرامشی نسبی بگیرد و اقتصاد به یک ثبات حداقلی برسد؛ همین.
بنابراین امثال ادعاهای جناب زاکانی و حتی اظهارات صاف و ساده رئیس جمهور محترم مبنی بر چگونگی و تشریح مشکلات، نه تنها مرهم و کارساز نیست، بلکه بعضاً همچون نمک روی زخم عمل میکند!
کارشناسان و اهالی فن میدانند که پشت برخی از این دعوت به صبر و استقامتها و پا فشاری بر مواضع و بد گمانی به غرب، تحلیلهای درستی وجود دارد و چه بسا این گونه رفتار دستگاه سیاست خارجی و دولت ما، راهبردهای لازم و متضمن منافع ملی در بلندمدت است؛ اما متأسفانه آن قدر دچار کاهش سرمایه اجتماعی شدهایم که نمیتوان این گونه خوشبینانه از مردم انتظار همراهی با این راهبردها و صبر و تحمل داشت. مردم دنبال نتیجه عینی و تسریع در تصمیم گیری هستند؛ تأخیر در تصمیمگیری، زیانبار و فاجعهافرین است؛ آن قدر که در مثل میگویند: تصمیم بد بهتر از تصمیم نگرفتن است!